چند یادداشت، پیام و مصاحبه در مدح اعتدال، اخلاق گرایی و شوخ طبعی محمود دعایی
همکاران مطبوعاتی حجتالاسلام محمود دعایی، از ۴۳ سال مدیریت او بر موسسه اطلاعات، ناگفتههایی دارند که بسیار خواندنی است؛ از مشی اعتدالی و اخلاقگرای او در کار روزنامهنگاری گرفته تا شوخ طبعی و رفاقتش با همکارانش.
مهسا بهادری در خبرآنلاین نوشت: درگذشت حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، مدیر موسسه اطلاعات و چهره سیاسی و فرهنگی در روز یکشنبه ۱۵ خرداد، موجی از اندوه و تاسف را برانگیخت و بسیاری از اهالی فرهنگ و سیاست را به واکنش برانگیخت. اگرچه در صدها پیام و سخن که در پی این ضایعه منتشر و گفته شد، وجوه مختلف زندگی و کارنامه فرهنگی و سیاسی دعایی مورد تاکید قرار گرفت، ولی یکی از مهمترین میراثهای این سیاستمدار و مطبوعاتی محبوب که همانا موسسه اطلاعات است، کمتر مورد توجه قرار گرفت.
برای آشنایی با آنچه سیدمحمود دعایی در پهنه مطبوعاتی کشور از خود به جا گذاشته است، سراغ چند تن از روزنامهنگاران پیشکسوت و باسابقه رفتیم و از آنها درباره مدیریت روزنامه اطلاعات و دیگر بخشهای این موسسه پرسیدیم که پاسخهایشان مُهر تاییدی دوباره بر اخلاقگرایی، میانهروی، دوراندیشی، جامعنگری، مردمگرایی، مدیریت درست و سادهزیستی این عالم بزرگ بود.
مدیری که مخالف گرفتن بودجه دولتی بود
موسسه اطلاعات از سازمانهای زیر نظر مقام معظم رهبری است و از این منظر، دولتی شمرده میشود؛ با اینحال، دعایی، هیچگاه به دنبال سهم گرفتن از بودجه کشور نبود و همیشه بر استقلال مالی آن تاکید میکرد.
فتحالله جوادی که چهار دهه سردبیری مجله «اطلاعات هفتگی» را بر عهده داشته است، تاکید میکند موسسه اطلاعات، هیچ بودجه دولتی نمیگرفت. او ادامه میدهد: «ردیف بودجه نداشتیم و کمک دولتی هم نمیگرفتیم و همواره سعی میکردیم روی پای خودمان بایستیم. این سفارش آقای دعایی از همان روز نخستی بود که مدیریت موسسه را برعهده گرفت. برای همین، همیشه دنبال خودکفایی و درآمدسازی در مجموعه بود.»
او برای نمونه یادآور میشود: «چاپخانهای که قبل از انقلاب وجود داشت، به طور کلی متحول شد، آن چاپخانه دیگر به درد نمیخورد و ما در دهه ۷۰ تمام تجهیزات آن را بهروزرسانی کردیم. همچنین، ساختمان جدیدی ساختیم و کل مجموعه را به آنجا منتقل کردیم. بسیاری فکر میکردند این کار بزرگ با بودجه دولتی انجام شده است که اینگونه نبود.»
عباس یاری که از روزنامهنگاران با سابقه و از بنیانگذاران مجله فیلم است، در همین باره میگوید: «پیش از انقلاب هم با روزنامه اطلاعات همکاری داشتم، اما بعد از انقلاب بود که آقای دعایی موسسه را بسیار گسترش داد و دستگاههای چاپ جدید را به مجموعه آورد. زمانی که در دفتر ایشان بودم، متوجه یک موضوع جالب شدم، ایشان برای اینکه برای خرید تجهیزات چاپخانه، ارز اختصاص پیدا کند، میرفت پشت در اتاق آقای نوربخش که در آن زمان رئیس بانک مرکزی بود، میخوابید و با همین شیوه موسسه اطلاعات توانست با بودجه خودش، آن چاپخانه بزرگ را راهاندازی کند.»
«اطلاعات» خنثی نبود، میانهرو و اخلاقگرا بود
برخی منتقدان معتقدند پس از انقلاب اسلامی، «اطلاعات» به یک روزنامه خنثی تبدیل شد که هیچ سوگیری نداشت و برای همین وزن خود را در درگیریها و رقابتهای سیاسی از دست داد.
