هشدار یک کارشناس: چاره نشود، صنعت سیمان هم بحرانی میشود
چالشهای تولید و توزیع سیمان در گفتوگو با دکتر علی صادقی
گروه اقتصادی، انصاف نیوز: کارشناس برجسته صنعت سیمان، ضمن تحلیل شرایط حاکم بر صنعت و بازار، تامین پایدار انرژی را مهمترین چالش تولیدکنندگان سیمان معرفی میکند و نسبت به عواقب بیاعتنایی به آن هشدار میدهد. دکتر علی صادقی، که عضویت در هیات مدیره چند شرکت سیمانی را در کارنامه دارد، معتقد است سیاستگذاری و تنظیمگری در این صنعت نیاز به بازنگری دارد و به شرط حصول این دو پیشنیاز، انرژی و قوانین متناسب، تولید و مصرف سیمان متعادل خواهد ماند.
- مختصات صنعت سیمان در ایران چیست؟
ما درباره یک صنعت 90 ساله سخن میگوییم که در این چند دهه، از همهنظر از جمله فناوری، ظرفیت، پراکندگی، گستره استفاده و… متحول شده است. سال 1312 نخستین کارخانه سیمان ایران در شهرری تاسیس شد با 100 تن تولید در روز یا به عبارتی 30 هزار تن در سال. اکنون ظرفیت تولید سیمان به حدود 90 میلیون تن در سال رسیده است. آن یک تولیدکننده هم به 77 کارخانه با پراکندگی تقریبا سراسری تبدیل شده است. در حال حاضر 12 پروژه احداث یا طرح توسعه در دست اجراست که پیشبینی میشود عمده آنان تا سه سال دیگر به بهرهبرداری برسد. در اینصورت، ظرفیت تولید به 100 میلیونتن در سال میرسد. این البته ظرفیت اسمی است، تولید واقعی حدود 65 میلیون تن در سال است. حدود 13 میلیون تن هم کلینکر و سیمان صادر میکنیم.
جایگاه جهانی ایران در تولید سیمان هفتم است. چین، هند، ویتنام، آمریکا، اندونزی و ترکیه بالاتر از ما قرار میگیرند با این قید که چین به تنهایی 50 درصد تولید جهانی را در اختیار دارد. چیزی در حدود 4/2 میلیارد تن مصرف سالانه دنیاست که 2/2 میلیارد تن آن را چین تولید میکند.
- پراکندگی این صنعت ربطی به قدرت چانهزنی سیاسی دارد؟
نه لزوما؛ سیمان از آن دست صنایعیست که پراکندگی تقریبا مناسب و یکسانی در کشور دارد. کمابیش همه استانها کارخانه سیمان دارند.
- سیمان یک صنعت آببر است؟
به آب هم احتیاج دارد اما مهمترین نهادهاش برق و گاز است.
- این صنعت دانشبنیان است یا دانشبنیان شده؟
خود صنعت نه. یک صنعت جاافتاده است و پیچیدگی فنی از منظری که مد نظر شماست ندارد اما دانش در تولید برخی محصولات جانبیاش کاربردی شده که طبیعتا ارزش افزوده زیادی ایجاد میکند.
- صنعت سیمان را میتوان بومی خواند؟
بله، تقریبا بومی است و غیر از برخی قطعات مرتبط با ماشینآلات، همه مواد اولیهاش در داخل وجود دارد. واردات صنعت مربوط است به مواردی که یا تولید داخلی ندارد یا تولید داخلی کفاف نمیدهد. برای مثال ما در کشور آجر نسوز تولید میکنیم اما گاهی به لحاظ کیفیت و گاهی از نظر میزان مورد نیاز، جوابگوی صنعت سیمان نیست و بنابراین وارد میشود. میتوانیم بگوییم به لحاظ مواد اولیه، تولید سیمان دارای مزیت در ایران است که البته برخی مزیتهایمان در حال از دست رفتن است. برای مثال مواد معدنی تولید سیمان در سراسر کشور وجود دارد اما هزینه استخراج و حمل آن چنان بالا رفته که صرفه اقتصادی ندارد.
- چرا میگویید ورود به صنعت سیمان برای بخش خصوصی جذابیت اقتصادی ندارد؟
الان راهاندازی یک خط تولید سیمان با ظرفیت یک میلیون تن در سال، بین 120 تا 150 میلیون دلار بسته به تکنولوژی و برند و… هزینه دارد. با نرخ دلار 30هزار تومانی، راهاندازی خط تولید 4هزار و 500 میلیارد تومان خرج برمیدارد در حالیکه بهترین خط، در بهترین شرایط، بیشتر از سالی 100 میلیارد تومان نمیتواند سود ببرد. به همین دلیل است که میگویم سرمایهگذاری در این صنعت صرفه ندارد و سرمایه جدیدی به آن تزریق نمیشود. شرایط عمومی اقتصاد کشور هم در این وضعیت دخالت دارد. در اوایل دهه 1380 که چشمانداز رشد اقتصادی روشن بود، سرمایههای خصوصی قابل توجهی به صنعت سیمان تزریق شد. طبیعی است در رشد اقتصادی مثلا 4 یا 5 درصدی که چند سال استمرار داشته باشد، حتی خطوط قدیمی و فرسوده سیمان هم میتوانند خود را اداره کنند.
