استارت انتخاباتی اصلاحطلبان از مهرماه
روزنامه ی اعتماد نوشت: اصلاحطلبان در تدارك ساز و كار مناسب براي ورود به انتخابات رياستجمهوري و شوراهاي اسلامي شهر و روستا هستند. آنها به دنبال آسيبشناسي عملكرد شورايعالي سياستگذاري ميخواهند اشكالاتي كه در انتخابات مجلس بروز كرد را به حداقل رسانده و با ساز و كاري مطمئن وارد عرصه شوند. روز گذشته عبدالواحد موسوي لاري، نايبرييس شورايعالي سياستگذاري و عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز در اين خصوص گفت: بحثهاي جدي اصلاحطلبان براي انتخابات از نيمه دوم امسال آغاز ميشود و بعيد ميدانم تا پايان شهريور كار زيادي در اين مورد انجام شود. اما بعد از شهريور و در مهرماه كارها را شروع خواهيم كرد. كار مشخصي هنوز در مورد انتخابات سال آينده در جريان اصلاحات آغاز نشده است، اما در جلسات اصلاحطلبان در اين خصوص بحثهايي مطرح شده و تبادلنظر صورت ميگيرد. اما كار انتخابات هنوز به صورت جدي در دستور كار اصلاحطلبان قرار نگرفته است. اصلاحطلبان قبل از ورود به فاز انتخابات رياستجمهوري و شوراها بايد نگاهي به انتخابات رياستجمهوري ۹۲ و انتخابات مجلس ۹۴ داشته باشند و نقاط قوت و ضعف كار خود را ارزيابي كنند و با دست پر براي انتخابات ۹۶ آماده شوند براي همين نبايد عجله براي ورود عملياتي و اجرايي در انتخابات وجود داشته باشد؛ تكيه اصلي بايد روي وحدت و انسجام و همفكري مجموعههاي داخل در جريان اصلاحات باشد كه بتوانند كار خود را پيش ببرند.
راه سخت ٩١ تا ٩٥
چهارسال پيش در چنين روزهايي اصلاحطلبان سختترين روزهاي سياستورزي را سپري ميكردند. بعد از حوادث تلخ سال ٨٨، اوضاع براي آنها كه ميخواستند هنوز در ايران و ساختار پذيرفته شده سياسي آن فعاليت كنند چنان سخت بود كه كسي فكرش را هم نميكرد حتي اندك روزنهاي براي تاثيرگذاري باز باشد. اگرچه يك سال پيشتر يعني اسفندماه سال ٩٠ رييس دولت اصلاحات، با راي دادن در انتخابات مجلس رابطه به مو رسيده اصلاحطلبان و حاكميت را حفظ كرده بود اما هم او نيز مورد نقدهاي درون تشكيلاتي فراواني قرار گرفت كه چرا در آن شرايط چنين اقدامي كرده است. رييس دولت اصلاحات البته از آن حضور دفاع ميكرد و تنها راه اصلاحطلبي در ايران را تغيير از راه صندوق راي ميدانست. با اين حال بسياري از اصلاحطلبان در آن انتخابات شركت نكردند. فضاي سنگين امنيتي، خلأ گسترده حضور نيروهاي اصلي اصلاحات در جامعه و حضور آنها در زندان نااميدي بزرگي ايجاد كرده بود. با اين حال رييس دولت اصلاحات در يك افطاري ماه رمضان تعدادي از نزديكانش كه هنوز آزاد بودند را در قالب شوراي مشورتي گرد آورد تا اگر كورسويي هم از اميد ديده شد آن را رصد كنند و به سياستورزي بازگردند. براي اصلاحطلبان خيمه و خرگاهي باقي نمانده بود اما با وجود تمام آنچه از دست داده بودند هنوز اميدشان نااميد نشده بود. نماد اين اميد هم جايي در خيابان نياوران تهران نشسته بود و از هر دو سوي سياست نقد ميشنيد و تخريب ميشد. مخالفانش او را تا مرز جاسوس و خائن پيش برده بودند و آنها كه روزي يكپارچه نامش را فرياد ميزدند حالا تيغ نقد به دست، او را متهم به كوتاه آمدن در برابر جرياني ميكردند كه هر روز مراسم تشييع جنازه اصلاحات را برگزار ميكرد. هرچه بود گذشت زمان نشان داد كدام تحليل از وضع موجود راه درستي پيش پاي اصلاحطلبان قرار داد. پروژه اپوزيسيونسازي از اصلاحطلبان با تلاش و از خودگذشتي برخي چهرههاي اصلاحطلب عقيم ماند و آنها رفته رفته خود را آماده كردند تا در انتخابات سال ٩٢ به عنوان يكي از بازيگران عرصه سياسي خود را معرفي كنند. اما در ميان اصلاح، سه جريان فكري حضور داشتند. جريان اول به كلي مخالف با حضور در انتخابات بود. آنها نه تنها معرفي كانديدا را برنميتابيدند كه اصل شركت در انتخابات را هم زير سوال ميبردند و آن را بيفايده ميخواندند. گروه دوم معتقد بودند بايد در انتخابات شركت كرد اما حتي فكر معرفي كانديداي اصلاحطلب را هم نداشته باشيم. آنها معتقد بودند با توجه به فضاي سياسي و سرخوردگي بدنه اجتماعي امكان به قدرت رسيدن كانديداي اصلاحطلب وجود ندارد و حتي اگر با اقبال مردم هم مواجه شود تضميني براي رياستجمهورياش نيست. در كنار اين دو تفكر عده ديگري هم بودند كه هم شركت در انتخابات و هم معرفي كانديدا را حق طبيعي اصلاحات ميدانستند و معتقد بودند بايد براي تحقق هر دو موضوع گامهاي موثري برداشته شود.
