آیا ایران در سیاست خارجی توهم دارد ؟
امیر چاهکی، تحلیلگر سیاست خارجی، به سیاستهای بینالمللی ایران پرداخته است و در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز مینویسد: شعار نه شرقی نه غربی همانند شعار استقلال آزادی عدالت اجتماعی در نیمه دوم ۱۳۵۷ خورشیدی در جریان اعتراضات مردمی بر علیه رژیم شاهنشاهی شاید که «خود جوش» بر زبانها جاری شد و فاقد مبانی ایدئولوژیک و یا نظریه سیاسی معینی بود.پس از فروپاشی سلطنت پهلوی و شکل گیری جمهوری اسلامی شعار نه غربی ، نه شرغی به عنوان مبانی سیاست ورزی حاکمیت نوین توسط امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی تبیین و در قانون اساسی کشور در قسمتهای مختلف آن به عنوان مبانی تعیین سیاستهای کلان حاکمیت جدید تشریح شد و بر سردر وزارت امور خارجه نقش بر بست.
اصل ۱۵۲ قانون اساسی میگوید «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیرمحارب استوار هست». شرایط ژئوپولیتیک جهانی تاثیرات مستقیم بر نظرات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و نیز نویسندگان قانون اساسی جدید گذاشته بود. تقسیم جهان به دو اردوگاه شرق و غرب و رقابت سیاسی و نظامی بین دو پیمان نظامی ورشو و ناتو و جنگ سرد بین دو ابرقدرت امریکا و شوروی برای تقسیم اتوریته جهانی باعث شد تا شعار نه شرقی و نه غربی مبنای استراتژی سیاست کلان داخلی و خارجی حاکمیت جدید را تشکیل دهد.
دخالت شوروی در امور افغانستان و حمایت از کودتای ثور -به رهبری نور محمد ترهکی بر علیه محمد داوود خان که چندی بعد منجر به ورود مستقیم ارتش شوروی به افغانستان شد- چالشهای عمیقی را در پیش پای مسئولان جوان و بدون تجربه حکمرانی، جمهوری اسلامی ایران قرار داده بود و شعار مرگ بر شوروی همانند مرگ بر امریکا ترازوی تعادل و عدم وابستگی به «استکبار جهانی» تلقی میشد. در اصل ۱۵۲ بر عدم تعهد، دفاع از حقوق همهی مسلمانان (نه فقط ایرانیان) روابط صلح امیز متقابل با دول غیرمحارب تاکید میکند.
به عبارتی دیگر رهبران انقلاب اسلامی ایران خود را نیروی سوم جهانی نه مبتنی بر قدرت اقتصادی، نظامی بلکه رهبر قدرت جهانی نهضتهای مسلمان ضد «استکبار» میدانست و شعار «صدور انقلاب» مطرح میشود. با همین تفکر راهبردی است که در دوم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ خورشیدی فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بدون ذکر نام ایران از سوی امام خمینی صادر میشود.
جهان در چهل سال اخیر تغییرات شگرفی کرد؛ از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و تشکیل ۱۵ جمهوری تازه تاسیس و سرنگونی رژیم صدام حسین، تا انقلابهای رنگین در اروپا و بهار عربی، جنگهای داخلی در لیبی و سوریه و جنگ یمن، سیاستهای جدید پادشاهی عربستان در کشورهای عربی خلیج فارس که حاکی از دگرگونیهای عمیق در ژئوپولیتیک جهان و ضرورت بازنگری در تعاریف رایج منافع ملی و مفهوم استقلال است. چه تعریفی از «دول غیر محارب» وجود دارد و اساسا چگونه معیارهای تبیین کننده کشورهای دوست و دشمن ایران تعیین میگردند؟
آیا واقعا جمهوری اسلامی ایران روسیه را متحد استراتژیک خود میداند؟ آیا تهران سیاست خارجی خود را بر حسب منافع مشترک با مسکو تنظیم میکند؟ اگر واقعبینانه به فکتهای تاریخی قبل و پس از انقلاب اسلامی ایران نگاه کنیم، همپوشانی منافع ایران و روسیه در سالهای اخیر بسیار کاهش یافته است و سیاست گردان مناسبات و کیفیت آن رابطه مستقیم با درک تهران از عمق سیاست تغییر رژیم تهران توسط واشنگتن داشته است. اسراییل و جمهوری اسلامی -هر دو- دشمن اصلی خارجی خود را در تهران و تل آویو جستجو میکنند و سازمانهای اطلاعاتی دو کشور در پی نفوذ و کسب اطلاعات محرمانه و حملات فیزیکی و سایبری هستند؛ بر این مبنا روسیه نمیتواند دوست استراتژیک برای تهران باشد چرا که روابط مسکو و تل آویو در دوران حکمرانی پوتین بسیار نزدیک و دوستانه شده است. برای درک بیشتر، به رابطه و حمایت شوروی سابق از مصر و سوریه در جنگ با اسراییل و حمایتهای فعال رهبران شوروی از سازمان آزادیبخش فلسطین و شخص یاسر عرفات رجوع کنیم؛ ولیکن اسراییل و جمهوری اسلامی ایران هر دو از فروپاشی شوروی به یک اندازه خوشحال شدند. کمکهای مالی و تسلحیاتی حکومت شوروی به جنبشهای ازادیخواهانه و استقلال طلبانه از کوبا و امریکای لاتین گرفته تا جنبش فلسطین و ویتنام تا برخی کشورهای آفریقایی، چند دهه ادامه داشت و تمامی این جنبشها «ضد امپریالیستی» و ضدامریکایی بودند؛ ولی امام خمینی وزیر امور خارجه وقت شوروی ادوارد شوارد نادزه را در پیش روی دوربین فیلم برداران تحقیر میکند و جلسه را حین سخنان شوارد نادزه ترک میکند.