- با همه شرایطی که برشمردید، صنعت سیمان را باید یک صنعت بحرانزده بدانیم یا مشکلاتش از جنس مشکلات طبیعی است که همه صنایع به نوعی با آن دست به گریبان هستند؟
صنعت سیمان صنعت مسالهداری نیست. یعنی مشکلاتی دارد که به پیچیدگی مسائل دیگر صنایع نیست اما اگر به مشکلات موجود توجه نشود و زودتر برنامهای برای حل و فصلش به اجرا درنیاید، وارد بحران میشویم. به بیان دیگر مشکلات این صنعت هنوز قابل حل است و با تدابیری میشود گرههای صنعت را گشود.
- چالشهای صنعت سیمان چیست؟
فرسودگی ماشینآلات یکی از مشکلات صنعت است. برخی از خطوط تولید ما قدمت چنددهساله دارند و بهرهوریشان بسیار کم است که باید نوسازی شوند. اما مساله این است که نوسازی خطوط تولید، توجیه اقتصادی ندارد. نمیشود انتظار داشت که کارخانهای خطش را با 100 میلیارد دلار به روز کند اما 100 میلیارد تومان سود ببرد. پس فرسودگی یک مشکل در کمین صنعت است و اگر چاره نشود، در 10 سال آینده بسیاری از خطوط تولید متوقف میشوند یا افت تولید قابل توجهی خواهند داشت. واقعیت مهم این است که در شرایط فعلی بخش خصوصی حاضر نیست در این صنعت سرمایهگذاری و منابع جدید به آن تزریق کند. اگر الان به فکر نوسازی کارخانههای سیمان نباشیم، محتمل است که به سرنوشت صنایع نساجی دچار شود. توجه کنیم که بیش از 40 درصد صنعت، در دست بخش خصوصی است که اگر لطمه ببیند، تولید با مشکلات جدی مواجه میشود.
مشکل دیگر صنعت، مساله انرژی است. قبلا هم گفتم که تولید سیمان برق و گاز زیادی مصرف میکند. الان در تابستان برق و در زمستان گاز صنایع قطع میشود.
- یا گران میشود یا قطع میشود…
گران که شده است. نه، کاملا قطع میشود. یعنی بین 3 تا 5 ماه صنعت سیمان چالش جدی انرژی دارد. چه اتفاقی میافتد؟ هزینههای جذبنشده تولید به سرمایهگذار بار میشود و راندمان تولید کاهش مییابد. بازار با اختلال مواجه میشود و قیمت گاهی به 4 برابر نرخ پایه میرسد. از آنطرف برنامه صادرات تولیدکننده به هم میریزد و… برای تامین انرژی مورد نیاز صنعت سیمان باید فکری بشود.
- آن پراکندگی جغرافیایی صنعت کمکی به حل مساله انرژی نمیکند؟ مثلا در یک فصل، برق کارخانههای مناطق گرمسیر قطع شود و در فصل دیگر، گاز کارخانههای مناطق سردسیر.
در حد همین راهحل ساده هم کاری انجام نشده و برق یا گاز کل صنعت قطع میشود. با این وصف سرمایهگذاری و برنامهریزی در این حوزه بیمعنا میشود. دولت وقتی مجوز تاسیس یک کارخانه را میدهد، خواهناخواه متعهد شده زیرساختها را فراهم کند. تامین انرژی پایدار هم یکی از وظایف دولت است. مگر میشود هر وقت لازم دیدند و اراده کردند، برق یا گاز صنعت را قطع کنند و بگویند همین هست که هست. مساله تامین انرژی صنایع مساله مهمی است که حل و فصل آن باید با اولویت در دستور کار قرار بگیرد. تا زمان حلش هم میتوان از راهحلهای موقت استفاده کرد. یکی همان راهی بود که شما گفتید. یعنی بجای صدور یک حکم کلی، با همکاری انجمن صنفی، برق یا گاز کارخانهها سهمیهبندی شود. الان که میدانیم در زمستان گاز برای کارخانهها نداریم و آنان باید مازوت بسوزانند، سهمیه هر کارخانه را تخصیص دهیم و بگوییم از الان سهمیهتان را انبار کنید. این کار را نمیکنیم و وسط زمستان که حملونقل سختتر است و ماشین گیر نمیآید و… یادمان میآید که باید به فلان کارخانه مازوت برسانیم.
