وای اگر صبر مردم لبریز شود
آنان که تلاششان را برای یکدست کردن فضای مدیریتی انجام دادند٬ یا نمیدانند به استقبال چه موقعیت هزینهسازی میروند یا منفعتهایی جدا از منافع ملی و مصالح عمومی دارند.
فروردین سال ۱۴۰۱ در شرایطی سپری شد که مردم همچنان نگرانیهای زیادی دارند. بلاتکلیفی مذاکرات هستهای٬ سیر صعودی گرانیها و … امید به بهبود اوضاع را کمرنگ کرده است.
حسین کاشفی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، بازگشت به قانون و حضور همه گرایشها و سلیقهها در عرصه سیاسی را راهی برای عبور از این بزنگاه دشوار و مملو از مانع میداند.
گفتوگوی این فعال سیاسی اصلاحطلب با خبرآنلاین را بخوانید:
ریشه شرایط بد فعلی، «کاغذپاره» دانستن تحریم هاست
ماندگاری مشکلات و پیامد آن یعنی سرخوردگی جامعه چه دلیل یا دلیلهایی دارد؟ آیا آنگونه که برخی تأکید دارند ، فقط با احیای برجام، شرایط بهتر خواهد شد؟
واقعیت این است که مردم، حال و روزشان خوب نیست و گرفتاریشان روزبهروز بیشتر میشود٬ علت این ناخوشاحوالی ملی هم به بلاتکلیفی برجام و هم به شعارهای توخالی مسئولین ربط دارد. هیچچیز بدتر از این نیست که جامعه نتواند روی وعدههای دستاندرکاران حاکمیتی حساب جدی باز کند. بهویژه در حوزه اقتصاد که تداوم شلختگی، معیشت مردم را به معنای واقعی کلمه در تنگنا قرار داده است.
سفرههای مردم در حالی کوچک و کوچکتر شده که میشد از وقوع چنین وضعیتی پیشگیری کرد. شرایط بد فعلی، ریشه در مقطعی دارد که تصمیمگیران وقت، تحریمها و قطعنامهها را «کاغذپاره» دانستند و بهقدری به ندانمکاریهایشان اصرار کردند که شد آنچه نباید میشد. آقایان حتی خودشان هم نمیدانند که چطور ندانستند بدون ارتباط با کشورهای دیگر، نهفقط نمیتوانیم کاری از پیش ببریم٬ بلکه سنگ روی سنگ بند نمیشود.
تحریم به هر کشوری تحمیل شود، حتماً اثر منفی خود را نشان خواهد داد و مردم فشارهای خردکننده را متحمل خواهند داشت و متأسفانه کی از گستردهترین و مخربترین تحریمهای جهان، سالهاست که علیه کشورمان، فعال شده است و باید امیدوار باشیم، حالا که ضرورت تعامل با دنیا به اثبات رسیده ٬ تدبیری اندیشیده شود تا با اصلاح رویکردهای پیشین، بستر برای عبور از برهه بحرانی کنونی فراهم شود.
دور زدن موفق تحریم نفتی هم گره گشا نیست
عبور از بحرانها به چه الزامهایی نیاز دارد؟
ابتدا باید بپذیریم، ما نیز مانند تمام کشورها، نیازی مبرم به ارتباط با جهان داریم. اگر قرارمان رویارویی با نظام بینالملل باشد، شرایط بهقدری بغرنج خواهد شد که حتی اگر بتوانیم نفت زیادی هم بفروشیم و ارز آن را نیز دریافت و به داخل کشور بیاوریم، باز مشکلات حل نخواهد شد زیرا به دلیل تحریمهای شدید، نمیتوانیم از این پول برای واردات تکنولوژی و کالاهای موردنیاز استفاده کنیم و یا ناچاریم برای دور زدن تحریمها، هزینه گزافی بپردازیم و توان واردات مان بشدت تضعیف میشود. طبیعی است در چنین وضعیتی، فشارهای زیادی به کشور و مردم وارد شده و میشود.
رقبا ،آژیر هشدار را به صدا درمی آورند
یکدستی فضای سیاسی و مدیریتی بعد از انتخابات ۱۴۰۰ چه تأثیری در امور خواهد داشت؟
آنان که تلاششان را برای یکدست کردن فضای مدیریتی انجام دادند٬ یا نمیدانند به استقبال چه موقعیت هزینهسازی میروند یا منفعتهایی جدا از منافع ملی و مصالح عمومی دارند. در حاکمیت یکدست٬ گروهی که قدرت را به دست آوردهاند از مزیت نقد رقیب محروم هستند و این موجب میشود٬ ندانمکاری و اهمالها، پابرجا بماند.
هر سیستمی به حضور فعال رقبا و احزاب منتقد نیاز دارد تا سیاستگذاریهای غیرکارشناسی و تصمیمهای نابهجا را شناسایی و آژیر هشدار را به صدا درآورند. اگر احزاب و رقبا، صادقانه و منصفانه امور را نقد کنند و تذکرهای لازم را بدهند٬ اشکالات سیستم تصمیمگیری و اجرایی کشور، به کمترین حالت ممکن خواهد رسید.