علیرضا بردبار، از روزنامهنگاران پیشکسوت که سالها سابقه همکاری با روزنامه اطلاعات داشته است، با این دیدگاه همراه نیست و توضیح میدهد: «حاج آقا دعایی علیرغم دیدگاههای سیاسی و جناحی که داشت، هیچوقت آن را در روزنامه اطلاعات اعمال نکرد و همیشه هم یادآور میشد که ما باید تمام گروهها، جناحها و احزاب را به یک چشم ببینیم و اخبار دوست و دشمن را به یک اندازه پوشش دهیم. این یکی از مشخصههای بارز حاجآقا بود که باعث شده بود وقتی شما روزنامه اطلاعات را ورق میزدید، همه دیدگاهها و نگاهها و خط مشیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آن ببینید. این از ویژگیهای مثبت و ارزشمند روزنامه اطلاعات بود.»
یاری هم موافق نظر بردبار است و در اینباره میگوید: «آقای دعایی آن روحیه تهاجمی را نداشت. اینکه یک روزنامه تلاش کند نگاهی جامع به همه دیدگاهها و رویکردهای متفاوت داشته باشد، بسیار خوب است و از همه مهمتر اینکه روزنامه اطلاعات هیچگاه به افراد هتاکی نکرد.»
او ادامه میدهد: «یک روزنامه اگر در نقش تریبون سیاسی ظاهر شود، دیگر رسانه نیست. اتفاقا، سوگیری و جناحی شدن است که باعث میشود رسانه به وضعی بیفتد که در حال حاضر با آن مواجه هستیم و «اطلاعاتِ» دعایی از آن پرهیز میکرد.»
جوادی هم در این باره توضیح میدهد: «هرکسی که درباره یک نشریه قضاوتی میکند، باید حواسش به این موضوع باشد که خاستگاه آن روزنامه چیست. ما روزنامه بخش خصوصی نبودیم، ما یک رسانه وابسته به نظام بودیم و ضمن وفادار ماندن به اصول انقلاب، باید از جناحبندی و تنشآفرینی، دوری میکردیم.»
او میافزاید: «حاجآقا تشخیص داده بودند که چهارچوبهایی را در روزنامه اطلاعات رعایت کنیم؛ اول از همه وارد حوزههای زرد روزنامهنگاری نشویم، دوم اینکه روزنامه به حریم خصوصی افراد ورود پیدا نکند و سوم اینکه اخلاق اسلامی رعایت شود. به این دلیل نمیتوان گفت که یک رسانه با رعایت قوانین و مقررات تعریف شده، خنثی به شمار بیاید.»
مدیری که دوست کارکنانش بود و آنها را صاحبخانه کرد
یک موسسه فرهنگی و رسانهای، بدون خبرنگاران، نویسندگان، همکاران و نیروهایش، هیچ هم نیست. این واقعیتی بود که حجتالاسلام دعایی به آن باور داشت و در راه آن گام برداشت.
بردبار، درباره رابطه و رفتار دعایی با کارکنان روزنامه اطلاعات توضیح میدهد: «او رییس و مافوق ما نبود، همکار و دوست ما بود. همیشه در مراسم خصوصی که باهم مینشستیم، جز شوخی و خنده چیزی نمیدیدیم و حتی در پذیراییها و صرف غذا، خودشان پیشقدم میشدند و کار را برعهده میگرفتند.»
او ادامه میدهد: «حسن خلق و رفتار ایشان، نیروها را در موسسه نگه میداشت. در گعدههای دوستانهای که در روزنامه برقرار میشد، با همه دوستان همراه و رفیق و یار بود و با آنها شوخی میکرد و نظراتشان را میشنید. به گونهای با همه برخورد میکرد که در این روزنامه، ما هیچگاه احساس غریبی نداشتیم و در روزنامه همه افراد با هر مرام و بینشی حضور داشتند.»
