عرصهی گفتوگو و اندیشهورزی سیاسی به دست «لمپنهای شیک» افتاده است
محمد توکلی، انصاف نیوز: احسان شاهقاسمی، استاد دانشگاه تهران با اشاره به درگیری اخیر عدهای با پرویز پرستویی در آمریکا گفت: در شبکههای اجتماعی گویی فقط یک عده حق دارند حرف بزنند و به همه فحش بدهند و دیگران فقط باید گوش بدهند. این وضعیتی که در شبکههای اجتماعی رخ میدهد هیچ نسبتی با هیچ شیوهی درست بحث درباره حکومتداری ندارد. این وضعیت یک «آنومی» به تمام معناست؛ در ظاهر به نظر میرسد که عدهای انسان بی سواد و لمپن که آنان را «لمپنهای شیک» مینامم حرفی برای گفتن دارند اما تمام حرفی که دارند این است که «چون این حرف را من زدهام پس درست است». در چنین فضایی است که پرویز پرستویی هم قربانی میشود و البته همهی آنهایی که فکر میکنند از این وضعیت «آنومی» میتوانند روزی سودی ببرند هم در نهایت قربانی همین فضا خواهند شد. وقتی که فضا از دست عقلانیت خارج شود و در دست آشوب قرار بگیرد باید اطمینان داشت که به جز معدودی از افراد هیچ کس در آن برنده نیستند.
شاهقاسمی در توضیح بیشتر اصطلاح «لمپنهای شیک» میگوید: این افراد به لحاظ اجتماعی ارزشی ندارند و ارزش آنها صرفا در شمار فالوورهایشان در شبکههای اجتماعی است. بنابراین ترسی هم از فحش خوردن ندارند. اغلب افراد جامعه انسانهایی نیستند که با لمپنها درگیر شوند، همانطور که اگر لمپنی را در خیابان ببینند مسیر خودشان را تغییر میدهند تا با او روبرو نشوند. در چنین وضعیت «لمپنهای شیک» فقط باید صحبت کنند و دیگران تایید کنند. اگر به خودتان جرات دهید که این لمپنها را به چالش بکشید، آنان به شدت شما را تنبیه خواهند کرد و طوری آبروی شما را میبرند تا عبرت سایرین شوید و دفعههای بعد کسی جرات نکند آنان را به چالش بکشد و حرفشان را زیر سوال ببرد.
این استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتگو با انصاف نیوز دربارهی وضعیت شبکههای اجتماعی گفت: برای مثال اگر بیست سال پیش میگفتند که یک تکنولوژی قرار است وارد شود که هر ایرانی میتواند در آنجا ثبتنام کند و حرف خودش را بزند، فکر میکردیم با این اتفاق ایران گلستان خواهد شد. قطعا دربارهی مبارزه با فساد یا برای آگاهیبخشی و اطلاعرسانی یا انجام نظرسنجیها شبکههای اجتماعی مزایایی داشتهاند اما این شبکهها مضراتی زیادی هم داشته است. یکی از این مضرات «کف خیابانی شدن» و عوامزده شدن موضوعاتی است که محل بحث آن در میان نخبگان است و آنان باید با توجه به تخصصی که دارند دربارهی این موضوعات صحبت کنند اما میبینید که معمولا عوام دربارهی آن دارند صحبت میکنند.
وی در ادامه افزود: اخیرا در کنفرانسی در پاریس مقالهای را ارائه کردم با عنوان «فحاشی در شبکههای اجتماعی؛ یک مسئلهی آزادی بیان در ایران»؛ در آن مقاله عنوان کردم که در توییتر و شبکههای اجتماعی دیگر، گویی فقط یک عده حق دارند حرف بزنند و به همه فحش بدهند و دیگران فقط باید گوش بدهند. این وضعیتی که در شبکههای اجتماعی رخ میدهد هیچ نسبتی با هیچ شیوهی حکومتداری ندارد. این وضعیت یک «آنومی» به تمام معناست؛ در ظاهر به نظر میرسد که عدهای انسان بی سواد و لمپن که آنان را «لمپنهای شیک» مینامم حرفی برای گفتن دارند اما تمام حرفی که دارند این است که «چون این حرف را من زدهام پس درست است».
شاهقاسمی با اشاره به ماجرای درگیر شدن عدهای با پرویز پرستویی در آمریکا گفت: در چنین فضایی است که پرویز پرستویی هم قربانی میشود و البته همهی آنهایی که فکر میکنند از این وضعیت «آنومی» میتوانند روزی سودی ببرند هم در نهایت قربانی همین فضا خواهند شد. وقتی که فضا از دست عقلانیت خارج شود و در دست آشوب قرار بگیرد باید اطمینان داشت که به جز معدودی از افراد، مثل برخی سلبریتیهایی که کارهای عجیب و غریبی انجام میدهند، هیچ کس در آن برنده نیستند.
