شجاعت زلسنکی و بزدلی اشرف غنی
آرمان ملی آنلاین در گفتگو با صلاح الدین هرسنی نوشت: ایستادگی رئیسجمهوری اوکراین در مقابل حمله روسیه در روزهای اخیر مورد توجه اذهان عمومی قرار گرفت. به خصوص زمانی که او عنوان کرد که هیچ کمکی از سوی غرب دریافت نکرده است و به تنهایی در حال مقاومت در مقابل روسیه است. این ایستادگی تا جایی رسانهای شده است که بسیاری او را با اشرف غنی و حوادث چند ماه پیش افغانستان مقایسه میکنند. در راستای بررسی این مساله «آرمانملی» گفتوگویی با دکتر صلاحالدین هرسنی، تحلیلگر مسائل بینالملل داشته است که در ادامه میخوانید.
ایستادگی رئیسجمهوری اوکراین در مقابل فشار روسیه با دستان خالی را چگونه ارزیابی میکنید؟
برخی از جریانهای محافظه کار از همان ابتدای حمله روسیه به اوکراین، در جبهه شرق قرار گرفتند و دست به آسمان، خواهان شکست یوروگرایان شدند و با طنز و کنایه، مقاومت رئیسجمهوری اوکراین یعنی ولادیمیر زلنسکی را دستمایه تمسخر گرفته و سرنوشتی چون شکست را برایش آرزو کردند. در باور طرفداران شرق، مقاومت فقط به جنبشهای منطقه خلاصه میشود و اگر یک چشم آبی از نژاد اسلاوها با کمترین تجهیزات دفاعی و رفاهی نخواهد اوکراین و مردمش را تسلیم تمایلات نارسیسمی و جاهطلبیهای رهبری چون ولادیمیر پوتین کند، مقاومت از حیز انتفاع خارج میشود و محلی از اعراب ندارد. از منظر منطق ارسطویی، وقتی کنش و عملی منطبق با مفهوم مقدس مقاومت و ایثار باشد، مقاومت است و نباید به خاطر برخی ملاحظات با آن تبعیضآمیز رفتار کرد. بنابراین برای ما تصمیم پتروس نیز برای به بند آوردن سوراخ سد در طی یک 24 ساعت نفسگیر و جانکاه و همچنین تصمیم ریزعلی خواجوی یعنی همان دهقان فداکار به خاطر آتش زدن لباسش آنهم در سرما از آنکه قطاری به ته دره سقوط نکند، معنای مقاومت و ایثار میدهد. برخی مقاومت زلنسکی و مردم اوکراین را سیاسیتر از سایر مقولهها کردهاند و آن را از معنی تهی ساختند. در این باره باید گفت که مقاومت و ایثار وقتی خصلت و سرشت مجاهدت و ایستادگی را میگیرد مقدس است و تفاوتی نمیکند که این مقاومت و ایثار بخواهد از طرف گندم گونان، سیه پوستان، نژاد زرد، سرخ پوستان، چشم آبی و مو بلوندها باشد.