جوادی هم که رفاقتی چهل ساله با محمود دعایی داشته است، افزون بر حسن خلق او، بر پیگیری امور معیشتی کارکنان روزنامه اطلاعات تاکید میکند و میگوید: «آقای دعایی همیشه به فکر زندگی، معیشت و مسکن همکاران بود. ما در دهه ۶۰ به دلیل همکاری جمعی و اینکه از همه ظرفیتهای موجود استفاده کردیم، ضمن پرداخت تمام بدهیهای موسسه، توانستیم درآمد ماهانه خوبی را هم به دست آوریم. مدیریت «اطلاعات» زیر نظر آقای دعایی، تصمیم گرفت این درآمد را صرف مسائل رفاهی کند.»
او در این راستا ادامه میدهد: «ایشان از اواخر دهه شصت به فکر این افتاد که برای تامین مسکن کارمندان، کاری انجام دهد. برای این معضل، دو روش را در پیش گرفت؛ یک مبلغی را به عنوان وام قرضالحسنه در اختیار افراد گذاشت که خودشان مسکن تهیه و با یک سوم حقوقشان، اقساط آن را پرداخت کنند. کار دوم هم این بود در منطقه شهریار و شهرک اندیشه، مجتمعهایی مسکونی را برای کارکنان موسسه ساخت.»
بزرگِ مطبوعاتیها
یاریرسانی حجتالاسلام دعایی، تنها به همکاران خودش در موسسه اطلاعات محدود نبود، او حتی به دیگر نشریات هم کمک میکرد و برای همین بسیاری او را بزرگ مطبوعاتیها میدانستند.
یکی از مواردی که بسیاری از اهالی مطبوعات برای حل مشکل خود به مدیر موسسه روزنامه اطلاعات مراجعه میکردند، تهیه کاغذ بود.
عباس یاری که چند دهه در مجله فیلم با این معضل روبهرو بوده است، در این باره میگوید: «در چندین برهه از کار در مجله، مشکل اصلی ما، تهیه کاغذ بود که بسیار اضطرابآور و جانکاه بود. اما موسسه اطلاعات، در بیشتر مواقع، این مشکل را برای ما حل میکرد که بیشتر بهخاطر منش آقای دعایی بود.»
این روزنامهنگار، صحبتهای خود را با ذکر خاطرهای ادامه میدهد که نشانگر شوخطبعی سیدمحمود دعایی است: «یکبار برای کمکی که آقای دعایی به ما کرده بود، به دفترشان رفتم و کلی از ایشان تشکر کردم. ایشان هم یک کارتی به من داد که روی آن نوشته شده بود «به انجمن خالیبندان خوش آمدید»، این کارت در اتاقش بود و اگر کسی میرفت از ایشان تعریف کند، حتما یک دانه از این کارتها میگرفت.»
عذرخواهی از فاطمه معتمدآریا
حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، افزون بر فعالیت در پهنه سیاست و رسانه، یک چهره فرهنگی هم بود و برای همین، ارتباطی بسیار خوب با هنرمندان، نویسندگان و اندیشمندان داشت. او در بیشتر مراسم هنری حاضر میشد و در تشییع پیکر چهرههای فرهنگی، نماز میت میخواند.
بردبار درباره این ویژگی دعایی میگوید: «حاج آقا دعایی به جامعه فرهنگی و هنری بسیار احترام میگذاشت و هرجا که ایشان را دعوت میکردند، با کمال میل شرکت میکرد. ایشان خودشان را موظف میدانستند که برای احترام به شخصیت هنرمندان، حتما در مراسم فوتشان حضور داشته باشند و حتما هم خودشان نماز میت را بخوانند.»
یاری در همینباره میگوید: «ایشان بین افراد تبعیض قائل نمیشدند و به همه احترام میگذاشتند. یادم میآید سالها پیش، زمانی که فاطمه معتمدآریا در کاشان مورد حمله عدهای قرار گرفته بود، آقای دعایی زمانی که متوجه این موضوع شد، در یک مراسمی که فیلم «روسری آبی» را دوباره اکران میکردند، پشت میکروفون رفت و از او دلجویی کرد و بابت آن رفتار، اظهار شرمندگی کرد.»
ایشان در پایگاه نظامی به خوبی از پس همه آموزش های نظامی برمی آمد. به نظرم ریشه منش و شخصیت رواداری و همزیستی ایشان علی رغم همه اختلاف نظرهایی که با دیگران داشت، ریشه در همان دوران دارد که در عین فروتنی خود را برای مبارزه آماده می کرد.