- یک راهحل مطمئن این است که کارخانههای سیمان برای خودشان نیروگاه خورشیدی بسازند.
ما این راه را هم دنبال کردهایم و گرچه تاسیس نیروگاه خورشیدی بسیار گران و سنگین است، برخی کارخانهها این سختی را هم به جان خریدهاند اما نکته این است که وزارت نیرو میگوید حق ندارید برق تولیدی خودتان را خودتان مصرف کنید. باید برق را به شبکه بدهید، ما هم یکسوم تولیدتان را تضمینی به خودتان میدهیم. یعنی عملا با سرمایه کارخانه سیمان، نیروگاه برای وزارت نیرو ساخته میشود. کدام عقل سلیمی چنین شرطی را میپذیرد؟
بنابراین بحران در کمین صنعت، مساله تامین پایدار انرژی است که آفتهای گوناگونی هم دارد. مثلا در زمستان گذشته، قیمت یک کیسه سیمان که حول و حوش 30 هزار تومان است، در برخی مناطق به حدود 170 هزار تومان رسید.
- چرا؟
عرضه متوقف شد، کمبود به وجود آمد و قیمت بالا رفت. همین الان که داریم با هم صحبت میکنیم، شایع شده که دلالان بزرگ در حال خرید و انبارکردن سیمان هستند چون خبر رسیده دو سه هفته دیگر و با شروع فصل گرما، برق صنایع قطع میشود. درست در فصل ساخت و ساز، منِ تولیدکننده سیمان ندارم اما دلال محترم دارد و میشود حاکم بازار. روشن است که قیمت بالا میرود. حاشیه سود یک کیسه سیمان برای کارخانه بین 3 تا 7 هزار تومان است. در مقاطعی، دلالان این حوزه با اجاره یک انبار، سود 70 هزار تومانی میبرد.
- به شرایط عمومی اقتصاد هم به عنوان یکی از مشکلات صنعت اشاره کردید. منظورتان چیست؟
در شرایط تورم فزاینده، برنامهریزی برای آینده تقریبا غیرممکن میشود. قیمت دستمزد و مواد اولیه و قطعات یدکی و هر چیز دیگری که با آن سروکار داریم در حال رشد است. قطعات فولادی را به روز باید خریداری کنیم. کفه هزینه دارد همینطور دارد سنگین میشود اما کفه درآمد ثابت مانده است.
- چرا ثابت مانده؟
چون قیمت سیمان ثابت مانده است.
- سازوکار قیمتگذاری سیمان چیست؟
تا یکی دو سال پیش، انجمن صنفی با همکاری وزارت صمت، قیمت را مشخص و به کارخانهها ابلاغ میکردند. فارغ از محل و فناوری تولید و…، قیمت هر کیسه سیمان مشخص و تولیدکننده ملزم میشد به همان قیمت بفروشد. از سال پیش مقرر شد قیمت در بورس کالا معین شود اما باز مشکل ما حل نشد چون هر کارخانه ملزم شد به نسبت ظرفیتش، مقدار معینی سیمان به بورس عرضه کند. مثلا سیمان سپاهان ملزم شد هفتهای 40 هزار تن سیمان در بورس عرضه کند. یعنی قیمت آزاد اما مقدار عرضه اجباری شد. این سازوکار باعث شده که کارخانهها نتوانند بازار را مدیریت کنند. اگر مقدار عرضه اجباری نبود، الان که احتمال توقف تولید میرود کارخانهها میتوانستند تولید خود را انبار و در آن مقطع خود به بازار عرضه کنند. به عبارتی میتوانستیم دست واسطهها را کوتاه کنیم.
- بحث تورم ناقص ماند.
بله، تورم قیمتتمامشده ما را به شدت افزایش داده است. ببینید، با یک نسبت تقریبا جهانی میتوانم نشان دهم که تورم چگونه دارد کمر صنعت سیمان را میشکند. نسبت قیمت فولاد به سیمان 10 به 1 و در برخی کشورها 7 به 1 است. این نسبت الان در کشور ما 40 به 1 است. یعنی قیمت یک تن فولاد، 40 برابر قیمت یک تن سیمان است! بر اساس این فرمول قیمت سیمان باید 3 تا 4 برابر قیمت فعلیاش شود. از روشهای دیگر هم به همین فرمول میرسیم. یعنی فرض کنید اگر با رشد قیمتهای نسبی بسنجیم، باز قیمت 3 تا 4 برابر میشود. با نرخ تورم بسنجیم، باز روشن است که قیمت سیمان از دیگر کالاهای صنعتی جا مانده است. در شرایطی که قیمت سیمان مصنوعی است و به نوعی نگهداشته شده، سرمایهگذاری و نوسازی عملا غیرممکن است.
