ویرانه متروپل در شهر اولینها
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «ویرانه متروپل در شهر اولینها» نوشت:
تصاویر و فیلمهای منتشر شده آبادان حکایت از کمبود تجهیزات و نیروهای امدادرسان دارد. مردم با سادهترین وسایل در حال کمک هستند. بیل و کلنگ در دست گرفتهاند تا جنازهها را از زیر آوارها بیرون بیاورند. چرا آبادان امروز به این نقطه رسیده است؟
به غیر از چراغ راهنمایی رانندگی که دهه 30 و برای نخستینبار در خیابان ولیعصر تهران نصب شد، در سایر موارد شهر آبادان به دلیل وابسته بودن به درآمدهای بیکران نفت جزء اولینها بوده است. اولین سینمای رو باز، نصب دستگاههای تصفیه آب شرب، ساخت شرکت شهرکها، برقراری نظم سازمانی، تجهیزات سرمایشی مدرن و… با فروریختن متروپل باز هم آبادان اول است، اما این بار در روایتی سراسر تلخ و فاجعه.
آغاز جنگ برای آبادانیها با مهاجرت و کوچ اجباری به شهرهای دیگر همراه بود. جنگزده شدند، انسانهایی که جنگ آبادی و خانهشان را ویران ساخته بود. بمبهای صدام جنایتکار بر سرشان فرود آمد و آنان راهی نداشتند مگر پناه بردن به شهرهای دیگر. برای انسان جنگزده هیچ چیزی بدتر از این نیست که شهر و خانهای دارد که نمیتواند به آن بازگردد و زندگی کند. آبادانیها هیچ نداشتند مگر امید بازگشت به شهری که دوستش داشتند. یاد و خاطرههایشان را در کوچه و پس کوچههای شهر رها کردند و رفتند. موقع رفتن شهر در شعلههای نفرت جنگ میسوخت، ولی آنان استوار چون نخلهای بلند قامت ماندند تا با آغوشی پر از عشق و محبت شهرشان را دوباره لمس کنند. شنیدن خبر شکستن حصر آبادان در 5 مهرماه 1360برای آبادانیها سراسر شادی و غرور بود. افتخار بود. اما هشت سال صبر کردند تا دوباره شهرشان را از نزدیک ببینند و معنای شکسته شدن حصر را درک کنند. آبادانیها با امیدهای بسیار به شهر بازگشتند، ویرانههای شهر را خودشان ساختند، به اندازه توانشان آجر روی آجر گذاشتند تا ویرانهها را بپوشانند. در گرمای سوزان تابستان در خیابان منتظر ماندند تا ماشینهای حمل آب از راه برسد. زخمهای برجای مانده روی در و دیوار شهر را مرهم گذاشتند و دیوارها را رنگ زدند تا رنگ زندگی را در شهر جاری کنند.
بازگشت آبادانیها به شهر پر از امید بود، ولی زندگی تا انتهای آن به آنان سخت گرفت. یعنی مدیران وقت کم کاری کردند، مردم را ندیدند، سختیهای آنان را متوجه نشدند، حرفهایشان را گوش نکردند و نالههایشان را با شلوغبازی و زیادهخواهی یکی پنداشتند!
وقوع مصیبت غمانگیز متروپل نشان داد جایگاه شهر آبادان از منظر توسعه شهری از تمام زمانها و سالها بسیار عقب رفته است و شاید به دلیل بیمسئولیتی مسئولان، مدیران و چهرههای همیشه حاشیهساز آگاهانه به عقب رانده شد. شهری که روزگاری خیابانهای مرتب، صاف و بدون دستانداز داشت، شهری که به عروس ایران مشهور بود و اولین کارخانه شیر پاستوریزه، بیشترین نشریه ادبی و پرشمارترین سینماهای جدید را داشت و پایگاه نویسندگان، کارگردانان به نام و جریانسازان حرکتهای اجتماعی و سیاسی بود؛ رفاه اکثر ساکنان این شهر به دلیل وابسته بودن به درآمدهای نفت زبانزد خاص و عام بود و اعتصاب کارکنان نفت زمینهساز انقلاب اسلامی شد، این روزها باز هم اول شده است، اما در عقب ماندن، توسعه نامتوازن شهری و ویران شدن ساختمان 10 طبقه که در نوع خود بینظیر است!
در خاطره و حافظه مهندسان عمران، ساختمان و حتی پیمانکاران ساختمانساز و ناظران فرو ریختن یک ساختمان 10 طبقه چیزی یافت نمیشود، مگر فاجعه متروپل آبادان!
انتهای پیام
خوب اینم اولی دیگه