فروزان آصف نخعی در خبرآنلاین نوشت : تقی شامخی ، دکترا و استاد بازنشسته منابع طبیعی دانشگاه تهران ، از حجت الاسلام دعایی ، می گوید. سابقه آشنایی او با مرحوم دعایی به آموزش های چریکی در پایگاه نظامی «الفتح» مستقر در لبنان و متعلق به گروه چریکی فلسطینی بر می گردد. شامخی، ریشه روحیه فروتنی، زیست توام با احترام و مسالمت آمیز و صمیمی مرحوم دعایی را در همان سال ها می داند. روحیه ای که بعد از انقلاب اسلامی ۵۷ به مشی درازمدت ۴۳ ساله تبدیل شد و بزرگترین فراز زندگی او را تشکیل داد.
در زمانه ای که هنوز مدارا و میانه روی ، نهادینه نشده بود و از قضا، منتقدان و معترضان بسیاری هم داشت ، دعایی مشی میانه روی را برگزید و باوجود تحمل تاوان های سنگین به الزامات اعتدالش پایبند ماند و با تلاش فراوان ، این رویکرد را در روزنامه اطلاعات هم نهادینه کرد.
گفت و گوی خبرآنلاین با تقی شامخی ، هم دوره دعایی در پایگاه نظامی «الفتح» و از دوستان او پس از انقلاب اسلامی را بخوانید :
آشنایی شما با مرحوم دعایی چگونه و از کجا آغاز شد؟
حدود نیم قرن پیش که در جریان اولیه مجاهدین خلق وابسته به مرحوم حنیف نژاد عضو بودم، برای آموزش نظامی بنده همراه با تعدادی دیگر اعضاء به یک پایگاه آموزشی نظامی به شمال طرابلس در لبنان اعزام شدیم. در آن جا چون همه افراد به دلایل امنیتی اسم مستعار داشتند، ایشان را به نام دعایی نمی شناختیم، بلکه تنها به عنوان طلبه ای معرفی شدند که برای آموزش به آنجا اعزام شده اند.
ایشان در پایگاه نظامی به خوبی از پس همه آموزش های نظامی برمی آمد. به نظرم ریشه منش و شخصیت رواداری و همزیستی ایشان علی رغم همه اختلاف نظرهایی که با دیگران داشت، ریشه در همان دوران دارد که در عین فروتنی خود را برای مبارزه آماده می کرد. فراموش نکنیم که زندگی در چنین پایگاه هایی برای آموزش دیدن دشواری های خودش را دارد ولی در هیچ کدام از مراحل هیچ گاه خستگی یا گریز کنار از دشواری ها در ایشان مشاهده نکردم.
امنیت پایگاه نظامی که اشاره کردید در چه حدی بود؟
پایگاه آموزش نظامی، در طرابلس لبنان و کنار دریای مدیترانه ، مستقر بود. قبل از ورود ما به پایگاه، شاید به دلیل حضور مبارزان ترک، اسراییل به آن جا حمله کرده بود و تعدادی از چریک های حاضر در پایگاه را کشته بودند. بنابراین ، پایگاه در نقطه ای از نظر سوق الجیشی قرار داشت و کاملا در معرض خطر بود و همه ما از جمله مرحوم دعایی به این نکته آگاهی داشتیم. ضمن این که معمولا برخی کلاس های آموزشی را خود نیروهای اعزام شده ، اداره می کردند، از جمله کلاس قرآن را بنده مطالبش را بیان می کردم و برایم بسیار جالب بود که ایشان به عنوان فردی که از حوزه آمده بودند، با این که ممکن بود نسبت به نوع تفسیری که داشتیم ملاحظاتی داشته باشند، با این همه ، کاملا صمیمانه در کلاس شرکت می کردند. بعد از آموزش های نظامی ایشان به عراق رفتند . آن زمان ، مبارزان ضدپهلوی در عراق موجی رادیویی راه اندازی کرده بودند و برنامهای تحت عنوان «نهضت روحانیت در ایران» پخش می کردند که بعد از مدتی به و «صدای روحانیت مبارز ایران» ، تغییر نام داد و مرحوم دعایی هم مجری این برنامه بودند.
ارتباط شما با ایشان ، بعداز انقلاب ادامه داشت؟
بعد از انقلاب، ایشان مسئولیت بنگاه مطبوعاتی بزرگ اطلاعات را برعهده گرفتند و سرشلوغ بودند. من هم به دلیل فعالیت های علمی ای که در وزارت علوم و وزارت کشاورزی آن زمان داشتم ، درگیر کار شدم اما گاهی مجالی داشتیم و دیدارهایی تازه می کردیم. همواره ، برخورد ایشان صمیمانه بود و روحیه و رفتارهایی مثل روبوسی و برخورد گرم با همه افراد را که اکنون از سوی برخی نقد می شود ، همان موقع هم داشتند . بقدری برخورد گرمی داشتند که در هر دیدار با ایشان این استنباط را داشتم که در حال صحبت با دوستی صمیمی هستم و نه، یک مسئول نظام جمهوری اسلامی. چنین شیوه برخوردهایی است که از دعایی ، الگوی مدیریت شایسته در جمهوری اسلامی ساخت.
دعایی ؛ آموزش چریکی پرشور در لبنان ، نماد اعتدال در ایران
بیشتر بخوانید :
مراسم وداع با پیکر ، فراجناحی برگزار شد | اعتدال شگفتی ساز دعایی ؛ همه آمدند، از محمد خاتمی تا حسین شریعتمداری + عکس های مراسم
پاسداشت دعایی در کلاب هاوس خبر آنلاین / ناطق نوری : دعایی در جناح و گروه نمی گنجید
علوی ، وزیر پیشین اطلاعات : زوایه دارها با نظام هم از درگذشت دعایی ناراحتند / او را پل منصف بین خود و نظام میدیدند
چرا انتصاب رهبری ، بیم ها را زدود؟ / «اطلاعات» صالحی ، تریبون حذف شدگان از سوی نورسیدگان
الگوی مدیریتی ایشان چه ویژگی های بارزی داشت؟
ببینید استمرار ۴۰ ساله در شیوه برخورد ایشان، یک الگوی دوگانه مدیریت سیاست های کلان در عمل در دو روزنامه اطلاعات و کیهان شکل گرفت. شخصیت و منش ایشان در دوران پرتلاطم جامعه انقلابی بعد از انقلاب، توانست ترسیم کننده خط مشی ای باشد که ما علیرغم اختلاف نظرهایمان در حوزه داخلی و خارجی، می توانستیم به گونه ای دیگر به عنوان یک انسان، و یک مسلمان، به عنوان کسانی که سرنشینان یک کشتی هستیم ، زیست کنیم که اگر این طور دیگر را به عنوان یک قاعده بپذیرم، به طور مسلم، ارتقا اجتماعی و سیاسی ما به سوی اهداف اولیه و عالیه این جمهوری، خیلی بهتر قابل دسترس خواهد بود.
همانطور که فرمودید مرحوم دعایی قبل از انقلاب آموزش های چریکی دیده بودند، اما بعد از انقلاب تا ۴۳ تا زمان رحلت، گویی در تشخیص ایشان، این مشی مسالمت آمیز است که عامل اساسی پایایی و پویایی انقلاب و حفظ منافع ملی ایران است. دلیل این تغییر رویکرد چه بود؟
جواب: قبل از انقلاب ، سازمان های چریکی به این نتیجه رسیده بودند که به دست آوردن آزادی های ملی، تنها با نبرد مسلحانه امکان پذیر است. اما بعد از انقلاب بسیاری به این نتیجه رسیده اند که فضا عوض شده و در چنین فضایی باید تغییر مشی داد. لذا گروه های بسیاری تلاش کردند خودشان را با مسیر انقلاب همراه نشان دهند تا انقلابی که در شرایط پیروزی اش خسارت کمی داشته، بتوانند با برآوردن نیازهای اساسی اش ، رشد بدهند. در این روند میزان پایداری نیروها متفاوت بود. برخی صبورانه تر حرکت می کردند که به نظر می آید مرحوم دعایی از نمونه هایی هستند که صبورانه و آگاهانه به مساله ملی ما یعنی زیست توام با وحدت، علی رغم همه اختلافات می اندیشیدند و بر اساس آن زیست می کردند. جهت اصلی این حرکت آن بود که ما به عنوان یک ملت یکدیگر را بپذیریم، و پذیرفتن غیر از قبول داشتن یکدیگر است. پذیرفتن به معنای تعامل علی رغم وجود اختلاف است و نقش ایشان در این باره بسیار مهم بود. مطالعه جدی روی مشی ایشان می تواند صحنه سیاسی کشور در حوزه ملی را دچار دگرگونی اساسی بکند.