به عبارتی ضد آمریکایی بودن شوروی و کمکهای مالی و تسلیحاتی مسکو به جنبشهای آزادیبخشی که مورد حمایت انقلابیون ایران بودند، تاثیری مثبت بر نگرش بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به شوروی نگذاشت. نتانیاهو همواره روابط نزدیک خود را با پوتین حفظ کرد و پس از او نفتالی بنت نیز تلاش در ادامه این سنت دارد. حملات نژاد پرستانه به یهودیان روسی تقریبا وجود نداشته است در حالیکه در اروپا شاهد آن هستیم. در تهاجم نظامی روسیه به اوکراین اسراییل باز هم میانه را گرفت و از محکوم کردن روسیه امتناع کرد و تلاش دارد همانند ترکیه نقش میانجیگری را بر عهده داشته باشد. یهودیان روس تبار تقریبا بیست درصد شهروندان اسراییل را تشکیل میدهند و برخی از رهبران قدرتمند اسراییل روس تبار محسوب میشوند. حزب قدرتمند «خانه ما اسراییل» از روس زبانان یهودی تشکیل شده و بنیانگذار و رهبر آن، لیبرمان، دارای اندیشه راست گرایانه و در دولتهای مختلفی پستهای مهم وزارتی بر عهده داشته و از مخالفان عقب نشینی در برابر خواستههای فلسطینیان محسوب میشود. اکثریت روس های اسراییلی روابط خود را با روسیه حفظ کردهاند و از حکمرانی پوتین حمایت میکنند.
ملاقات های متعدد نتانیاهو و پوتین فقط در بر گیرنده مسایل هستهای ایران و منافشات در سوریه نبوده و بحثهای متعددی در آن مطرح بوده .کرملین در منطقه خاورمیانه که کشورهای عربی آن به طور سنتی روابط بسیار غیر فعالی با روسیه داشتند، از اهرم تاثیرگذاری بر سیاست خارجی اسراییل توسط لابی پرنفوذ خود در آن کشور بهرهمند است و قطعا شعار نابودی اسراییل نمیتواند برای مسکو قابل قبول باشد.
تردیدی نیست که وفادارترین سازمان منسجم نظامی و کارآمد نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و نقش مستشاران نظامی و نیروهای سپاه در حمایت از بقای رژیم بشار اسد قابل انکار نیست. ایران در نبردهای زمینی بر علیه مخالفان بشار اسد و نیز تروریستهای داعشی و جبهه النصرت نقش مهمی داشته ولی از هنگام ورود رسمی ارتش روسیه و ایجاد پایگاه هوایی حمیمیم در جنوب شرق لاذقیه سوریه، حمایتهای هوایی از نیروهای بشار اسد نقش مهمی در پیروزیهای نظامی حکومت سوریه و تسلط بر بخش وسیعی از سوریه را داشته است. علیرغم همپوشانی منافع سیاسی و عملیاتی ایران و روسیه در سوریه مشکلات زیادی هم وجود دارد. روسیه همواره از تمامیت ارضی اسراییل حمایت کرده و محدودیتی برای حملات هوایی بیشمار اسراییل بر علیه مستشاران نظامی ایران که منجر به تلفات بسیاری برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شده ابجاد نکرده است. علیرغم استقرار موشکهای پیشرفته زمین به هوا اس ۴۰۰ در پایگاه هوایی روسیه آسمان سوریه برای حملات هوایی و موشکی اسراییل باز است. به نظر میرسد مسکو تمایلی برای استقرار دائمی ایران در سوریه ندارد ولی به دلایل سیاسی معینی اعلام نظر نمیکند.
اگر نگاهی به مذاکرات وین و اصرار برخی تحلیلگران سیاسی بر کنترل مواضع ایران توسط روسیه بیندازیم، مبانی قابل استنادی نمییابیم. مخالفت احتمالی مسکو با پروتکل برجام در دور جدید مذاکرات با فرض تضاد منافع مسکو با توافق تهران و واشنگتن، تاثیری بر برداشتن تحریمها در صورت تمایل کاخ سفید نمیگذارد. هنگامی که امریکا یکجانبه با دستور رئیس جمهور وقت امریکا از برجام خارج شد دیگر اعضای برجام از امریکا حمایت نکردند، ولیکن بانکهای کوچک و بزرگ جهان، بنگاههای صنعتی و مالی و تجاری، شرکتهای بیمه، کنسرنهای نفت و گاز از ادامه همکاری و هرگونه تعامل اقتصادی سر باز زدند. بدین ترتیب، هر آینه امریکا و ایران دارای اراده سیاسی توافق و امضای پروتکل برجام باشند، روسیه فاقد قدرت تاثیرگذاری بر این روند خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران به دلیل عدم اعتماد به کاخ سفید بر این باور است که رهبران امریکا همواره تمایل به تغییر رژیم در ایران را داشتهاند و تهران به روش خود در دورانهای مختلف سعی کرده است توازن در سیاست خارجی و روابط اقتصادی خارجی برقرار کند. در دورانی نگاه به کشورهای آفریقایی شد، به امریکای جنوبی و برزیل و نیکاراگوئه و ونزوئلا رسیدیم، ترکیه و عراق و نگاهی به هندوستان شد امروز روسیه و چین مطرح میشوند. میتوان گفت که این کلان سیاست موفق نبوده و دلایل آن در حوزه داخلی تعارض منافع شدید جناحهای مختلف سیاسی است که در این چهل و چهار سال در دورههای مختلفی در قدرت بودند و مشکلات عمیق اقتصادی که معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داد فاصله مردم از حاکمیت را بیشتر و بیشتر کرد.
تحریمهای همه جانبه آمریکا بر بستر مشکلات ساختاری، مشکلات کشور را بیشتر و عمیقتر کرد. در حوزه سیاست خارجی پاشنه آشیل سیاست خارجی و تعامل جهانی تعریف داشتن دشمن استراتژیک در خاورمیانه و مفهموم نامشخص عمق استراتژیک و حضور حساس کنندهی دیگران است.
نمیتوان این حقیقت را نگفت که تنها کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اختلاف نظر و ادعای ارضی با ایران دارد و بازنگری در سیاست منطقهای بویژه در شرایطی که سفارت خانههای اسراییل در نزدیکی مرزهای آبی ایران تأسیس میشود نقش مستقیمی در توافق استراتژیک با کاخ سفید و هر دو حزب قدرتمند آمریکا خواهد داشت.
آغاز جنگ روسیه با اوکراین نظم دوران پسا شوروی در اروپا و آسیا را فرو پاشید. و هرگز به دوران قبل از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ برنخواهیم گشت. نگرش مجدد به سیاستهای نظام بدون نگرش جناحی و بدون تابوسازی میتواند توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی پایدار را ایجاد کند.