مقایسه زلنسکی با اشرف غنی در این میان میتواند صحیح باشد؟
روزگاری مرحوم گاندی در زیر لوای مقاومت منفی در مبارزه با انگلستان، مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی ضد سیاهان در آمریکا، نلسون ماندلا زیر لوای مبارزه با آپارتاید و سیاست تبعیض نژادی، مقاومت مجاهدان مشروطه و فاتحان تهران، مقاومت رئیسعلی دلواری دلیر مرد تنگستان در جنوب ایران در برابر قوای اشغالگر انگلیسی در جنگ جهانی اول و مصدق برای رهایی ایران از مدار وابستگی به انگلستان و همین اواخر نیز سید حسن نصرا… در جغرافیای هلال شیعی، محور مقاومت بودهاند. همین مقاومت در آمریکا یعنی در اعتراضات موسوم به جنبش تی پارتی و جنبش وال استریت چیزی نمانده بود که بخواهد بر سلطه بیچون و چرای آنگلوساکسونها و سفید پوستان و مشخصا در طی بحران 2008 در ایالات متحده آمریکا پایان دهند. در شرایط حاضر زلنسکی رئیسجمهوری اسلاو نژاد اوکراین نیز تن به مقاومت داده و با این کنش معطوف به عقلانیت خود نه تنها ماشین جنگی پوتین را متوقف کرد بلکه توانست سلبریتیها و الیگارشی قدرت در اوکراین و همچنین افکار عمومی جهانیان را تحت تاثیر کنش وطن دوستی و وطنپرستی خود قرار دهد. وقتی که مفهومی چون مقاومت در اساس مقدس است، بنابراین مقاومت زلنسکی نیز میتواند مانند جنگ 22روزه و جنگ 33روزه و جنبش انتفاضه مقدس باشد. در این ارتباط پرسشی که برای شرق گرایان به میان میآید این است که آیا زلنسکی نیز نمیتوانست مانند اشرفغنی عمل کند و افغانستان را به طالبان بفروشد؟ تازه گیریم که زلنسکی بخواهد چون اشرفغنی فرار را بر قرار ترجیح دهد و از مردم اوکراین سپر انسانی بسازد و یا همین فردا تسلیم ارتش یکسر مسلح روسیه گردد و یا آنکه او بخواهد شهید راه گسترش ناتو به شرق گردد اما همین مقاومت چند روزه او قابل تحسین و تقدیر و بسیار ستودنی و مثال زدنی است. لااقل کمترین لطف مقاومت چند روزه او ما را به یاد بزدلیها، ترس و وطنفروشیهای امثال اشرفغنی و همفکرانش نمیاندازد، چراکه پیش فرض ما آن است که به راه بادیه رفتن و حتی ترکستان، به از نشستن باطل است. زلنسکی برای نجات کشور خود در گام نخست مصالحه را ترجیح داد و وقتی متوجه شد که نئو تزار روسیه حاضر به تن دادن خواستههای او نیست، لباس رزم به تن کرده و به معنی واقعی کلمه در زیر لوای خادم ملت و البته نه کمدین تن به مقاومت داده و نماد ایستادگی شده است.
با این وجود اطلاق کلمه سلبریتی و کمدین به زلنسکی را منطقی میدانید؟
زلنسکی یک جریان تازه در اوکراین ایجاد کرد. سلبریتیها و الیگارشی نزدیک به زلنسکی آموختند که وقتی رئیسجمهور لباس رزم پوشیده است، با او به صحنه بیایند. پرسش دیگری که مطرح میشود آن است که چرا آقازادهها و سلبریتیهای کشور ما که وجودشان حاصل شرایط گلخانهای و رانتیاست، درس مقاومت را به مردم شریف و با کرامت ایران نیاموختند و نمیآموزند؟ چرا از سلبریتیها برای آموزش درس مقاومت، ایثار و ایستادگی خبری نیست؟ از شرق گرایان باید پرسید که چرا سلبریتیهای کشور ما بهجای تمرین درس مقاومت و آموزش آن، به شاخها و پلنگهای اینستاگرامی تبدیل شدهاند و چرا کسی در دنیای واقعی نمیتواند از آنها با آن چهرههای زیبا و لباسهای گران، الگو بگیرد؟ چرا باید در شرایط مقاومت اقتصادی، ترکشی به این آقازادهها و سلبریتیها نماسد؟ چرا باید در شرایط جنگ و مقاومت اقتصادی، این مقاومت و امتحان الهی فقط برای مردم باشد و شامل آنها نشود؟ در تمام این سالها که کشور درگیر تحریم بوده، زندگی کدام یک از سلبریتیهای کشور دچار مشکل شد؟ کاش سلبریتیهای کشور ما کمی درس مقاومت و ایستادگی را از زلنسکی کمدین و آندری شوچنکو فوتبالیست و سلبریتی محبوب میآموختند. قطعا امروزه در ایران عصر پتروسها و ریزعلیها و زلنسکیها برای آموزش درس ایثار و مقاومت نیست. امروزه عصر، عصر ترسوها و شاخهای اینستاگرامی است. امروزه آقازادهها و سلبریتیهای وطنی ما هیچگاه حاضر نمیشوند که پیراهنی را فدای قطاری