این استاد دانشگاه تهران در توضیح اصطلاح «لمپنهای شیک» گفت: برای مثال خانمهایی که لباسهای شیکی میپوشند و در کانادا زندگی میکنند و در دفاع از همجنسگرایی و احترام به آزادی بیان و فضیلت شنیدن و مانند آن حرفهای خیلی قشنگی هم میزنند اما لحظهای که خشمگین میشوند شروع به فحاشی میکنند. چنین فردی همان «لمپن چاله میدانی» است که فقط در ظاهر شیک است و مانند آن لمپنها نیست که مثلا دو هفته یک بار هم به حمام نرود و آلوده باشد و لباس نامناسب پوشیده باشد. همان لمپن است، فقط و فقط شیک است و این شیک بودن و اعتماد به نفس بالای آن ها متاسفانه افراد زیادی را به این اشتباه انداخته که شاید این ها واقعا حرف مهمی برای گفتن دارند.
او در ادامهی از بخش از گفتههای خود میگوید: افرادی مثل سمانه سوادی، فرانک عمیدی، نسرین افضلی، مرمر مشفقی و بسیاری دیگر از این افرادی که در ظاهر خیلی شیک هستند و در غرب زندگی میکنند؛ لمپن هستند، به شکلی که حتی دو یا سه خط استدلال دربارهی آنچه میگویند نمیتوانند بیان کنند. اکثرا خانوادههای آن ها در ایران از وابستگان قدرت بوده اند و با وجود این، این لمپنهای شیک به هیچ کس پاسخگو نیستند و افزون بر آن، همین افراد دارند افکار را هدایت میکنند و افکار عمومی از همه نظر در اختیار این افراد است. حتی بیشتر شاخهای مجازی حزباللهی هم لمپن هستند؛ اصلا لحن صحبت کردن این افراد به یک انسان تحصیلکرده شبیه نیست. در چنین فضایی از پرویز پرستویی که یک هنرمند است و حتما موضع سیاسی و اعتراضاتی هم دارد انتظار دارند که در آمریکا علیه حاکمان کشوری که قرار است به آن برگردد و در آن کار کند فحاشی کند. کسانی چنین انتظاری از او دارند که خودشان دارند در خارج از کشور به راحتی زندگی میکنند و برنامهای هم برای برگشت به ایران ندارند.
شاهقاسمی دربارهی اپوزیسیونی که چنین انتظاری از پرستویی داشتهاند گفت: من نمیگویم همهی این افراد، اما بعضی از این افراد که با عنوان اپوزیسیون فعالیت میکنند عملا خواهان ویرانی کشور خودشان هستند. درصد کمی از اپوزیسیون هستند که وقتی با آنان صحبت میکنید برای آنان صرفا جمهوری اسلامی مسئله نیست و با ایران مشکل دارند. به عنوان نمونه شبکهی ایران اینترنشنال عملا دستگاه پروپاگاندایی علیه کشور ایران است؛ این شبکه جمهوری اسلامی را هم میزند اما همزمان نمی تواند نفرت خود از موجودیتی به نام «ایران» را هم پنهان کند. یا مثلا شما گروه های پان ترکیستی را در نظر بگیرید که حرف های عجیبی می زنند: مثلا می گویند آلماآتی یعنی سیب نخور و بنابراین آدم و حوا ترک بودند و در آلماآتی زندگی میکردند و بنابراین حتما خدا هم ترک بوده است.
وی در ادامه افزود: هر چیز منفی که بتوان گفت مربوط به ایران است، شبکههایی مانند ایران اینترنشنال و بی بی سی دربارهاش کار میکنند و این موارد کمی سبب شک و تردید میشود که اینها از اساس به دنبال اصلاح و تصحیح اشکالات نیستند و صرفا یک شیوهی متفاوت از حکومتداری را نمیپسندند بلکه به دنبال نابود کردن کشور هستند؛ یا خودشان چنین نگاهی دارند یا از جاهایی پول میگیرند تا چنین کاری را انجام دهند. من هم به عنوان یک معلم دانشگاه که اجارهنشین هستم، به وضعیت موجود هزار و یک اعتراض دارم اما اگر قرار بود برای مثال در این ماجرای اخیر بین پرویز پرستویی و طرف مقابلش یک نفر را انتخاب کنم حتما طرف پرویز پرستویی میبودم.
