برجام تلگرام
محمدجواد روح در یادداشتی در هفته نامهی صدا، چالش سال آخر روحانی را مهمتر از تداوم ریاستجمهوری، سالم رساندن دو دستاورد خود به نقطه پایان می داند.
به گزارش انصاف نیوز، متن یادداشت روح در پی می آید:
دو روز دیگر، سومین سال دولت حسن روحانی هم به پایان میرسد. دولتی که از پس شرایط بحرانی و دولت استثنایی محمود احمدینژاد برآمد که بهدرستی معجزه هزاره بود. موقعیت سیاسی دولت روحانی از ابتدا، محل بحث و گفتوگو بود. اینکه دولت یازدهم (بهطور عام) و شخص روحانی (بهطور خاص) در کجای جغرافیای سیاسی ایران قرار میگیرند. گرچه هیچیک از دولتهای پس از انقلاب، حزبی نبودهاند و حتی دولتهایی که گرایش و موقعیت سیاسی سران آنها روشن بوده، شعار فراجناحی و ملی بودن سر دادهاند؛ اما جایگاه و موقعیت سیاسی هیچ دولتی به اندازه دولت روحانی محل بحث و گفتوگو، پرسش و تامل نبوده است.
1
طیفهای مختلف اصلاحطلبان بهعنوان نیرویی که حامی اصلی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری 1392 بود و در سهسال گذشته، راهبرد «اتحاد همراه با انتقاد» را در قبال آن تداوم بخشیدهاند؛ نگاههای متفاوتی به دولت روحانی داشتهاند. نگاههایی که از رویکردی ابزاری و موقت در شرایط اضطرار و جانشینی موقت «بهبودخواهی حکومتی» بهجای دمکراتیزاسیون آغاز میشود، به ایدههایی چون نرمالیزاسیون سعید حجاریان بهعنوان ضرورت تاریخی کنونی جامعه ایران میرسد و در سطح سیاسی، ایدههایی چون جمهوری پنجم دکتر ابراهیم یزدی را شکل میدهد که دولت روحانی را برآمده از توازن قوای نیروهای سیاسی میشناسد و نهایتا، این توافق را میان مجموعه نیروهای اصلاحطلب شکل میدهد که در شرایط کنونی و تا اطلاع ثانوی، حمایت از روحانی «گزینه اول و آخر اصلاحطلبان» است؛ موضعی که محمدرضا خاتمی هفته گذشته بهصراحت مطرح کرد. البته، در کنار فعالان سیاسی اصلی، احزاب محوری و در نهایت، رهبری اصلاحات جریانهایی حاشیهای حضور دارند که گزینهها و گزارههایی دیگر را محل بحث قرار دادهاند و میکوشند برخی چهرههای شاخص دولت و پارلمان را برای ورود به عرصه انتخابات آینده و معرفی خود بهعنوان گزینه جایگزین روحانی، تحریک و تهییج کنند. افزایش انتقادهای این طیف حاشیهای جریان اصلاحات و برخی روزنامهها و رسانههای منتسب به آن، در هفتههای اخیر تشدید شده است. آنها دولت روحانی و بهویژه برخی وزرای آن که در حزب اعتدال و توسعه عضویت دارند، به نقشآفرینی و کارگردانی در قضایای انتخاب رییس مجلسدهم متهم میکنند و بر اساس آن و نیز پارهای انتصابات اخیر در سطح معاونان رییسجمهوری، از «گردش به راست روحانی» خبر میدهند. ادعایی که البته، مورد تایید عموم اصلاحطلبان نیست و مصاحبههای فعالان سیاسی شاخص احزاب اصلاحطلب در روزهای اخیر (و گفتارها و مقالات همین پرونده) موید این ادعاست.
2
راستگرایان نیز از ابتدای دولت روحانی، در قبال آن دچار تعدد و تنوع مواضع بودهاند. طیف رادیکال راست که در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در قالب کمپین حامی سعید جلیلی به میدان آمده بود، از ابتدا موضع روشنی داشت. این طیف، اصلیترین رویکرد و شعار روحانی در جهت توافق هستهای را زیر سوال میبرد و آن را در تعارض با رویکرد ایدئولوژیک و انقلابی نظام در عرصه بینالملل و حتی تهدیدکننده منافع ملی ایران در قبال رقبای منطقهای و فرامنطقهای تعریف میکند. این جریان سیاسی که در تحولات سهسال گذشته عملا در قالب «مخالفان برجام» درآمدهاند، در جریان مذاکرات، روند بررسی در مجلس و حتی پس از تصویب و تأیید آن در سطوح عالی نظام موضع انتقادی خود را در قبال توافق هستهای حفظ کردهاند. اظهارات اخیر جلیلی در سالگرد توافق هستهای و گرفتن ژستی حقبهجانب در قبال فضای پسابرجام، نشانه بارز تداوم موضع این طیف است. طیفی که به نظر میرسد با نامزدی جلیلی و در بهترین حالت، به میدان آوردن احمدینژاد قصد قطعی برای رقابت تمامقد با روحانی را دارد. طیف سنتی و باسابقه جریان راست اما، چنان که در تحلیل هفته گذشته به آن اشاره شد؛ همچنان در انتظار تحولات آتی است و گزارههای مختلفی از حمایت از روحانی گرفته تا سکوت و یا معرفی نامزد رقیب (جدی یا حاشیهای) را در دست بررسی دارد. درعینحال، تکچهرههایی چون محمدباقر قالیباف هم علیرغم سابقه شکست به روحانی و قبل از آن به احمدینژاد، با تحرکات و تدارکات رسانهای و مهمتر از آن، موضعگیریهای اخیر علیه رئیسجمهور به بهانه مسایل شهری آمادگی خود را برای حضور دوباره در عرصه انتخابات را آشکار ساختهاند.
