خرید تور نوروزی

رسانه با کانال بازاریابی و تبلیغات متفاوت است که در حادثه متروپل رعایت نشد

شفقنا نوشت: خبر تلخ و جانکاه از ریزش ساختمانی ۱۰طبقه در آبادان و فوت شهروندان، همچنان از سر خط خبری رسانه هاست. خبری که به سرعت در فضای رسانه‌ای داخلی و خارجی بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد. در این راستا عملکرد حرفه ای رسانه ها و حضور خبرنگاران در میدان حادثه، می تواند فضا را برای ایجاد شایعات و تناقض گویی ببندد. مهرداد خدیر، روزنامه نگار با بیان اینکه در این حادثه، رسانه را با بوق تبلیغاتی اشتباه گرفتند، می گوید: رسانه مخاطبش مردم است ولی برخی از رسانه ها متاسفانه گویی گزارش کاری برای مافوق خود تدارک می بینند.

مهرداد خدیر در ابتدای صحبت های خود با اشاره به عملکرد رسانه ها در پوشش بحران های مختلف به شفقنا رسانه می گوید: به عقیده من یکی از بیشترین لطمه  ها را در این فاجعه، رسانه های رسمی و مشخصاً صداوسیما وارد آوردند. به این دلیل که اساساً خبرنگاران صداوسیما گویی برای فعالیت رسانه ای به مفهوم مستقل، استاندارد و حرفه ای کلمه تربیت نشده اند. از همان لحظه اول با آغاز حادثه، خانم خبرنگاری اصرار داشت تا حادثه را کم اهمیت جلوه دهد و از خسارت و تلفات کم صحبت می کرد. در صورتی که خبرنگار بحران آموزش می بیند تا در عین عدم ایجاد هیجان، به خبررسانی، دروازبانی اطلاعات و اعتمادسازی بپردازد.

او ادامه می دهد: من فکر می کنم در صداوسیما بیش از آنکه به خبردهی و دروازه بانی اطلاعات و اعتمادسازی بیندیشند، در پی جلب رضایت مدیرانی هستند که گویی به آن ها ماموریت دادند تا به مخاطب بگویند خبری نیست. درحالی که این نحوه خبررسانی صداوسیما
را در حادثه پلاسکو هم شاهد بودیم.

خدیر ضمن بیان اینکه در ماجرای ساختمان متروپل آبادان شاهد ناآشنایی با خبرنگاری بحران بودیم، می گوید: خبرنگاری بحران، به این معنا است که روزنامه نگار یا خبرنگار یاد می گیرد که یک رویداد را در یک بازه زمانی مشخص به عنوان یک حادثه تعریف کند تا به یک فاجعه دنباله دار تبدیل نشود، ولی در رسانه رسمی  چه بسا بیشتر با ملاحظات امنیتی با برداشت های غلط  مواجه بودیم. اگر خبرنگار رادیو_ تلویزیون یا صداوسیما کار خبری خودش را انجام می داد و در بخش های دیگر، افرادی را به عنوان تحلیلگر می آوردند و به مردم یادآور می شدند چند سال پیش ساختمانی ۱۳ طبقه در فلوریدای آمریکا با کشته هایی بیشتر فروریخت، مخاطب بهتر می توانست آن را درک کند. منتها نحوه پرداخت خبرنگاران این رسانه آنقدر جهت گیری داشت که اگر بخواهند بر روی آن مانور دهند چنین برداشت می شود که دنبال تبلیغات منفی هستند.

او تاکید می کند: به گمان من رسانه رسمی در پوشش این حادثه نمره مثبتی نگرفت. رسانه های دیگر هم متاسفانه در ابتدای حادثه عاطفی و هیجانی برخورد و به مرور آن را به موضوعی سیاسی و اعتراضی تبدیل می کنند.

