دولتمردان و سِر حقیقت
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «دولتمردان و سِر حقیقت» نوشت:
تا زمانی که مدعیان، علاقهمندان، دوستداران و عشاق قدرت در ساختار دولت قرار نگرفته باشند، تصویر دولت نزد آنان برآمده از ذهنیتهای شکل گرفته است.
حضور در دولت و دولتداری دارای رازهایی است که بدون بودن در آن و لمس کاستیها، فراوانیها و چارچوبهای تعریف شده موفق به درک آن نمیشویم. سخن گفتن درباره کارکردهای دولت، چگونگی تصمیمگیری و لمس بیواسطه چهرههای صاحب نفوذ، درک سختیها و هزارتوی دولت بدون قرار گرفتن در آن امکانپذیر نیست. نگاه بیرونی به دولت، ساختار و نهادی است که مسئولیت سیاستگذاری و اجرای برنامهها را در اختیار دارد، اما هنگام ورود به همین دولت رییس آن میبایست درباره گرانتر شدن قیمت مرغ و تخممرغ و یا دیر توزیع شدن سیب و پرتقال شب عید و گران شدن شکر و لوبیا و عدس به مردم پاسخگو باشد. بنابراین تا هنگامی که شخص و چهرهای درباره دولت و تواناییها و امکانات بیشمار آن سخن میگویند و یا خواهند گفت، اگر سابقه دولتداری و مشارکت در آن را نداشته چندان نمیبایست جدیاش گرفت.
اساساً چهرههای سیاسی پس از مدتی که در نهادهای مختلف حضور داشته باشند لاجرم به این نتیجه میرسند که بدون بودن در دولت نمیتوان کاری از پیش برد، بنابراین اسب سرکش قدرت را برای رسیدن به کرسیهای موجود در ساختار دولت تجهیز میکنند. آنان که دستشان بیشتر به منابع قدرت میرسد، برای ریاست جمهوری میکوشند و سایرین برای کسب کرسیهای دولت کوشش میکنند. حضور شمارگان قابل توجه شهروندان عادی، فارغالتحصیلهای رشتههای مهندسی و حتی چهرههای کمتر شناخته شده سیاسی در وزارت کشور و ثبتنام برای حضور در انتخابات و ارائه برنامههای فضایی و غیرمعقول برآمده از چنین فکری است.
بودن در قدرت دولت، حقیقت کشورداری و دولت را به تلخترین شکل ممکن آن برای مدعیان سابق روشن میکند. گفتهها و مصاحبههای مدعیان حضور در قدرت طی سالهای 1396 تا زمان حال را بررسی کنید. چهرههایی مانند آقایان رئیسی، قاضیزاده، زاکانی، محسن رضایی، مخبر، ضرغامی، سعید محمد و… هر کدام از این افراد مدعی اداره دولت به بهترین شکل ممکن بودند. در زمانهٔ قبل از شروع تبلیغات انتخابات این افراد با ادبیاتی راسخ به نقد دولتهای گذشته پرداختند و صدها مشکل را در ساختار دولت و نحوه اداره آن را بیان کردند، حال همین چهرهها در بخشهای مختلف دولت مشغول به کار هستند، نتیجه کارنامه عملی آنان طی ماههای گذشته در دولتداری چه بوده است؟
به نظر میرسد سر حقیقت برای این افراد نمایانتر از همیشه شده است. به غیر از برگزاری برخی جشنها و دورهمیها به مناسب مناسبتهای فرهنگی، شهرداری تهران کدامین پروژه را افتتاح کرده است؟ کدام طرح کاربردی و تاثیرگذار در زندگی شهروندان را به اجرا گذاشته است و اساساً شهرداری تهران قرار است برای چهارسال آینده این کلانشهر را به کدامین مسیر ببرد؟ در ساختار دولت نیز چنین است، با این تفاوت که وضعیت بسیار آشفتهتر به نظر میرسد.
دولت هنوز درباره برجام به تصمیم مشخصی نرسیده است، شاید گمان بر این بود که با یکدست شدن ساختارهای قدرت سادهتر بتوان درباره بازگشت به برجام و احیای آن به نتیجه رسید، در صورتی که گذر ایام نشان داد چنین تصویری با واقعیت چندان همخوانی ندارد. در زمینه تولید خودرو، به سامان کردن وضعیت بانکها، جلوگیری از تورم، کنترل قیمت ارز و برداشتن موانع صادرات و واردات و نوسازی صنایع و… هنوز اقدام مشخص و موثری صورت نگرفته است. بنابراین میتوان با اطمینان از روبرو شدن دولتمردان با واقعیتهای جاری سخن گفت؛ این افراد تازه با سِر حقیقت دولت آشنا شدهاند و احتمالاً به این باور بدون خدشه رسیدند که نه میتوان اقتصاد را با صدور دستورهای شبانه مدیریت کرد، نه امکان دارد اقتصاددانان را برای نجات کشور به خط کرد و نه منابع کافی برای پرداخت یارانهها وجود دارد و نه آنقدر منابع مالی در داخل کشور موجود است که بتواند هزاران پروژه نیمه تمام را به سرانجام رساند، مهمتر آنکه دولتداری با توییت کردن و انتقادهای بیسروته درباره مدیریت اقتصادی بسیار بسیار تفاوت دارد.
شاید وقت آن رسیده که دولت سیزدهم با نگاهی دوباره و جدیت بیش از گذشته به فکر احیای برجام و بازگشت به آن باشد.
انتهای پیام