موارد برجسته ای که در خاطره شما وجود دارد در این زمینه چیست؟
برای مثال آقای شانه چی که قبل از انقلاب و اوایل پیروزی انقلاب خدمات زیادی کرده بود ولی بعد به خارج رفته بود مرحوم دعایی برای این که ایشان بتوانند به کشور برگردند و سال های پایانی عمرشان را در ایران سپری کنند، بسیار بی پروا و بدون ملاحظه نسبت به جایگاهی که داشتند، اقدام می کردند. همچنین بنده شاهد بودم هنگام تشییع و تدفین مرحوم سحابی، گروهی می خواستند تنش ایجاد کنند، درها را بسته بودند و اجازه ورود به کسی نمی دادند، مرحوم دعایی شخصا ، ورود و مداخله و درها را باز کردند و فضای سنگینی که به وجود آمده بود ، کاملا عوض شد.
استمرار خط مشی مرحوم دعایی با انتخاب آقای صالحی و حفظ دوگانه کیهان و اطلاعات را چگونه ارزیابی می کنید؟
این امر می تواند برای ما جای خوشبینی باشد که با وجود برخی مدافعان و مروجان خشونت و حامیان تحمیل تک صدایی به جامعه، مدیریت کلان کشور، نشان داد ، تمایلی به جلوگیری از چندصدایی ندارند. همزمان ، مخالفان خشونت و طرفداران گفت و گو و تفاهم در جناح ها و گروه ها هم می توانند با هم افزایی ، مانع میدان داری هواداران تک صدایی شوند.
و آخرین دیدارتان ؟
آخرین دیداری که با مرحوم دعایی داشتم ، بهمن ۱۴۰۰ بود . انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری ، مراسمی در سطح ملی برگزار وو جوایزی با عنوان «جایزۀ استاد دکتر محمد قریب”»به پیشگامان علم و فناوری و فعالان مطالعه اخلاق در حوزه های مختلف اهدا کرد. مرحوم دعایی باوجود مشغله فراوان و تنگنای زمانی به این مراسم آمدند و چندین ساعت حضور داشتند و با برخی حاضران ، ازجمله من ، مانند همیشه برخورد گرم و صمیمانه ای داشتند.
بهرام امیراحمدیان طی یادداشتی با تیتر سیدمحمود دعایی؛ اتوبوس سواری به جای ماشین ضدگلوله نوشت:
روزی با او در یک مجلسی در معرفی کتاب «زبان مادری» نوشته رئیس جمهور تاجیکستان(بخوانید نوشته جمعی از ادیبان نامعلوم) در یکی از فرعی های خیابان فرشته در خیابان ولی عصر تهران حضور داشتم؛
از سازمان های مرتبط و مسئولان با کبکبه و دبدبه با اتوموبیل های دولتی گران قیمت و اسکورت و راننده هم زیاد بودند، شادروان دعائی هم بود. بعد از پایان مراسم که هر کدام از مسئولان سوار کالسکه های درباری خود شدند، منهم پیاده روانه ایستگاه اتوبوس بی آر تی خط واحد شدم. شب بود.
در ایستگاه حجت الاسلام دعائی با همان سادگی و افتادگی آنجا نشسته بودند. سلام علیک کردیم و مشغول گفت و گو که اتوبوس بی آر تی تجریش – راه آهن آمد. سوار شدیم. در انتهای اتوبوس چند جای خالی بود با هم دو جای خالی کنار هم را اشغال کردیم. خیلی از مسافران به او ادای احترام کردند. شادروان با همه مسافران ته اتوبوس سلام و علیک و احوالپرسی کرد. گویا اغلب او را می شناختند و از اینکه در داخل اتوبوس از این گونه مسئولان اصلا ندیده بودند، تعجب آور بود.
یاد حکایتی در باره مرحوم بازرگان افتادم که می گفتند گویا هنگامی که در صحن مجلس حضور داشت، از جیب خود بلیت دو ریالی در آورد و گفت هر کی از این بلیتها داره نماینده مجلسه. نماینده که نباید با اسکورت و ماشین ضد گلوله به مجلس بره. نماینده باید در کنار مردم حضور داشته باشه.
