بیدار شو نلسون…
فرهاد دادفر، وکیل دادگستری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
از سال 2009 میلادی که سازمان ملل به مناسبت تولد نلسون ماندلا و مصادف با اولین سالروز بردن جایزه صلح نوبل توسط وی، روز 18 جولای (28 تیرماه) را روز ماندلا نامگذاری کرد، تنها 6 سال میگذرد. روزی که برای پاسداشت انسانیت و پیشبرد صلح در جوامع باید بزرگ داشته شود. شاید از مرگ ماندلا در سال 2013 میلادی مدت چندانی نگذشته باشد ولی امروزه میراث تاریخی او یعنی صلح طلبی و انساندوستی در عین مبارزهی عملی برای آزادی و برابری با چالشهای جدی روبروست.
او گفته بود که «موفقیت پیش رفتن است و نه به نقطه پایان رسیدن» ولی ظاهراً ما هنوز پیش نرفته در حال به پایان رسیدن هستیم. دیر زمانی است که او گفته «اگر قرار باشد خون را با خون بشوییم دچار بدبختی میشویم» ولی همچنان به امید دست یازیدن به خوشبختی فاضله بخشی از سرزمینهای خشک خاورمیانه با خون سرهای بریده شده آبیاری میشوند. بر سر عقیده، تنها بر سرنیزه میرود و فریادها به آسمان میگریزد تا گفتهی او بیشتر به چشم بیاید که «آزادی، به احترم گذاشتن به آزادی دیگران نیاز دارد».
او گفته بودکه «آموزش قویترین سلاحی است که میتوان با آن دنیا را تغییر داد» ولی انگار مردمان این زمانه در فهم کلمه آموزش و سلاح به نتایج متفاوتتری رسیدهاند که اینگونه مدرسهها به پادگان نظامی تبدیل شده و کودکان مجری اعدام دسته جمعی شدهاند و به همین خاطر است که باید در شرافت خودمان شک کنیم چرا او فریاد زده بود «نحوه رفتار افراد یک جامعه باکودکانش، شرافت آن جامعه را نشان میدهد».
امروز میراث صلح دوستی و انسان دوستی او در کنج کتابخانههای آکادمیک دنیا خاک میخورد و شاید هم تا کنون به تلی از خاکستر تبدیل شده باشد وقتی که ما بی عملان تاریخ شاهدیم که چطور هر چه او و رفقایش طی آن همه سال کاشته بودند، زیر چکمهی جنگ سالاران ترک بر میدارد و به قهقرا میرود.
ای کاش از او یادگرفته بودیم که صلح دوستی و انسان دوستی با نظارهگری صرف و توییت گذاردن و کامنت جگرسوز نگاشتن بدست نمیآید و نیاز به عمل و حرکت دارد چرا که او گفته بود «مقابله با فقر ربطی به خیریه ندارد و چون فقر ساخته دست انسان است پس میتوان با دست انسان آن را ریشه کن کرد».
با همین نوع نگاه به جامعه و رسالت انسان بود که با رفقایش در اوج بیداد و تبعیض نژادی، شرکت حقوقی تأسیس نمود و خدمات حقوقی رایگان و ارزان قیمت به همنوعان تحت ستم خود ارزانی داشت. نسلون دردسرساز (رولیهلاهلا)!
ای کاش بیدار میشد و باز هم ندا سر میداد که «حق دارید عصبانی باشید ولی حق ندارید ظالم و بی رحم باشید». میدید که در زمانهی ما تنها با داشتن یک گواهینامه رانندگی و چند بار پدال گاز را فشردن میتوان بیرحمی و ظلم خود را ارضا کرد و خون بیگناهان را سنگفرش خیابانهای خوشحال فرانسه کرد و یا میتوان با صفحهی موبایل، عصبانیت خود را در تلوزیون نشان داد و بیرحمانه دستور مثله کردن کودتاچیان را کف خیابانهای سرخوش ترکیه صادر کرد بی آنکه نیازی به محکمه و قاضی باشد و قدر قدرتان عالم هم خیلی ظریفانه و دموکراتیک به تو تبریک و احسنت بگویند.
شاید دیر زمانی نباشد که گفت «خطای دیگران را ببخشیم، اما فراموش نکنیم» ولی ما فراموشکاران حرفهای تاریخیم که تنها چیزی که خوب فراموش کردهایم، سبک صلح گستری او بوده است.
سبک مبارزهی او برای آزادی و برابری و سلوک مقاومت او در برابر تبعیض و بی عدالتی. نلسون عزیز! ما نمیتوانیم مثل تو قهرمان باشیم چون گفتی «قهرمان کسی است که کاری را که باید انجام دهد را در زمانی که باید انجام بگیرد، صرفنظر از پیامدهای آن به انجام رساند». برای ما همیشه کار از کار گذشته است. گویی ما فقط رفتگران تاریخیم که وقتی میرسیم که جنازهها تلنبار شده و خیابانها سرخ شده و گوشههای دنج عاشقانه خاکستر شده است و تنها کارمان جمع کردن و در کیسه ریختن و دفن کردن است.
امروز ما با سؤال تاریخی تو روبرو هستیم که «وقتی که تاریخ دوران ما نوشته میشود از نسل ما چگونه یاد میکنند؟» از ما تماشاچیان حرفهای تاریخ، ما که دیگر حتی مثل پدرانمان حداقل کنارگود هم نمینشینیم و فقط از خیلی دور در مسافتی که دود شعلهها چشممان را نسوزاند و صدای گلولهها گوشمان را نیازارد سری تکان میدهیم و تلو خوران به تحلیل و تفسیرهای انتزاعیمان پناه میبریم. ما اینچنین هستیم دقیقاً بر عکس تو که شاید از عملگراترین ازادیخواهان جهان معاصر ما باشی.
ما یاد نرفتهایم که «عشق باید خاصیت انسانی ما باشد نه نوع رابطهی ما با انسان دیگر». جهان وارونهی ما تو را میخواهد. بیدار شو نلسون! بیدار شو…
انتهای پیام
عالی
واقعا لذت بردم
عالی
عالی