این روزنامه نگار می گوید: در این مدت ما شاهد مصاحبه با امدادگری بودیم که مدعی شد چند ساعت زیر آوار مانده است که بعداً از سوی شبکه های اجتماعی تکذیب شد. این حرکت اشتباه غیرحرفه رسانه رسمی بود که اعتماد مردم را تهدید کرد. البته رسانه های فارسی زبان خارج هم به نوعی در شکل وارونه آن در این آتش می دمیدند. البته در مقطعی گویی به صداوسیما هم گفته شد ادامه این رویکرد کافی است. چون گویی خط قرمز صداوسیما همسو شدن با رسانه های فارسی زبان خارج از کشور است.

خدیر با اشاره به نقش خبرنگاران و مجریان مورد اعتماد مردم در قانع کردن مخاطب می گوید: اگر ما شاهد گزارش خبرنگارانی بودیم که به صدق و انصاف شهرت دارند، تاثیر بسیار بیشتری می گذاشت. چون در میان مجریان تلویزیون وقتی مثلا آقای دلاوری و برخی از مجریان صحبتی را مطرح می کنند، طبیعتاً بیشتر بر روی مخاطب اثر می گذارد تا گزارشگرانی که با مامویت خاص گزارش تهیه می کنند.

او با بیان اینکه در این حادثه شاهد خبرنگار و گزارشگری که برند شده باشد و بشود به او اعتماد کرد، نبودیم. می گوید: خبرنگار می توانست با شهردار منطقه صحبت کند و از او بخواهد تا پرونده ساختمان «متروپل» را در اختیارش قرار دهد، بررسی کند که آیا مجوز ۶ طبقه واقعیت دارد، یا سراغ گزارش های موازی برود و در تهران ساختمان های آلمینیوم و یا ۱۲۸ ساختمان پرخطر دیگر در تهران را نشان دهد. در مجموع به عنوان یک فرد رسانه ای از این اتفاق فقدان روزنامه نگاری بحران برداشت کردم که منحصر به صداوسیما هم نیست و رسانه های دیگر هم خبرنگار متخصص بحران باید تربیت کنند علاوه بر آن باید فرهنگ آمادگی را در مردم ایجاد کنیم تا بدانند در زمان وقوع حادثه چه باید کرد.

با این اوصاف ادبیات رسانه ها با توجه به عمق فاجعه و عزاداران شدن بسیاری از هموطنان باید چگونه باشد؟ این روزنامه نگار پاسخ می دهد: مردم خوزستان و مشخصاً مردم جنوب ایران به خونگرمی و مهربانی مشهور هستند. طبیعتاً انتظار دارند دیگران هم نسبت به آن ها چنین برخوردی داشته باشند. اینکه احساس کنند دیگران به آن ها توجه نمی کنند، آن ها زیر آوار مانده اند و با این مصیبت دست و پنجه نرم می کنند، برایشان آزاردهنده است، دلیل این اتفاق به تاخیر صدا و سیما برمی گردد. حتی نمی تواند بداند که عزاداری کند یا خیر. در صورتی که در این سال ها باید تجربه کسب می کردند ولی چون یک چشمشان به دستگاه های امنیتی است که چه میزان باید به این حادثه بها داد، نمی توانند کار رسانه ای مطلوب خودشان را انجام دهند.

خدیر با تاکید بر اینکه «نگاه سیاسی مدیران مانع فعالیت آزاد رسانه ای می شود»، می گوید: این اتفاق نشان داد ما بیش از هر زمان دیگری به رسانه های مستقل نیاز داریم. تصور کنید رادیو_تلویزیون ایران انحصاری نبود. البته من مخالف داشتن رسانه رسمی نیستم ولی اگر چند شبکه خصوصی داشتیم، هرکدام از نگاه خود در حال خبررسانی و گزارش دهی می بودند و جامعه را قانع می کردند.علاوه بر آن در بخش رسانه های رسمی هم مواضع و دیدگاه های رسمی ابراز می شد.