براي درك بهتر فضاي سال ٩١ رجوع به سخنان يكي از فعالين ارشد اين جريان، خالي از لطف نيست. او زمستان ٩١ در پاسخ به پرسشي پيرامون نحوه ورود اصلاحطلبان به انتخابات ميگفت: كانديداي ما ميرحسين موسوي است و فقط بايد اجازه ثبت نام پيدا كند. اگرچه امروز اين نوع سخنان ممكن است با واكنشهايي روبهرو شود اما در آن سال و آن ماههاي سخت به عنوان يك حرف قابل اعتنا به آن نگريسته ميشد.
نخستين تحول معنادار
گذشت زمان به نفع اصلاحطلبان نبود. هرچه به انتخابات نزديك ميشديم اصولگرايان بيشتر روياي پيروزي در سر ميپروراندند و اصلاحطلبان اميدهايشان كمرنگتر ميشد. تا اينكه خبر ديدار مجيد انصاري، عبدالواحد موسوي لاري و اسحاق جهانگيري با رهبر معظم انقلاب منتشر شد. اين اتفاق يخهاي زمستان اصلاحطلبان را آب كرد و باعث شد باوركنند اخراجشان از حاكميت آنقدرها هم منطبق با واقعيت نبوده و هنوز ميتوانند در ساخت سياسي ايران فعاليت كنند. اخبار اميدواركنندهاي كه از جلسه سه چهره ارشد اصلاحطلب با رهبر انقلاب منتشر ميشد فضا را بيشتر تلطيف ميكرد. خبرهايي نظير فاصله كوتاه ميان تقديم درخواست ملاقات و پذيرش آن از سوي رهبري، باورهاي گروه سوم را تقويت ميكرد. همان گروهي كه خواستار حضور همهجانبه در انتخابات بودند و قهر با صندوق را راه سياست ورزي در ايران نميدانستند.
شتاب تحولات به سود اصلاحطلبان
اصلاحطلبان از اواخر سال ٩١ تصميم گرفتند موضوع انتخابات را جديتر پيگيري كنند. اعلام كانديداتوري حسن روحاني در فروردين ماه و پررنگ شدن حضور رسانهاي و سياسي محمدرضا عارف آنها را نسبت به انتخابات اميدوار ميكرد. آنها در ابتدا به دنبال ثبت نام رييس دولت اصلاحات بودند اما خود از چنين تصميمي ابا داشت و به هاشميرفسنجاني اصرار ميكرد. در نهايت رييس دولت اصلاحات در انتخابات ثبت نام نكرد اما در آخرين دقايق هاشميرفسنجاني با حضورش در وزارت كشور موج اميد را در كشور بلند كرد. موجي كه ميتوانست به سونامي راي بدل شود اما با عدم تاييد صلاحيت هاشمي تا نزديكيهاي فروكش كردن هم پيش رفت. اينبار نيز خرد جمعي اصلاحطلبان و البته مربع هاشمي، خاتمي، سيدحسن خميني و ناطق نوري كار خودش را كرد. عارف كنار رفت و روحاني با حمايت يكپارچه اصلاحطلبان دربند و آزاد و حضور گسترده مردم در همان مرحله اول راهي پاستور شد. اتفاقي كه هيچ كس حتي خود روحاني هم آن را پيشبيني نميكرد.
دوران روحاني
اصلاحطلبان در طول سه سال گذشته از دولت حسن روحاني، تنها حاميان او در عرصه سياست بودند. در مقابل تخريب تندروها ايستادند و اين ايستادگي در كنار بداخلاقيها و توهينهاي مخالفين روحاني باعث شد تا شكاف در راس و بدنه اصولگرايي هم ايجاد شود. عقلا و معتدلين اصولگرا حول منافع ملي متحد شدند و با حاميان اصلاحطلب روحاني پيوند خوردند تا او مهمترين پروژه دولتش يعني پرونده هستهاي ايران را به سرانجام برساند. اگرچه در اين سالها نقدهايي نيز به روحاني وارد ميشد اما در كنار آن حمايت از او و دولتش كماكان وجه بارز كنش سياسي اصلاحطلبانه بود.
