چند گام به سوی علی (ع) | هادی سروش
حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی به مناسبت سالروز شهادت امام علی ع نوشت:
امیرالمؤمنین (ع) یک الگوی بتمام معناست که باید از او در آداب و روش انسانی و دینی راهنمایی بگیریم.
فخر رازی عالم بزرگ سنی در تفسیر قران تصریح میکند؛ «هرکس علی را امام خود قرار دهد قطعاً به دست گیره محکمی در دین و جانش دست یافته است؛ مَن اِتّخِذ عَلَیاً اماماً لِدینه فَقَد اِستَمسَک بالعروه الوثقی فی دینه و نَفسهِ.»[تفسیرالکبیر؛ ج ۱ ص ۲۱۲].
ماشیعیان درعین نزدیک بودن به “حق” بجهت پذیرش حضرت امیر (ع) به عنوان امام اول معصوم وخلیفه بلافصل پیامبر خدا (ص)، اما از او بسیار دوریم.
امام خمینی تصریح میکند: آن امیر ماست، او آقای ماست، امام ماست، ما هی بگوییم امام واقتدا نکنیم به او؟ در کارها هیچ اقتدا نباشد به او؟ امام، معنایش این است؟ شیعه معنایش این است که مشایعت کند. [صحیفه، ۸، ص ۱۴]
استاد مطهری مینویسد؛ “باید اعتراف کنیم که به او ظلم و لااقل کوتاهی کردهایم! اساساً کوتاهیهای ما ظلم است. ما شیعیان ما نخواسته و یا نتوانستهایم علی (ع) را بشناسیم!”
پس واجب و ضروری است در مسیر نزدیک شدن به آن حضرت و دوری از چنین ظلمی که تلاش کنیم.
گام نخست؛
تلاش درباره تبیین و تکثیر فضائل
آن بزرگوار و دوری از دشمنان آگاه او یک فریضهٔ فقهی و کلامی است.
اما باید متوجه باشیم که به تعبیر برخی از متفکران؛ تبیین فضائل او، آشنا سازی با بوی خوش اوست برای جذب او شدن و نه اینکه به آن قناعت کنیم. پس این مهم؛ اما تمام و کمال مسئولیت ما نیست. مسئولیت ما شناخت او و گامهای بعدی در مسیر اوست.
نشود که امام علی (ع) شیعهای را به عنوان درد خود معرفی کند همانطوریکه برخی را چنین معرفی نمود؛ [نهج، خ ۱۲۱]
گام دوم؛
توجه به چرائی جایگاه امام علی (ع) در نزد پیامبر
کسی در عالَم اسلام و متفکر اسلام شناسی در شرق و غرب عالَم نیست مگر اینکه از جایگاه امام علی (ع) در نزد پیامبر رحمت (ص) اجمالاً مطلع است.
ضروری است که ما به عنوان یک شیعه به آن “رازورمز” آگاه و آراسته شویم.
امام صادق در مورد این جایگاه فرمود:
“حضرت امیر این جایگاه را بوسیله راستگویی و امانت داری و اداء امانت پیدا کرد؛ فَإِنَّ عَلِیا علیه السلامإنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِندَ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله بِصِدقِ الحَدیثِ، وأداءِ الأَمانَةِ.”[اصول کافی؛ ج ۲ ص ۱۰۴]
امروز جامعه از کسانی در رنج است که یا زبان صادقی ندارند و یا دستِ امانت داری ندارند. کسانیکه وقتی در رقابت قدرت هستند خود را ابوذر نشان میدهند ولی وقتی دستشان به چرب و شیرین حکومت میرسد از اشعث هم بدترند!