شاهقاسمی دربارهی نحوهی مواجههی صحیح با «لمپنهای شیک» گفت: در برابر «لمپنهای شیک» نباید ساکت ماند؛ به عنوان مثال در مقالاتی گفتهام که «بیشتر فمینیستها بیمار روانی هستند»؛ البته که تعدادی از آنان زحمت میکشند و در مناطق جنوب کشور و مناطقی که زنان در وضعیت بدی هستند در حال فعالیتهای مثبتی هستند ولی اغلب فمینیستها بیماران روانی هستند و به جز دربارهی مسائل جنسی دربارهی چیز دیگری صحبت نمیکنند. نباید بهخاطر اینکه تعداد فالوور من کم است و مثلا در مقابل تعداد فالوور دنیا جهانبخت، یکی از همین «لمپنهای شیک»، 14 میلیون است ساکت بمانم، چون تعداد کمی حرفم را میشنوند یا از ترس اینکه ترولها در صفحهام فحاشی کنند سکوت کنم؛ اگر کسی دلش برای کشورش میسوزد باید ساکت نماند.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: دربارهی مسائل اجتماعی که روز به روز هم پیچیدهتر میشود متاسفانه کار از دست اهالی جامعهشناسی خارج شده و در دست «لمپنهای شیک» قرار گرفته است و این افراد هستند که تعیین میکنند مردم چه میخواهند یا چه نمیخواهند و عملا جامعهشناسان و کسانی که حرفی برای گفتن دارند در بین خودشان صحبت میکنند. برای مثال نیمی از اساتید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را کسی نمیشناسد؛ در حالی که بعضی از این اساتید صاحب ایدههای خوبی هستند اما ایدهای که جرات دفاع از آن را نداشته باشیم به درد نمیخورد و انگار وجود ندارد. با این ترسی که از روبرو شدن با «لمپنهای شیک» وجود دارد همهی ما هم در به وجود آمدن این وضعیت نقش داشتیم و با آن درگیر هستیم.
انتهای پیام
چرا بعضیا سعی دارند با ابداع واژه ها و عبارات خود را چهره ای متمایز و مثلا جدید نشان دهند. نامیدن فعالان فضای مجازی با القابی مثل آن چه ایشان آورده اند چه مشکلی را حل می کند. نکند دوست دارند صورت مسأله را پاک کنند. برادر من اشخاصی در فضای مجازی هر چیزی ممکن است بگویند. شما و ما باید آن قدر آموزش دیده باشیم که چرندیات را رها کنیم و به پرسش ها از هر کس که باشد ولو کافر و معاند و … جواب منطقی بدهیم. مردم خود قادرند قضاوت کنند. اصل قضیه همان حق پرسشگری است که لمپن و غیر لمپن نمی شناسد. اتفاقا اگر پرسش همان لمپن را با سعه صدر پاسخ دادیم و قبل از پاسخ، او را و افکارش را سکه ی یک پول نکنیم، مطمئن باشید این حرکت راه خود را باز خواهد کرد در دل مردم و اجتماع.
در کل با این تحلیل موافق هستم. متاسفانه واقعیت تلخی است و در عین حال بسیار مفید و آن اینکه این افرادی که این چنین در شبکه های اجتماعی ترکتازی می کنند اگر یک روز به گوشه ای از قدرت دست پیدا کنند چه ها که نخواهند کرد ؟
متاسفانه باید واقعیت دیگری به این تحلیل بیفزایم و آن اینکه حتی برخی از اپوزسیونی که وابسته به دین و مذهب هستند و دم از دین و آزاده گی و حریت می زنند، نیز کوچکترین انتقاد را بر نمی تابند و علاوه بر استفاده از ادبیات بسیار سخیف و چندش آور در لایو ها و نوشته های فضای مجازی، هر منتقدی را بلافاصله بلاک می کنند و حتی زحمت یک خط جواب منطقی را هم به خود نمی دهند. تو گویی تعادل روحی این افراد فقط وقتی برقرار می شود که فحش بدهند و از ادبیات سخیف استفاده نمایند، و سوگمندانه مشاهده می نمائیم که این ادبیات سخفیف را با ادبیات دینی ممزوج و بیان می کنند.
بنا بر این و بنا بر ده ها واقعیت اجتماعی و فرهنگی دیگر موجود، تنها راه و تنها چاره اصلاح امور، بالا رفتن فرهنگ جمعی و رشد تفکر در جامعه می باشد که این مهم هم متاسفانه با وضع اقتصادی فعلی مردم به سادگی و در آینده نزدیک به دست آمدنی نیست. و معلوم نیست تا کی باید سوخت و ساخت.
همه فمینیستها بیمار روانی هستند….این اخرین یافته علمی استاد دانشگاه تهران هست…لابد با امار اسنتباطی هم فرضیه اش را تایید کرده….
انصاف نیوز جان یا سرتان خیلی شلوغ است و فرصت بررسی کامنت در 24 ساعت را ندارید یا نمی توانید کامنت هایی را که گوشه ای به اصلاح طلب ها در آن آمده است منتشر کنید ؟ کدام ؟