دعایی مرد با اخلاق خدا پرست و انسان دوست بود. چند بار که در موسسه اطلاعت با او در جمع اعضای هیئت تحریریه ناهار مهمان او بودم، شخصیت والای این بزرگوار و منش انسانی و بی ادعای او مرا مجذوب وی کرد.
برای شناختن این گونه انسان ها فقط می توانی در کتابهایی تاریخی در باره صوفیان و بزرگان و عالمان و حکیمان و بزرگان جستجو کنید. ایشان نمونه زنده آن تاریخ بود. با عبایی ساده بر دوس و عمامه ای ساده و کم حجم، در عین حال پر از اخلاص. او همه این ویژگی های انسانی و شخصیت بی مانند را همراه با خود برد. روانش شاد.
نمی گویم «راهش پر رهرو» زیرا حتی یک نمونه هم نمی توانی یافت. آنچه می یافت نشود آنم آرزوست.
ایرنا نوشت: وزیر سابق اطلاعات گفت: نه تنها دوجناح سیاسی، بلکه جناحهایی که به نوعی با نظام زوایه هم دارند از درگذشت مرحوم دعایی ناراحتند چرا که او را یک پل منصف بین خود و نظام میدیدند و الان احساس میکنند این پل از دست رفته است.
حجت الاسلام سیدمحمود علوی اظهارکرد: روح طلبگی، روح آزادگی است. مرحوم دعایی چه در نگاه سیاسی، چه در زمینه حرکت فرهنگی، چه در زمینه حرکت رسانه ای و چه در زمینه اخلاقی، همواره طلبه باقی ماند. او یک روحانی به تمام معنا بود. روحانی که طبلگی اش رنگ سیاست نگرفت بلکه این طلبگی اش بود که به سیاستش رنگ داد.
وی افزود: این حسن خلق بود که دعایی را جاودانه کرد. امروز شاهدیم نه تنها دوجناح سیاسی، بلکه جناح هایی که به نوعی با نظام زوایه هم دارند از درگذشت ایشان ناراحتند چرا که آقای دعایی را یک پل منصف بین خود و نظام می دیدند و الان احساس می کنند این پل از دست رفته است.
جلال فیاضی طی یادداشتی با تیتر «سیدمحمود دعایی؛ خاطره انگیزترین دیدارها» نوشت:
درگذشت تاسف بار فرهیخته ارجمند، بزرگ مطبوعات ایران، حضرت حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، مرد بزرگ، عارف، بیریا، صادق و متواضع مطبوعات را به اهالی مطبوعات تسلیت عرض می کنم.
سال 1366 بعد از این که مسولیت انتشار روزنامه قدس به بنده واگذار شد، با توجه به اینکه من در سن 29 سالگی بودم و تجربه مدیریت مطبوعاتی نداشتم و صرفا به دلیل کاری که در حوزه نگارش کرده بودم و علاقه به حوزه های فرهنگی داشتم این مسولیت به من واگذار شد برای کسب تجربه به دیدار برخی از مدیران مسول مطبوعات رفتم. البته در آن زمان تعداد زیادی نشریه منتشر نمی شد و بیشتر کیهان و اطلاعات و یکی دو روزنامه کوچک بود.
یکی از جاهایی که توفیق داشتم و وقت گرفتم و رفتم، تشرف به محضر آقای دعایی بود تا کسب تجربه کنم. شاید خاطره انگیزترین دیدار من در این زمینه، دیدار آقای دعایی بود. قبلا ایشان را ندیده بودم. آنقدر متواضعانه و دوستانه از من استقبال کردند که احساس کردم سالهاست ایشان را می شناسم. با آغوش باز و ادبیات بسیار دوستانه من را پذیرا شدند و با من به گفتگو نشستند. درباره مسایل مختلف روزنامه با من صحبت کردم. هنگام ظهر همه مدیران خود را جمع کردند. ناهار هم آبگوشت آورده بودند. خیلی دوستانه، پدرانه و برادرانه دور یک میز نشستیم و بسیار با علاقه درباره مسایل روزنامه صحبت کردند.
