محمود دعایی هم رفت | خاطره
مسعود فروزنده، تاریخپژوه، در یادداشتی به مناسبت درگذشت سیدمحمود دعایی نوشت:
محمود دعایی ازجمله افراد منصف و میانهرویی بود که برخلاف شغل پرهیاهوی روزنامهنگاری به متانت و آرامش توصیف میشد. تا آخر چنین بود و زلزلههای سیاسی او را از مسیرش جدا نساخت.
تراز جدیدی در اخلاق روزنامهنگاری پدید آورد و نسلی را پرورش داد که قلم را به خدمت عقلانیت سیاسی گرفت. اخلاق متواضعانه و بیتکلفش همگان را شیفته خود کرده بود. به روزنامهنگاری تحقیقی علاقه میورزید و جوانترها را به تولید یادداشت پژوهشی ترغیب میکرد.
نگران رخت بر بستن اخلاق از روزنامهنگاری بود و آن را در هر دیدار به رخ میکشاند.
از این لحاظ که به ادیان و اقوام احترام میگذاشت دوستش داشتم.
خاطرهای در سال ۱۳۹۳ در رونمایی کتاب «ایران سرزمین صلح ادیان» در جمع روحانیون زرتشتی بیان کرد که آوردنش خالی از لطف نیست: «یادم است که در جوانی، چون در منطقه یزد زرتشتیان حضور داشتند و آتش برایشان حالت مقدسی داشت. آن را فوت نمیکردیم. اگر کبریتی روشن میکردیم، میگذاشتیم تا آخر بسوزد؛ حتی انگشتمان با آخرین رمق شعله کبریت به درد میآمد، اما چون فرض این بود که احترام دارد فوتش نمیکردیم. ما تحت تأثیر فرهنگ عزیزان زرتشتی بودیم و با آن بزرگ شدیم.»
دعایی از نسل خرداد بود و رحلتش در ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ نشانی از جادوگری تاریخ دارد.
روحش شاد
راهش مستدام باد
انتهای پیام
خداوند رحمتش کند. جای افرادی عاقل و راسخ به اسلام ناب محمدی همچون ایشان که به دنبال رشد و اصلاح جامعه بوده و مخالف غرب زدگی و استکبار باشد در میان سیاسان و مدیران مملکت خالی است.
خدا رحمت کنه نمونه یه روحانی بود که امروز کمیابند