3
اما در میانه دو اردوگاه اصلی سیاسی، راهبرد و رویکرد شخص روحانی چیست و برای آینده سیاسی خود و تحولات پرشتاب آخرین سال دوره اول ریاستجمهوریاش چه پروژهای را تعقیب خواهد کرد؟ به نظر میرسد روحانی ضمن توجه به معادلات حاکم بر فضای سیاسی و مجموعه نیروهای فعال در صحنه و نیز ارزیابی و پیشبینی تحولات و فشارها و حملات ماههای آینده، هدفی مشخص و محدود را برای خود تعریف کرده است. این هدف را میتوان به سرانجامرساندن و به عبارت دقیقتر، «بهسلامت رساندن» مهمترین دستاوردهای دولت به نقطه پایان سال چهارم دانست. گرچه روحانی، دستاوردهایی چون کاهش نرخ تورم، اجرای طرح تحول سلامت، برقراری نوعی ثبات سیاسی و اقتصادی و کاستن از فضای تنشآلود سالهای 88 تا 92 را بهعنوان نقاط قوت کارنامه خود میتواند برشمارد؛ اما دوران سهساله ریاستجمهوری او دو دستاورد عینی و ملموس به همراه داشته که میتوان آنها را در دو مصداق «برجام» و «تلگرام» خلاصه کرد. در مورد برجام، تاکنون از سوی روحانی و موافقان و مخالفان او بسیار سخن رفته است. برجام از دید روحانی و موافقان آن، کلیدی بود که راه تعامل با جهان را باز کرد و بستری که برپایه آن، میتوان وارد جامعهجهانی شد. درباره «تلگرام» و تاثیر دولت روحانی در ورود و نفوذ آن در جامعه ایران، کمتر بحث شده است. تاثیرات فضای مجازی (اعم از فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی) بهطور نسبی و تا اواسط سال گذشته، در فضای سیاسی و اجتماعی محسوس بود. اما با ورود تلگرام، ابعاد اجتماعی و تاثیرگذاری این شبکهها بهمراتب تشدید شد. انتخابات مجلسدهم تا حد قابلتوجهی متاثر از کانالها و گروههای تلگرامی بود. اما ابعاد تاثیرگذاری تلگرام صرفا انتخاباتی و مقطعی نبود. برخلاف احزاب سیاسی در ایران که عموما فصلی و انتخاباتی هستند، تلگرام توانسته به شکلی روزمره و حتی چندینبار در روز، موجهای اجتماعی را شکل دهد و بهطور همزمان بدنه اجتماعی و نهادهای حکومتی را تحتتاثیر قرار دهد. در همین دو ماه گذشته، تلگرام توانست مسألهای ملی در حد فیشهای حقوقی را شکل دهد و از یک سو، افکار عمومی را بسیج کند و از دیگرسو، کل نهادهای حکومتی را به واکنش و اعلام موضع وادارد. در سطوحی دیگر، تغییر لباس رسمی کاروان ایران در المپیک ریو، ماجرای سانسور سیگار آیتالله طالقانی، توئیت پر از غلط منسوب به سعید جلیلی، مجادلات بین پزشکان و سینماگران در پی درگذشت عباس کیارستمی و… تنها برخی نمونههای اخیر فضاسازی شبکههای مجازی بهویژه تلگرام در روزهای اخیر بوده است. دولت روحانی و بهویژه وزارت ارتباطات در این بخش، کارنامهای روشن و مثبت از خود به جای گذاشت. اگر محمدجواد ظریف و یارانش در وزارت امور خارجه توانستند «برجام بینالمللی» را در عرصه دیپلماسی شکل دهند؛ محمود واعظی در وزارت ارتباطات به همراه مجموعه دولت و حامیان آن توانستهاند با دفاع از فعالیت شبکههای مجازی و رفع نقاط آسیب و بهانهزا در برابر مخالفان، بستر نوعی «برجام ملی» و گفتوگوی عمومی را حول موضوعات خرد و کلان جامعه ایران شکل دهند. گفتوگوهایی که از دایره محدود نخبگان سیاسی، فرهنگی، دانشگاهی و علمی فراتر رفته و به گفتوگویی عمومی در سطوح مختلف فکری، سیاسی، نسلی و اجتماعی تبدیل شده است. «برجام» و «تلگرام» بهعنوان دو دستاورد سه سال نخست دولت روحانی، البته نقش و کارکرد مهم دیگری هم دارند؛ نقشی که میتوان از آن بهعنوان «آینههای روبهرو» یاد کرد. هم برجام و هم تلگرام، همچون آینههایی هستند که تصویر عینی و واقعا موجود ساختار سیاسی و بدنه اجتماعی ایران را فراتر از همه شعارها، ادعاها، خطابهها و خودپسندیها برابر چشم قرار میدهند. برجام آینهای بود که پس از رفع تحریمها، به مجموعه دولت، ملت و کارشناسان و اقتصاددانان ایرانی نشان داد ساختار اقتصادی دولتی، سیستم بانکی و مجموعه بسترهای کسبوکار برای پیوستن به جامعه جهانی دچار مشکل، کندی و لختی است. اقتصاد ایران به تعبیر روحانی، حکم زندانی رو به مرگی را دارد که برجام، صرفا قفل از دستوپای آن باز کرد؛ اما بیماری مهلک آن که چون سرطان و تومور میماند؛ جز با جراحیهای ساختاری و پذیرش الزامات تجارت جهانی و مراودات مالی قابلدرمان نیست. تلگرام و مجموعه شبکههای مجازی هم، درجای خود آینهای است که ویژگیهای اخلاقی، مفاسد شخصی و سیستمی و گفتارها و کردارهای غیرعقلانی را به چالش میکشد. نهتنها حاکمان و مدیران به دلایلی چون فیشهای حقوقی در برابر فضای مجازی ناچار به تسلیم و کرنش میشوند؛ بلکه خود شهروندان نیز پس از رفتارهایی چون هجوم به صفحات مجازی چهرههای برجسته سیاسی، هنری و ورزشی ایران و جهان و طرح توهینها و اتهامات غیراخلاقی، مورد سوال و انتقاد قرار میگیرند. شکلگیری کمپینهایی از قبیل «بلاک میکنم» علیه توهینکنندگان در فضای مجازی که به پیشنهاد دوست و همکار عزیز و هنرمندمان، بزرگمهر حسینپور، شکل گرفت و با اقبال فعالان مجازی همراه شد؛ نمونه بارزی از ظرفیت خودانتقادی در شبکههای اجتماعی و تلاش خودانگیخته برای پاکسازی و تهذیب گفتاری و رفتاری است. چنین اتفاقاتی نشان از آن دارد که تلگرام و شبکههای مجازی هم، آینهای هستند پیشروی جامعه ایران. آینههای برجام و تلگرام اما، همچون هر آینه دیگری قابلیت شکستن دارند. پروژه و راهبرد یکسال آینده روحانی را میتوان سالمرساندن این دو بار شیشه و آینههای شکستنی، از میانه سنگاندازی مخالفان و راه پرپیچوخم تحولات دانست. اگر این دو دستاورد، بهسلامت به منزل برسند و در مجموعه معادلات سیاسی-اجتماعی ایران تثبیت شوند، روحانی کار خود را کرده است. «تعامل با جهان» و «گفتوگو در داخل» هدفی راهبردی، ملی و فراتر از منازعات و رقابتهای سیاسی است که روحانی تاکنون با تحقق برجام و توسعه تلگرام، آن را محقق کرده است. این دو هدف، درعینحال بسترساز سایر تحولات هستند. حتی اگر مجموعه تحولات به سمتی رود که روحانی پای در میدان انتخابات آینده نگذارد و یا رقبایی از جناح راست و یاگزینه بدیلی از طیفهای حاشیهای اصلاحات در برابر او سربرآورند و بههرشکل مانع از دودورهای شدن ریاستجمهوری او شوند؛ بازهم نقش و تاثیر خود را بر آینده ایران گذاشته است. درواقع، در راهبرد کنونی روحانی آینده سیاسی-اجتماعی ایران، مهمتر از آینده سیاسی شخص اوست. البته، این بهمعنای پایان دوران روحانی نیست. عموم اصلاحطلبان و طیفهای خردورز و دلسوز جریان راست نیک میدانند که برای بهبود وضعیت ایران، گزینه و گزارهای جز تداوم دوران روحانی و تعمیق و تثبیت دستاوردها و بهره بردن از منافع برجام و تلگرام و دیگر اقدامات چهارساله نخست، نیست. این گزاره، محصول توافقی ملی است؛ توافقی که در 92 شکل گرفت و پیشبینی میشود مبنای راهبرد نیروهای سیاسی اصلی و اصیل دو جناح برای انتخابات 96 هم خواهد بود.
انتهای پیام