- شما از منظر منافع صنعت، از افزایش قیمت دفاع میکنید. از اینسو، رشد قیمت سیمان به معنای افزایش سرسامآور قیمت ساختوساز است. همین حالا هم قیمت ملک با هیچ متر و معیاری معقول نیست. فقط شوک قیمت سیمان را کم داریم!
به نظر شما سهم سیمان در هزینههای ساخت و ساز چقدر است؟ کمتر از 1 درصد. برای یک متر مربع ساختمان با اسکلت بتنی، به طور متوسط 200 کیلوگرم سیمان لازم است. 4 پاکت سیمان، 120 هزار تومان میشود. سازمان نظام مهندسی برای سال 1401، هزینه هر متر مربع ساختمان را به طور میانگین 9 میلیون تومان اعلام کرده است. قیمت سیمان به نرخ متوسط ساختمان 1/3 درصد میشود. در ساختمانهای اسکلت فلزی که این رقم به مراتب کمتر هم میشود. بنابراین تاثیر قیمت سیمان در بهای تمامشده ساختمان اصلا قابل توجه نیست. البته منکر تاثیر روانی گرانی نمیشوم ولی به شکل واقعی، کمتر از 2 درصد تاثیر میگذارد.
- در مجموع سازوکار قیمتگذاری در بورس کالا را موفق میدانید یا نه؟
بله، به هر حال نسبت به دورهای که تولیدکننده مجبور بود به قیمت مصوب و به اصطلاح دستوری سیمان را بفروشد، شرایط به مراتب بهتر شده است. بحث این است که مقدار عرضه را هم به عهده تولیدکننده بگذارند. البته متوجه هستم که نگرانیهایی مانند اخلال در بازار و… به وجود میآید اما راهحل تقویت نظارتهاست. با سازوکار فعلی، باز هم دلالها دست بالا را دارند. میشود با برخی تدابیر این سود را به سمت تولیدکننده هدایت کرد.
- تحریم بر صنعت سیمان تاثیر داشته است؟
به شکل عمومی بله. تحریم به شدت ریسک واردات قطعه و ریسک صادرات محصول را افزایش داده است. اینکه باید با صرافیها طرف شویم و هیچ تضمینی وجود ندارد که کالا خریداری شده یا پول محصول فروش رفته به دستمان میرسد، شرایط نامطمئنی برای صنعت ایجاد کرده است.
- وضعیت تحقیق و توسعه در صنعت سیمان چگونه است؟
در شرایط فعلی خیلی توجیه ندارد. یعنی واحدهای تحقیق و توسعه در کارخانههای سیمان خیلی شکل گرفته نیست اما اگر مشکلات جاری حل شود، میتوان به تحقیق و توسعه هم فکر کرد. اتفاقا در این حوزه ارزش افزوده زیادی نصیب صنعت میشود. نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که در صنعت سیمان ما به لحاظ سرمایه انسانی، وضعیت بسیار خوبی داریم. متخصصان حرفهای زیادی در این حوزه تربیت شدهاند که چشمانداز صادرات خدمات فنی مهندسی را بسیار جذاب میکنند. در دنیایی که بیش از 4 میلیارد تن سیمان تولید و مصرف میشود، نیاز به کاردانهای فنی قابل توجه است و ما میتوانیم به تامینکننده جدی این نیروها بدل شویم. ما در بخش نیروی انسانی مزیت فوقالعادهای داریم.
- گفتوگو را با یک پرسش شاید غیرمعمول به پایان میبرم. اگر کلا صنعت سیمان را تعطیل کنیم و فقط به واردات متکی بشویم، چه اتفاقی رخ میدهد؟
نخست اینکه صنعت سیمان جزء صنایع پایهایست که برای همه دولتها با هر مختصاتی، تولیدش اولویت دارد. نکته دوم این است که حمل سیمان بسیار گران است و بنابراین واردات در حجمی که تکافوی همه نیازهای کشور را بدهد اساسا مقرون به صرفه و ممکن نیست. یک دلیل پراکندگی نسبتا مناسب کارخانهها در سطح کشور همین است که نمیتوان سیمان را در حجم بالا به مسیرهای خیلی دور برد. سوم اینکه حدود 200 هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم از بین میرود. نکته دیگر هم اینکه آلایندگی صنعت با فیلتراسیونی که طی سالهای اخیر صورت گرفته، به شدت کم شده و الان جزء صنایع آلاینده محیطزیست محسوب نمیشود.
در مجموع صنعت سیمان یک صنعت راهبردی و زیرساختی است که اگر مشکلات پیشگفتهاش برطرف شود، در خدمت توسعه کشور قرار میگیرد.
پایان پیام