گام سوم؛
تقوای جامع در تمام ابعاد انسانی
حضرت امیر (ع) وقتی از شرائط سخت زندگی خود میگوید و میفرماید: «اینک امام شما از همه دنیایش به پیرهنی و ازاری و از همه طعامهایش به دو قرص نان اکتفا کرده است. البته شما را یارای آن نیست که چنین کنید؛ بدانید که شما چنین نتوانید کرد لیکن مرا یاری کنید در پارسایی و کوشیدن و پاکدامنی و درستی ورزیدن.؛ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد» [نهج؛ نامه ۴۵]
امام خمینی میگوید: حقیقتاً نمیتوانیم تقلید کنیم، قدرت این معنا را نداریم. اما خود ایشان فرموده است که شما نمیتوانید، اما تقوا میتوانید داشته باشید. [صحیفه، ج ۲۰، ص ۴۹۵]
شیعه در جهان باید مظهر تمام اخلاق پاکی و انتخاب بهترین روشهای درست و حساب شده در بخشهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و صنعتی و پزشکی و.. باشد، نه اینکه اخلاق و روشهای ناپسند و مهارتهای ناقص و پوشالی عدهای که متاسفانه در امور علمی و مدیریتی و یا صنعتی هستند، باعث آبروریزی باشد!
این ضعفها نشان دهند این است که به حضرت امیر (ع) و مطالباتی که از ما دارد نزدیک نشدهایم و این درد بزرگی است!
گام چهارم؛
تحقق رفاه برای شهروندان
امام علی (ع) آنچه رفاهی را مد نظر خود معرفی میفرماید که نه تنها مسلمین، بلکه کافری که عنوان شهروند دارد به راحتی بتواند زندگی کند. [نهج؛ خ ۴۰]
خود آن جناب به این مسئولیت مهم وفادار بود و برای مردمانش عملیاتی کرد یعنی در طول ۵ سال کوفه که تنها نقطه تسلط کامل وی بود، نان گندم، آب آشامیدنی سالم و مسکن و سرپناه فراهم کرد. و فرمود:
«مَا أَصْبَحَ بِالْکوفَةِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَیأْکلُ الْبُرَّ وَ یجْلِسُ فِی الظِّلِّ وَ یشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَات»؛ [بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۳۲۷]
حتی وقتی بر پیرمردی عبور کرد که گداییمیکرد علت را جویا شد و آنانگفتند، وی مسیحیاست، امام (ع) فرمود: «از او کار کشیدید تا پیر شد، حال که عاجز شده است از او دریغ میدارید، از بیتالمال به او بپردازید؛ استعملتموه حتی اذا کبر و عجز منعتموه انفقوا علیه من بیتالمال»(وسائل ۴۹/۱۱)
وقتی رفاه در سراسر جامعه برای همه شهروندان رقم خورد نه تنها مسلمین بلکه اقلیتهای دینی به اسلام نگاه مثبت پیدا میکنند و روابط عاطفی بهتری خواهند نه اینکه براساس دزدی و اختلاس و اجحاف در جامعه و یا حکومت دینی هر روز انگشت اتهام به دین و حکومت دینی بیشتر شود و حتی عدهای از انجام مناسک دینی دست بشورند!
گام پنجم؛
تحقق عدالت و دوری ازباندبازی
تحقق عدالت و جلوگیری از باندبازیهای سیاسی و اقتصادی از الگوگیری های مهمی است که باید در آن مورد بصورت جدی وارد شویم و در نتیجه در استفاده از بیت المال باند بازی و عناوین و.. را کنار گذاریم.
«وقتی خلیفه دوم به قدرت تکیه زد فرد و یا گروهی را بر افراد و گروهی دیگر برتری بخشید. مثلاً عنوانِ سابقین را بهانه قرار داد و سهم مهاجران را بر انصار از بیت المال بیشتر قرار داد..»[شرح نهج، ج ۴ ص ۳۰۶]
ولی با آمدن حضرت علی (ع)، درست روز بعد از بیعت فرمود:
“آگاه باشید! هیچ فردی از مهاجرین و انصار از اصحاب رسول الله (ص) بخاطر مصاحبت با پیامبر (ص) دارای فضل نیست بلکه فضل روشن در فردای قیامت نزد خدا است و ثواب و اجر و پاداش با خدا است.. پس شما بندگان خدا هستید و مال مال خدا است، بین شما به صورت مساوی تقسیم میکنم، هیچ کس در برابر کس دیگر دارای برتری نیست.. آنچه نزدمان است؛ میانتان تقسیم خواهم کرد و نسبت به هیچ یک از شما تخلف نخواهد شد چه عرب باشد و چه عجم، اهل عطا باشد و یا نه.» [شرح نهج؛ ج ۲ ص ۱۷۱]
در جامعهای که مدعی حکومت بر مدار حکومت علوی است نباید رانتهای مختلفی براساس ریاست و سابقه ارزشی و مجاهد بودن و.. وجود داشته باشد.
