«آمار نه میلیون مهاجر افغانستانی نزدیک به واقعیت است»
سرویس اجتماعی انصاف نیوز: گفتههای دو جامعهشناس و معاون قرارگاه پدافند زیستی کشور در میزگرد انصاف نیوز که با موضوع «مهاجرپذیری، جامعه و حکمرانی» برگزار شد، در مجموع نشان میداد که هیچ آمار دقیقی از جمعیت مهاجران افغانستانی ساکن ایران وجود ندارد ولی آمار حدود ۹ میلیونی آنها نزدیک به واقعیت است.
محمد کریمینیا، معاون قرارگاه پدافند زیستی کشور، در سخنانش به آمایش سرزمینی اشاره کرد و گفت: در برخی نهادها مانند سازمان پدافند غیرعامل که حضور داشتم، متوجه شدم بحث علمی [درباره مهاجرت] نکردیم. ما باید با آمایش سرزمینی بررسی کنیم. بر اساس گفته مسئولان نظام پزشکی در سال 1400 چهارهزار پزشک درخواست مهاجرت دادهاند.
او به فقدان آمار درست در این زمینه اشاره کرد و گفت: هر کسی که از کشور مهاجرت میکند آزمون و خطایش را اینجا گذرانده و افرادی کاربلد، پخته، باتجربه و با سنین جوانترند.
کریمینیا با اشاره به تصور 5 میلیون جمعیت مهاجر گفت: این تصور هم اشتباه بود و در جلسهای آمار 9 میلیون مطرح شد که یکهشتم جمعیت کشور را تشکیل میدهد و البته آماری نزدیک به واقعیت است.
شیرین ولیپوری، پژوهشگر حقوق کیفری، سخنان کریمینیا را پی گرفت و از فقدان بینش حقوقی درباره مهاجرت انتقاد کرد و گفت: در مسأله مهاجرت تعریف حقوقی و سیاست جنایی تقنینی مشخصی نداریم و ارادهای هم برای تعیین این محورها وجود ندارد.
او گزارش کمیساریای عالی پناهندگی را توضیح داد و گفت: بنا بر گزارشها کمیساریای عالی فقط 10 درصد مخارج پناهندگی را تقبل میکند و لذا 90 درصد مابقی مخارج از خزانه دولتی پرداخت میشود.
ولیپوری درباره پراکندگی مهاجران در ایران نکات جالبی را مطرح و بر اساس آمارها ادعا کرد: مهاجران قانونی تنها در چند استان مثل تهران، یزد، فارس، کرمان، خراسان رضوی میتوانند ساکن باشند. حتی در کل استان یا شهر تهران هم نمیتوانند ساکن باشند؛ مثلاً مهاجران قانونی در منطقه 13 شهر تهران هم نمیتوانند سکونت داشته باشند.
ولیپوری تصور افزایش جرم و جنایت ناشی از فراوانی مهاجرت را تأیید کرد و گفت: مطابق آمار رسمی بین 5 تا 7 هزار زندانی خارجی داریم.
ولیپوری با اشاره به اینکه «شصت درصد مهاجران افغانستانی زیر 20 سال و چهل درصد بالای 30 سال به سر میبرند»، وضعیت حقوقی ایران را چنین توصیف کرد: قانونگذار در این زمینه قوانین را کمکم به این سمت میبرد که به مهاجران هویت ملی ایرانی داده شود.
او در پایان صحبتهای بخش اول خود گفت: به نظر میرسد هیچ اراده و توانی برای سرشماری مهاجران در حاکمیت وجود ندارد و مسأله بیشتر جنبه سیاسی پیدا کرده است. مسئولان میتوانستند بررسی موضوع را به نهادهای مدنی بسپرند ولی این اتفاق هم نیفتاد.
همچنین سیدجواد میری مینق، جامعهشناس، در این میزگرد از منظر ارزانی نیروی کار افغانستانی نسبت به کارگر ایرانی در حوزه خدمات به مسأله مهاجرت پرداخت و گفت: با اینکه جمعیت مهاجران افغانستانی در ایران را به صورت تجمیعی در حدود 9 میلیون نفر تخمین میزنند، ولی مالکان و مدیران در حوزههایی مانند خدمات و ساختمانسازی از شهروندان افغانستان سود بسیاری میبرند. در حالیکه در مقابل هیچ بیمه و حقوق مشخصی ندارند.
میری برای نمونه گفت: یکی از نویسندگان و شاعران افغانستانی به من اطلاع داد بهرغم تولد در ایران و با گذشت 37 سال از سکونت در اینجا هنوز شناسنامه ایرانی نگرفته است.
میری با نقل از منبعی نامعلوم گفت: گفته میشود طلای سیاه در تهران بهدست 7 نفر است. به علاوه 80-85 درصد از شهروندان افغانستان در جمعآوری زبالهها فعالاند و در رده سنی 9 تا 21 سال قرار دارند.
میری ظهور طالبان در افغانستان را یکی از عوامل افزایش مهاجرت در یک سال اخیر عنوان کرد و درباره سیاستهای اقتصادی طالبان در حوزه مواد مخدر گفت: در مرزهای شرقی مسأله مواد مخدر به عنوان تجارت سودآور وجود آورد. طالبان یک ماه پیش اعلام کرد کاشت خشخاش در افغانستان ممنوع است. این به معنای ممنوعیت نبوده؛ بلکه طالبان خواسته تا صادرات مواد مخدر منحصراً در دست خود باشد.
مزایای اقامت یک افغانستانی در کشورهای حوزه اقیانوسیه نسبت به ایران موضوعی بود که میری در پایان به آن اشاره کرد و برایش مثالی هم زد؛ به گفته او: «یکی از مهاجران افغانستانی که سرباز آن کشور بوده و اخراج شده است، برای گرفتن اقامت نیوزیلند یا استرالیا مدتی با خانواده در مشهد زندگی میکرده است».
عباس نعیمی، جامعهشناس و میزبان این جلسه پیش از آغاز آن از قول یکی از خبرنگاران انصاف نیوز گفت: در برخی محلههای جنوبی تهران به شکل وسیعی جمعیت مهاجران افغانستانی رو به افزایش بوده و باعث افزایش جرم و بزه در این مناطق شده است. مشاهده میشود حتی نیروی انتظامی هم در آنجا حضور کمتری دارد.
انتهای پیام
خیلی نگران مهاجرین افغانستان هستم. کار کم هست و این بنده خدا ها به شدت دنبال کار می گردند. باید یه کاری کرد. کاش چرخ اقتصاد ایران راه می افتاد و این عزیزان هم زندگی راحت تری داشتند. کاش نه تحریم بود و نه مدیران بی سواد یا سودجو.