در این دیدار، محبت و احترام عمیقی از آقای دعایی بر دل من نشست. این دیدار در ساختمان قدیمی روزنامه اطلاعات انجام شد. بعد از آن در جلسات مختلفی که مدیران مسول مطبوعات داشتند همیشه خاطره ای که از جناب آقای دعایی است، این است که خیلی متواضعانه با مسایل برخورد می کردند. هیچگاه خود را بالای مجلس و بزرگتر از دیگران نمی دیدند در حالی که در بسیاری از جلسات واقعا بزرگتر از اعضای جلسه بودند.
هرگز سعی نمی کردند طوری برخورد کنند که دیگران خدای ناکرده احساس تحقیر کنند، بلکه همواره با تواضع برخورد می کردند. بسیاری از افراد را که می دیدند می خواستند به رسم ادب دست آنها را ببوسند که بسیاری اجازه نمی دادند.
دومین دیداری که خدمت آقای دعایی رسیدم در ساختمان جدید روزنامه اطلاعات بود. اولا از آن دیدار سال 66 تا این دیدار که چندین سال می گذشت، آقای دعایی را متواضع تر، فروتن تر و دوست داشتنی تر دیدم. ثانیا میزان علاقه روزنامه اطلاعات را به ایشان بسیار عاشقانه و محبت آمیز دیدم و این که چگونه توانسته بودند با یک سرمایه گذاری ارزشمند، کشور را صاحب یکی از بهترین موسسات مطبوعاتی و بهترین امکانات چاپی را به کشور اضافه کنند.
وظیفه دارم نام و یاد بزرگمرد رسانه ای کشور، مرد اخلاق، تواضع و فروتنی، انسان بسیار دوست داشتنی و مهربان را گرامی بدارم و از همه همکاران مطبوعاتی خود بخواهم منش، راه و روش مرحوم آقای دعایی را مطالعه کنند و منش خود قرار دهند. هم در ارتباط با همکاران و دیگران، به ویژه آقای دعایی هرگز زیر بار خط کشی های سیاسی رایج کشور نرفت و همواره با نیروهای جناحهای سیاسی که در درون نظام و انقلاب بودند، با همه به یک شکل برخورد کرد و با همه ارتباط صمیمی داشت.
به روح بلند و ملکوتی مرحوم آقای دعایی درود می فرستم.
ايسنا : ناطق نوری گفت: انصافاً آقای دعایی نمونه یک انسان خودساخته، مسلمان به معنای واقعی کلمه و یک شیعه به تمام معنا بود. او یک روحانی متواضع، خوشاخلاق، سادهزیست و خوشبین به انسانها و رئوف و مهربان بود.
حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطقنوری گفت: مرحوم دعایی گرچه نسبت به مسائل سیاسی نظر خود را داشت ولی آنقدر روح بلند و وسعت نظر داشت که در جناح و گروه نمیگنجید.
حجت الاسلام و المسلمین علیاکبر ناطقنوری در یک پیام صوتی در مراسم بزرگداشت مجازی درگذشت سیدمحمود دعایی در کلاب هاوس، اظهار کرد: از اینکه به دلیل سفر توفیق شرکت در مراسم تشییع این روحانی وارسته و شایسته را نداشتم متاسفم. کاش شرایط جسمی به من اجازه میداد تا دین خود را در یک سخنرانی به این دوست بزرگوار ادا میکردم.
وی افزود: انصافاً آقای دعایی نمونه یک انسان خودساخته، مسلمان به معنای واقعی کلمه و یک شیعه به تمام معنا بود. او یک روحانی متواضع، خوشاخلاق، سادهزیست و خوشبین به انسانها و رئوف و مهربان بود.
ناطق نوری یادآور شد: او گرچه دارای اندیشه و بینش خاص بود و نسبت به مسائل سیاسی و فرهنگی و سیاست خارجی و داخلی نظر خود را داشت ولی آنقدر روح بلند و وسعت نظر داشت که در جناح و گروه نمیگنجید.
وی در پایان اظهار کرد: جملهای را به شوخی به آن مرحوم میگفتم که اینجا هم نقل میکنم؛ به او میگفتم آقای دعایی اگر روز قیامت شما و مرحوم آیتالله انواری را مأمور بهشت و جهنم انسانها کنند به خاطر خوشنفسی و نگاه مهربانانهتان به انسانها، هیچکس را به جهنم نمیفرستید.
انتهای پیام