خداحافظي با مجلس تندرو
يك سال پيش از انتخابات مجلس دهم با تدبير بزرگان اصلاحات شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان تشكيل شد و مجلس دهم با حضور مردم به گونهاي ساخته شد كه مخالفان دولت روحاني در اقليتي محض قرار گرفتند. اگرچه در اين انتخابات گلايهها و نقدهاي جدي به عملكرد سياسي دولت وارد شد اما در نهايت ائتلاف ٩٢ پابرجا ماند.
ورود به انتخابات ٩٦
حالا اصلاحطلبان خود را براي ورود به انتخابات سال آينده آماده ميكنند. آنها به دنبال رقيب تراشي براي روحاني نيستند اما چك سفيد امضا نيز نميدهند. اعتبار اصلاحات در شرايطي پشتوانه راي روحاني خواهد شد كه او نيز مطالبات و نقدهاي اصلاحطلبان را بشنود و در حد مقدورات دولتش، آنها را جامه عمل بپوشاند. چگونگي حمايت از روحاني و آغاز گفتوگو با وي موضوعي است كه در ميان اصلاحطلبان بيش از ساير دغدغهها مورد توجه قرار گرفته است. تاكنون محمد رضا خاتمي، علي شكوري راد، محسن ميردامادي، آذر منصوري و برخي ديگر از اصلاحطلبان ديدگاه خود را براي چگونگي ورود به انتخابات ابراز كردهاند و محمد رضا عارف نيز عنوان كرده است هر كنشي در جبهه اصلاحات براي انتخابات رياستجمهوري آينده منوط به تصميم جمعي اصلاحطلبان است و از امروز نبايد وارد اين عرصه شد. شنيدههايي نيز خبر از آن ميدهد كه رييس دولت اصلاحات چهرههاي ارشد اين جريان را از موضعگيري به نام جبهه اصلاحات منع كرده است.
اجماع اصولگرايان محال است
موسوي لاري، وزير كشور دولت اصلاحات در مورد ارزيابي خود از سبد راي روحاني گفت: هنوز زود است بخواهيم در اين مورد ارزيابي كنيم اين مساله به موضوعات مختلفي بستگي دارد؛ گشايش معيشت مردم، باز شدن زمينههاي اشتغال، همدلي و وحدت حاميان دولت در اين زمينه نقش دارد. موسويلاري در مورد حمايت اصولگرايان از روحاني نيز خاطرنشان كرد: جريان اصولگرا به قدري متشتت است كه بعيد ميدانم بتوانند خود را منسجم كنند و به نتيجه و نظر واحدي برسند. فاصلههاي اصولگرايان به حدي زياد است كه امكان اجماع روي فرد خاصي در انتخابات آينده محال است. وي در پاسخ به اين سوال كه اتاقهاي فكر عليه دولت چقدر جدي است و آيا ميتواند انتخابات آينده را تحت تاثير قرار دهد، گفت: جريان رقيب قاعدتا براي انتخابات فعال ميشود در اين راستا هم از ابزارهايي كه در اختيار دارند استفاده ميكنند بنابراين اتاقهاي فكر و برنامهريزي عليه دولت به نظرم نه آنچنان غيرقابل قبول و نه خيلي عجيب است؛ اين عده از ابتداي شكلگيري دولت يازدهم با آن مخالف بودند و در مساله برجام و خيلي موضوعات ديگر عدم همراهي خود با دولت را نشان دادند و به اين كار هم ادامه ميدهند. موسوي لاري در ادامه افزود: دولت بايد در داخل خود قدرتمند حركت كند و نيروهاي قدرتمند خود را بيشتر بهكار گيرد و در مقابل، افراد ضعيف را جابهجا كند دولت بايد نوعي نوسازي و بازسازي تشكيلاتي داشته باشد و با انسجام و نشاط بيشتر كارها را پيش ببرد در اين صورت اتاقهاي تخريب عليه دولت خيلي موثر نخواهد بود. او افزود: فكر نميكنم جريان رقيب براي انتخابات رياستجمهوري سال آينده بتواند روي موضوع فيشهاي حقوقي خيلي مانور دهد چون خود آنها هم در نهادهاي خود با اين پديده مواجه هستند و همه بايد براي ايجاد عدالت در دريافتها دست به دست هم دهند تا اين مشكل حل شود. اگر گروهي بخواهد اين مساله را سياسي كند اين مشكل همچنان باقي خواهد ماند.
انتهای پیام