«روحانیت» قافله سالار بود یا هست؟
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی با عنوان ««روحانیت» قافله سالار بود یا هست؟» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
البته سابقه درخشان روحانیت در تاریخ اسلام و ایران و در دوران انقلاب و دفاع مقدّس مورد اذعان است ولی نباید به گونهای تبلیغ شود که گویا همه روحانیان در طول تاریخ، در جبهه حق و مردم بوده و در دوران انقلاب و جنگ هم همگی از مخالفان صریح و آشکار شاه و یاران انقلاب بوده و نقش جمعی از حوزه و روحانیت در تحکیم نظام شاهنشاهی به کلی انکار گردد در حالی که امام (قدّس سرّه) در منشور روحانیت در بیان خون دل خود از روحانیت نفوذی و وابسته میگوید: «ضربات روحانيت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب كاريتر از اغيار بوده و هست… در شروع مبارزات اسلامى … عدهاى مقدسنماى واپسگرا همه چيز را حرام مىدانستند … خون دلى كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختيهاى ديگران نخورده است.»(صحیفه امام21/278) همچنان که مخالفت جماعتی از روحانیان و حوزویان در زمان جنگ و مخالفتشان با حضور طلاب در میدان دفاع مقدّس داستان تلخ دیگری است که نباید کتمان شود.
از طرف دیگر درست است که کارنامه روحانیت در دوران انقلاب و جنگ در مجموع پذیرفتنی، مقبول و چه بسا افتخارآمیز است ولی در طول دوران جمهوری اسلامی در فرازهای مختلفی حقوق مردم یا جناحهایی از مردم ضایع و پایمال شده، آیا روحانیت در این دوران و در این زمینهها هم پرچم دفاع از حقوق مظلومان و ضعفا در مقابل حکومت و قدرتمندان را بر دوش کشیده است؟ مثلا آیا روحانیت در این دو سه دهه که با نظارت غیر شرعی و غیر قانونی استصوابی، «حق رأی ستاندن» واجدان شرایط قانونی و «حق انتخاب کردن» عموم مردم تحدید گردیده است، پرچمدار دفاع از این حقوق مردم بوده یا توجیهگر آن شده؟
مجریان کشور بنا به صراحت قانون اساسی باید حداقل منتخبان مردم با شرکت در انتخاباتی با شرکت اکثریت واجدان حق رأی باشند حال آن که مجلس و دولت جدید نه منتخبان انتخاباتی با شرکت اکثریت؛ بلکه منتخب انتخابات اقلیتی هستند! از این رو منسوب کردن آنان به عنوان «نمایندگان و دولت مردم» آشکارا ناصحیح است؛ آیا روحانیت در مقابل این «انحراف عظیم» از قانون اساسی و میثاق ملی، سردمدار اعتراض بوده یا توجیهگر؟
از دو دهه قبل، ایران را تحت فصل هفت منشور ملل متحد بردند و به عنوان خطر جهانی شناساندند تا اینکه دولت قبل توانست با توافقنامه برجام، کشور را از تحت فصل هفتم بودن خارج کند و …؛ حالا با توجه به اهمیت فوق العاده برجام و با توجه به ضرورت احیای آن بخصوص که در برهههایی احیای آن کاملا در دسترس بوده و به دلایل کاملا ناپذیرفتنی در احیای آن کوتاهی صورت گرفته است، آیا روحانیت پرچمدار طلب احیای برجام و معترض به کوتاهی کنندگان بوده است یا نه؟
امروز کشور با گرانی بیسابقه در تمام حوائج ضروری و غیر ضروری مردم مواجه است و دولتی ناتوان و بدون پشتوانه مردمی در شرایط بحرانی تحریم، دست به جراحی خطرناکی زده که چه بسا مرگ مریض در زیر عمل جراحی را در پی داشته باشد، آیا از حلقوم روحانیت علیه این جراحی نابهنگام و به دست افرادی ناتوان، فریاد مؤثری برخاسته است؟
یادآوری تاریخ مبارزات خونبار و مردمی روحانیت خوب است اما کافی نیست و مهمتر از آن، پرچمداری فعلی روحانیت در دفاع از حقوق مردم و کرامت خدشهدار شده آنان است. تعریف از گذشته پر افتخار، زمانی مفید است که کارنامه درخشان گذشته، امروز هم تکرار شده و تداوم داشته باشد و چنانچه نتوانیم همان کارنامه را امروز آشکارا ارائه دهیم، یادآوری کارنامه درخشان گذشته اگر تأثیر معکوس نداشته باشد، قطعا در جذب ارادت عمومی نسبت به این قشر تأثیری مثبتی نخواهد داشت.
انتهای پیام
وقتی روحانیت وابسته حکومت شدانتظاری غیراز این نداشته باشید..وهمچنین اعتمادوتمایل مردم را به انها…تمام شدرفت…
متاسفانه روحانیت تمام سرمایه ای که در 1400 سال بدست آورده بود در این 44 سال از دست داد و تنها راه این است که روحانیت دوباره به نقشی که در قبل از انقلاب داشت برگردد و حکومت و قدرت را رها کنند