انتهای پیام
قطعا نویسنده این متن را قبل از این نوشته که روسیه گفت هیتلر هم یهودی بوده است و اسرائیل هم به اخراج روسیه از شورای حقوق بشر رای داد، و شما با تاخیر منتشر کرده اید
سلامروسیهدرایجاددوکشورجعلی
اسرائیلوارمنستاننقشمهمراداشت
ضمناپوتینازرئیسجمهوراسرائیل
گفتهشدعذرخواهیکرد.باجنگاوکراین
روندفروپاشیونجزیهروسیهتسریع
شدهبهنظرمدرروایاتمربوطبهظهور
اینقضیهنیزمشخصاست.واقعیت
اینستسیاستخارجیایرانتعریفی
وتابعیازوضعیتداخلیکشوراست
ونقشهراهکوتاهومیانوبلندمدتدیده
نمیشودموسمیاحساسیوقسمتیهم
جنگزرگریست.فرازیازآنبرمبنای
آرمانهایواقعبینانهنشاتگرفتهاز
انقلاباسلامیوفرازیدیگرناشی
ازاحساساتقومیپانفارسیودربرخی
مواردتردیدوتاخیردرموضعگیری
اذربایجان عزیز، دردت به سرم، این حرفها را از کجا میاوری همشهری؟! تجزیه روسیه؟! ارمنستان کشور جعلی که روسیه در ایجادش نقش داشته؟! عجبا حیرتا! از اینهمه گمراهی! عزیز دل برادر، ارمنستان یکی از کشورهای کهن جهان است که تاریخش بسیار طولانیتر از روسیه میباشد. اینها را جایی نگویید لطفا. بعد هم سیاست خارجی ایران. کجای این سیاست خارجی بر «مبنای ارمانهای واقع بینانه» میباشد؟ لطفا اشاره ای بکنید. از ان بدتر، کجای رفتار این حکومت از «احساسات قومی ان هم از نوع پان فارسی!!!!!! نشات گرفته؟ بگویید تا ما هم بدانیم و مثل شما متنفر شویم! شما دردت به سرم با این افکار منتظر بهار نباشید که زمستانتان طولانی خواهد بود. … قسمت اعظم مکافاتی که امروز ملت ما دچارش هستند، رابطه مستقیم با هیاهو و جشن پیروزی زودهنگام انانی دارد که چند سال پیش به هلال شیعی و زدن حرف اول در پنج پایتخت منطقه مفتخر بودند! پان فارس در ایران (خوشبختانه و یا شاید هم متاسفانه) نداریم. اگر حکومت و مردم خوب ایران (که در منطقه نفرین شده خاورمیانه بهترین هستند) رابطه ای با پان فارس داشتند، مثل بعضی از کشورهای همین منطقه، باید کردها را فارس کوهی میخواندند و ترکها را فارس دشتی و بلوچها را فارس صحرایی و …….. ! ولی چنین وضعیتی هیچگاه در ایران نبوده و نخواهد بود. اگر ان طوری که شما میگویید بود الان اسم این کشور مثل بقیه کشورهای منطقه میبایست به نام یک قوم محدود میماند و امروز به جای ایران فارس یا فارسیه و یا فارسستان میبود و همه مجبور میشدند نام فارسی انتخاب کنند و هیچکس اجازه صحبت به زبان دیگری را نداشت. از وقتی یادمان میاید، در سنندج کردی، در تبریز ترکی و در رشت گیلکی صحبت شده و هیچکس متعرض دیگری نبوده است. اگر اینجا مملکت پان فارسها بود حداقل میبایست برای اموزش معمولی این زبان در مدارس کوششی صورت میگرفت. بنده از دهه چهل خورشیدی در قرن پیش به مدرسه رفتم و تا سال اخر دبیرستان در خود تهران به جز خودم و شاید یک یا دو دانش اموز دیگر هیچکس را ندیدم که بتواند کتاب فارسی را بدون اشتباه بخواند. املا و انشا صحیح که دیگر پیشکش! برادر عزیز توصیه برادرانه بنده را بپذیرید و قبل از اینکه چنین عجایبی را بپذیرید و اشاعه بدهید، نگاهی به منطقه ای که در ان زندگی میکنیم بیاندازید. در عراق و سوریه به طور مثال کردها و ترکمنها و اقوام دیگر نیز در کنار اعراب زندگی میکنند. ولی نام کشور جمهوری عربی ……. میباشد!!!!!!! بقیه کشورهای منطقه نیز هر کدام نام یک قوم را یدک میکشند. ترکیه! ترکمنستان! افغانستان! تاجیکستان! قدر ایران عزیز را بدانیم و در زمانی که مشکلات از سر و کولمان بالا میرود گرفتاریهای جدید و خود ساخته را به لیست بلند انها اضافه نکنیم
سلام ایران یک قومیت یا زبان نیست ایران مثلا ترکیه نیست با ۵۰۰سال تاریخ ایران متشکل از اقوام و لهجه ها وگاها زبان های متفاوتی است بر کرانه وسیع فلات ایران از هند تا عراق قوم فارس یکی از اقوام کهن واصیل ایران است که فردوسی بزرگ با استفاده از این زبان ایران را دوباره زنده کرد بعد از حمله اعراب مسلمان تمام اقوام ایران از اتروپاتنی و ارمنی و کرد وگرجی و لر و بلوچ وغیره همه به زبان و ادب دری افتخار می کنیم کور باد هرکس ایران ندید