فضای نقد ، روز به روز ، محدودتر می شود
البته اگر گوش شنوایی برای شنیدن انتقادات باشد …
مشکل ، دقیقاً همینجاست که فضای بین سیاسیون بهقدری تیره و تار است که همدیگر را به چشم دشمن میبینند که این باعث میشود بهجای بهره بردن از نقد، نقاد را تخریب و حتی گاهی، بدون ارائه مستندی، منتقدان را به همراهی با دشمنان و بدخواهان کشور متهم کنند. تا این بدرفتاریها اصلاح نشود٬ نمیتوانیم حتی قدم کوچکی در مسیر اصلاح امور برداریم. اصلاً، به همین دلیل است که از آغاز یکدست شدن حاکمیت، مردم، نهتنها، اتفاق مثبتی را ندیدهاند٬ بلکه فضا برای نقد و ارزیابی کارها، روزبهروز، محدودتر میشود و درنتیجه، فضا برای شکلگیری و استمرار اهمال اهمالکاران مهیا شده است. بهعنوانمثال، در شرایطی که برجام برای ما حیاتی است٬ مسئولان، ٬ جدیت لازم برای نهایی شدن توافق را به خرج نمیدهند.
مشکلات را ریشه یابی و تدبیریابی کنیم
این وضعیت٫ یعنی ناامیدی از بهبود شرایط؟!
وقتی اینقدر عقبافتادهایم و این عقب افتادن برای آقایان مهم نیست٬ میتوانیم امید داشته باشیم؟! کشورهایی نظیر سنگاپور و کره جنوبی در سالیان نهچندان دور از ما عقبتر بودند. اما حالا ببینید٬ آنها در چه جایگاهی هستند٬ ما در چه جایگاهی!
وقتی خودمان را از کاربلدان محروم میکنیم و در انتخابات به بهانههای واهی نامزدهای باتجربه و دلسوز را ردصلاحیت میکنیم٬خواسته و ناخواسته، توانمندی نظام را در زمینههای سیاسی٬ اقتصادی٬ اجتماعی و فرهنگی تنزل میدهیم. این رفتارها در شرایطی است که مردم در اول انقلاب به «جمهوری اسلامی» رأی دادند که «جمهوریت»، بخش غیرقابلتفکیک آن است. مردم میخواهند، منتخبین انتخابات مختلف بر اساس خواست و اراده خودشان باشند. اما گروهی قلیل با نادیده گرفتن قانون، به این مطالبه عمومی قانونی و مشروع، پشت کرده و نامزدهای موردنظر خود را در فضایی غیررقابتی وارد انتخابات و سستم مدیریتی کشور میکنند و درنتیجه، روزبهروز، وضعمان، بدتر میشود. لازم است٬ نظرات همه را بشنویم و با ارزیابی دقیق علت این همه مشکلات را پیدا کنیم تا به راهحلهای مناسبی برای ترمیم فضا برسیم.
باید خودمان را با کشورهای پیشرفته قیاس کنیم
البته پیشرفتهایی اصلاحی و البته تدریجی، حاصل شده …
بله، اگر خودمان را با ۱۰۰ سال گذشته خودمان مقایسه کنیم٬ آنوقت میتوانیم ادعای پیشرفت داشته باشیم. اما باید خودمان را با کشورهای پیشرفته قیاس کنیم تا انگیزه اصلاحات جدی و انجام اقدامات اساسی داشته باشیم.
کشور را به دست کسانی دادند که مطلوبشان بود
ماندگاری بحرانها چه تأثیری روی مردم خواهد گذاشت؟
بیاعتمادشان خواهد کرد، تاحدی که دیگر مشارکت ملی، برایشان مهم نخواهد بود. همانطور که در انتخابات سال گذشته، آمار کسانی که رأی ندادند٫ رکورد منفی بیسابقهای طی چهلوچند سال گذشته ثبت کرد. چرا چنین شد؟ وقتی مسئولان را امانتدار نمیبینند و از آنها فقط شعار میشنوند٬ معلوم است انگیزهای برای رأی دادن نخواهند داشت و ترجیحشان مشارکت نکردن خواهد بود. تحولی که تبعات منفیاش بر هیچکس پوشیده نیست.
آقایان در انتخابات گذشته حتی به آقای لاریجانی هم اجازه حضور در انتخابات ندادند تا کشور را به دست کسانی بدهند که مطلوبشان بود، برنده شدن در انتخابات بدون رقیب حتی برای نامزد پیروز هم افتخار واقعی ندارد. اساساً، انتخابات به شکلی باید باشد که همه سلیقهها بتوانند با معرفی برنامه و توانمندیهای خود برای انتخاب شدن خودشان را در معرض رأی مردم قرار بدهند. اما افسوس که همه آنچه لازم است جدی گرفته شود٬ جدی گرفته نمیشود تا دشواریهای جانسخت٬ آرامش و اطمینان به آینده را مخدوش و کمرنگ کنند.
بازگشت به قانون، میتواند ایران را آرام و مردم را راضی کند
مشکل کجاست که چالش ها حل نمیشوند؟
مسئله چیزی جز این نیست که طیفی از درون ساختار قدرت با زیاده خواهان، همراهی میکنند. یعنی با محدودسازی احزاب و برگزاری انتخاباتی سلیقهای٬ آشکارا، منافع مردم و حتی مصالح نظام را فدای منافع و اهداف سیاسی و جناحی خود میکنند.
راهکار چالش هم مشخص است، بازگشت به قانون، میتواند ایران را آرام و مردم را راضی کند. باید حواسمان باشد که صبر مردم، بیپایان نیست و قانونگریزها تا جایی میتوانند به حرکت خودش ادامه دهند و مردم تا حد مشخصی تابآوری فشارها را دارند و مباد، آن روز که پیمانه صبرشان لبریز شود.
انتهای پیام
هیچوقت درست نمیشه گالیور
من میدونم