گام ششم؛
حاکمیتی کاملاً صادقانه
امام علی (ع) نه تنها در مسیر باطل و هوای نفسانی و برتری جویی از وسیلهای بنام “بی صداقتی و خیانت” استفاده نکرد که این زشتیها از ساحت زیبایش دورست بلکه در مسیر حق و حقانیت هم از مسیر ” صداقت ” جدا نشد و حتی وقتی به حکومت رسید و تریبون و قدرت داشت، نسبت به اتفاقات روز سقیفه که حق او را بردند و خیانت کردند، از حربه افشاگری و توبیخ و حبس و حصر استفاده نکرد.
با اینکه در زمان او این فریبکاریها رایج بود، حضرت فرمود:
«ای مردم! وفا همراه راستی است که سپری محکمتر و نگه دارندهتر از آن سراغ ندارم. آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد، خیانت و نیرنگ ندارد؛ ولی امروز در محیط و زمانهای زندگی میکنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را راه زیرکی میپندارند و افراد جاهل، آنان را اهل تدبیر میخوانند.» [نهج؛ خ ۴۱]
و در برابر درخواست یارانش در مورد “زرنگ بازی” های متعارف حکومت داران فرمود:
“اگر نیرنگ و دور زدن افراد و خلاصه خیانت، قبیح نبود میدیدید که از به کار گیری آن بی خبر نیستم…”[نهج؛ خ ۲۰۰]
گام هفتم؛
دوری از معرکه گیری در حکومت
او هیچ گاه مغلوب قدرت و ریاست نشد و برای تثبیت خود دست به معرکه گیری نزد.
در اوج قدرتی که بر تمام جهان اسلام داشت هیچ گزارشی از برو وبیا و به راه انداختن کبکبه و دبدبه به ما نرسیده. بلکه؛ “در سفری، وقتی که مردم دنبال مرکبش دویدند، ذوق نکرد، برعکس برسرشان فریاد زد! و فرمود: سوگند به خدا، زمامداران شما از اینگونه کار، سودی نمیبرند و شما خود را در دنیا با این کار به مشقت و سختی میاندازید، و در آخرت بدبخت خواهید بود و چقدر زیانبار است مشتقی که مجازات الهی را در پی داشته باشد؟ و چقدر پر سود است آرامشی که در پرتو آن، انسان از عذاب الهی محفوظ بماند ” [نهج؛ حکمت ۳۷]
و روزی در کوفه سوار بر مرکب بود، حرب بن شَرَحْبیل یکی از سران قبائل، پیاده در رکاب حضرت علی (ع) حرکت کرد، امام به او فرمود: “باز گرد! زیرا پیاده آمدن شخصی مثل تو، در رکاب مثل من، مایه غرور حاکم، و ذلت برای مؤمن است؛ اِرْجِعْ، فَاِنَّ مَشْی مِثْلِک مَعَ مِثْلِی فِتْنَةٌ لِلْوالی، وَ مَذَلََّةُ لِلْمُؤْمِنِ”[نهج؛ حکمت ۳۲۲]
نمونه دیگر خیلی مهم، آن است که حضرت در بستر مرگ بود و میتوانست نسبت به ترور کننده و خاندان او و حزب او، دستور شدید دهد، اما فرمود: “مبادا در خون مردم بیفتید و بگویید وای علی کشته شد؛ یا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِینَّکمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ.. “[نهج؛ نامه ۴۷]
از مدعیان حکمرانی دینی و شیعی و ولائی انتظار است ذرهای شبیه آن امام معصوم و مظلوم اول شیعیان باشند و از هوای ریاست و رفاه زدگی و تشریفات و مسافرتهای هزینه بر خارجی و داخلی دوری جسته و از هر گونه حماسه سازی برای رسانهای شدن و بقاء خود بهره نگیرند.
انتهای پیام