او ادامه می دهد: وقتی همه این ها را در یک رسانه ادغام می کنید و می خواهید همه چشمشان به شما باشد و نوعی تبلیغات را حکم فرما کنید در حالی که در فضای مجازی این انسداد شکسته شده است. طبیعتا این اتفاق پیش می آید که با تاخیر اعلام عزا می کنید و با تاخیر به سراغ تکذیب ماجرای فرد مدعی زیر آوار مانده می روید و… . در مجموع تصور می کنم اعتماد به نفسی که صداوسیما از خود نشان می دهد، برعکس است و اتفاقا خیلی نگران هستند. طبیعتاً چنین رویکردی ضررش به سازمان برمی گردد چون اجازه نمی دهد خبرنگارانی با مسئولیت خودشان روزنامه نگاری بحران را ارائه دهند.

این روزنامه نگار ضمن بیان اینکه در همه جای دنیا رسانه های معتبر یک بخش ورزیده برای بحران دارند که به عوامل و علت ها می پردازند و تاکتیک های مختلفی دارند. روایت می کند: در خاطرم هست که سازمانی بین المللی کارگاه خبرنگاری بحران برگزار کرده بود و با اشاره به تاکتیک آبشار توضیح می داد که آنقدر به مخاطب خبر می فرستیم تا اشباع شود و بعد آرام آرام اخبار را کم می کنیم.

او با اشاره به اهمیت رسانه های محلی در حادثه «متروپل» می گوید: در این اتفاقات من و شما در تهران نمی توانیم نقش لازم را ایفا کنیم. به عبارتی در این حادثه به هر میزان که رسانه های محلی فعال تر باشند، آن ها مفیدتر هستند و حرف و سخنشان شنیده تر می شود. وقت آن رسیده به رسانه های محلی بها دهیم تا در حوادث مشابه، رسانه محلی بازتاب دهنده و منبع شود و به گزارش های منابع محلی استناد کرد.

خدیر با بیان اینکه در این حادثه، رسانه را با بوق تبلیغاتی اشتباه گرفتند، می گوید: رسانه مخاطبش مردم است ولی برخی از رسانه ها متاسفانه گویی گزارش کاری برای مافوق خود تدارک می بینند. اساساً وقتی دوربین و میکروفن می بینند از خود بیخود می شوند در حالی که هیچ دلیلی برای مصاحبه های تبلیغی نیست.

او تاکید می کند: خبرنگارکارش کسب خبر و حقیقت است تا بتواند اطلاعات را راستی آزمایی کند ولی وقتی فضا را در اختیار نهادها قرار می دهی و وظیفه افراد مشخص نیست، خبرنگار هم به جای پرداختن به وظایف خود احساس می کند که باید ملاحظات مختلف را در نظر بگیرد. طبیعتاً خبرنگار برای یافتن پرسش های خود و پرسش های مردم در محل حادثه حاضر می شود. میزان تلفات و خسارات، تعداد افراد زیر آوار مانده، میزان قابلیت پیش بینی حادثه از لحاظ فنی و… پرسش هایی است که خبرنگار باید قبل از حضور آماده کند و به دنبال پاسخ آن ها برود. البته ناگفته نماند که آموزش روزنامه نگاری بحران باید از سوی انجمن های صنفی و تشکل ها صورت می گرفت ولی وقتی این انجمن ها تضعیف می شوند، خبرنگار دچار کاستی می شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. اینجوری که تو از خبرنگاران و مدیران صداسیما صحبت کردی،شما هم دست کمی از آنها نداری.اصولا به اینجور افرادی مثل شما میگن ناقولا خودت هم اینکاره ای.
    دیدتان را نسبت به دلاوری یا مدیران باید تغییر دهید.وجود خبرنگاری مثل دلاوری مد نظر مدیرانی که توصیفشان کردی نیست.داری اشتباه میزنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا