شبی که ماه کامل شد!
مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «شبی که ماه کامل شد!» نوشت:
فوتبال با همه دسیسههایش در نهایت آنقدرها هم بیرحم نیست. لئویِ بیحاشیه، دوست داشتنی و ابر ستارهای که برای یک جام ملیِ معتبر خودش را به زمین و زمان زد، تن خود را به در و دروازههای مستطیل سبز کوبید، رنج و مشقت فراوانی برد، اتهامات زیادی به جان خرید، تا جدایی و کنارهگیری از تیم ملی پیش رفت و همهی اشکهایش را در پای شکست سه فینالِ گذشته ریخت، در سالهای آخر بازیگری به دو جام معتبر رسید. بالاخره او به آرزویی که بیش از ده سال انتظارش را میکشید نائل شد.
فوتبال با همهی خواصِ خوبش، در عمق و وجود خود عوارض و تبعات سنگینِ روانیِ بالایی دارد. نام آن “شکست” است. شکستهای پیاپیای که مستحق آن نیستی! بنا ندارم در روزهایی که مسی در خوشحالی سیر میکند از ناکامیهای گذشتهاش پرده برداری کنم، آن هم سوژهای که در زمان خودش به آنها پرداختهام. اما ناگزیرم به شکل متفاوتی از قبل، آنها را مختصر تحلیل کنم.
فوتبال، چه در بخش مستطیل سبز که داور نبض آن را بر عهده دارد و چه در بخش سازمانی و مدیریت که مدیران فیفا گردانندگان آن هستند همیشه در معرض خطر قرار گرفته و لابیهای قدرتمند تا حد امکان و توان آن را به سود خود مصادره کردهاند. اروپا بیشترین سهم را در این زمره داشته است. چرا که طی نزدیک به دو دهه هم رئیس فیفا اروپایی بود، هم مقر دائمی فیفا در اروپا قرار دارد و از اینها گذشته ترازوی رقابت درونْ قارهایِ آنها تا قاره رقیب (مثلاً آمریکای جنوبی) سنگینتر است. ضمن اینکه هم دولتها و هم فدراسیونهایشان از ثروت بیشتری برخوردارند. به عبارت دیگر آنها به لانه زنبور نزدیکتراند که شهد آن را بمکند تا قاره آمریکا، آفریقا و آسیا.
فساد و رسواییهایی که در زمان بلاتر برملا شد و سران اصلیِ فیفا هر کدام برکنار، تعلیق و روانه زندان شدند از مجرای ادلهی بالا رخ داده بود. جالب است بدانید پیش از برملا شدن رسوایی، مارادونا از فسادهای لجام گسیخته درون فیفا بیپروا سخن میگفت و علیرغم پیشنهادها هیچ وقت حاضر نشد سمتی در فیفا بگیرد. با همین لابیگریها و نفوذ بود که میزبانیِ جام جهانی ۲۰۰۶ را آلمانها از آن خود کرده بودند. آرژانتین که در آن زمان تیم یک رنکینگ فیفا بود و بسیار آماده و پخته به نظر میآمد در مرحله یک/چهارم به سد آلمان خورد. آنها با یک گل از آلمانها پیش افتادند. ده دقیقه به پایان، کار به تساوی انجامید و در ضربات پنالتی آرژانتین مغلوب شد. فردایش در تحلیل بیشتر کارشناسان این بود که “آرژانتین به شرایط میزبانی باخت” کسانی که آرژانتین آن دوره را به یاد دارند معنای سخن من را خوب میدانند. در مرحله بعد ایتالیا به راحتی و با دو گل نسخه آلمانها را پیچید. گرچه در آن بازی پکرمن تغییرات تاکتیکیِ عجیبی اعمال کرد اما اگر آلمانها میزبان نبودند هرگز شرایط به سود آنها رقم نمیخورد، زیرا تیم متوسطی داشتند.
بُعد دیگر ناکامیِ آرژانتین درون سازمانی است. در فدراسیون با تصمیمات اشتباه و انتخابهای نادرست که در کادر فنی صورت گرفت، دست آرژانتین از جام کوتاه ماند. یکی از این تصمیماتِ اشتباه و مهلک، انتخاب مارادونا به عنوان سرمربی بود که تیم قدرتمند آنها تحقیرانه در ۲۰۱۰ بار دیگر مغلوب آلمانها شد. در جام جهانی بعد و دو کوپا آمریکای دیگر هم اقبال، مسی را همراهی نکرد. همهی اینها باعث شد دست مسی از جام ملی تا سالهای درازی کوتاه بماند.
حال گرچه دیر اما چند سالی هست که اوضاع آرژانتین بر وفق مراد است. تیم یکدست، با تجربه، سازمان یافته، با دو جام ملی طی دو سال و ۳۲ بازیِ بدون باخت. روحیه تیم بسیار بالا و بین بازیکنان هیچ حاشیه و اختلافی وجود ندارد. همه اینها فاکتورهایی هستند که به قهرمانیِ آنها در جام جهانی قطر نمره قبولی میدهد. هر چند کارِ بسیار بسیار دشواری است.
اگر این مهم محقق گردد ماه برای همهی شبها در آسمان آرزوهای مسی خواهد رقصید.
انتهای پیام