روایت آیتالله منتظری از فراری دادن سیدمحمود دعایی
بخشی از کتاب خاطرات مرحوم آیت الله منتظری را به نقل از کانال تلگرامی حجتالاسلام محتبی لطفی، از شاگردان و مسئولان دفتر او در ادامه میخوانید:
یك شب من در منزل آقاى حاج سید فخرالدین خوابیده بودم، مأمورى ازشهربانى آمد و سراغ آقاى حاج سیدمحمود دعایى را كه از دوستان و از افراد مبارز و فعال بود از من گرفت، گفتم من از ایشان اطلاعى ندارم، گفت: «ایشان فرارى است و آمده است نزد شما»، گفتم: «شخص فرارى چگونه ممكن است بیاید نزد من تبعیدى كه زیر نظر شما هستم؟!»
بالاخره آنان رفتند و بعد از مدتها من این داستان را براى مرحوم آقاى قائمى كه عالم آبادان بود تعریف كردم، ایشان گفتند این نان را من براى شما پختم. آقاى دعایى در حال فرار آمده بود آبادان كه من ایشان را به عراق بفرستم و ایشان در مدرسه ما بود و جریان نزد دولتیها لو رفته بود، مأمورین آمدند در مدرسه و از من سراغ ایشان را گرفتند در حالى كه ایشان در مدرسه بودند و من براى اینكه ذهن آنان را منصرف كنم و به نقطه خاصى متوجه كنم و ایشان را فرارى دهم گفتم ایشان اینجا بودند ولى رفتند مسجدسلیمان نزد آقاى منتظرى و بعد فوراً ایشان را به عراق فرستادم.
(خاطرات، ج۱، ص ۲۷۵)
انتهای پیام