واقعیت ها در کف خیابان است، آن را تحلیل کنید
سیدمحمود میرلوحی فعال سیاسی اصلاحطلب طی یادداشتی در روزنامه آرمان ملی نوشت: بالاخره آقاي عبدالملکي با توجه به سوابق و ديدگاههايي که از قبل از ايشان سراغ داشتيم و به عنوان يکي از چهرههاي جوان انقلابي در کابينه حضور داشت استعفا داد و از دولت جدا شد. عبدالملکي درحالي سکان وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعي را در دست گرفته بود که اين وزارتخانه طويل و عريض حاصل ادغام سه وزارت کار و تامين اجتماعي، وزارت کار و امور اجتماعي و وزارت تعاون بود و مجموعههاي گستردهاي در زيرمجموعه خود داشت. ولي ايشان بهخاطر اينکه تجربه قابلي در اين حوزه نداشتند و يک فرد صرفا نظري و کتاب خوانده بود، داراي يکسري ديدگاهها بود که با قرار گرفتن در راس اين وزارتخانه موجب برخي ناهماهنگيها در اين وزارتخانه شد. در حقيقت با توجه به واقعيتهاي فضاي کار، فعاليت و اداره امور معلوم شد اداره امور يک وزارتخانه به اين سادگي نيست که با برکناري هزار مدير زحمت کشيده و سرمايههاي يک وزارتخانه شدني باشد. عبدالملکي با سر دادن شعارهايي به گونهاي که اگر در گذشته کسي مشابه آن را بيان ميکرد، مورد سرزنش قرار ميگرفت بر صندلي وزارت تکيه زد. هزار نفر از مديران وزارتخانه را اخراج کرد و افراد ديگري بر سر کار آورد. عبدالملکي ديدگاههاي اقتصادي و مديريتي خاص خود را داشت و استعفايش اتفاق خوبي است به شرط اينکه جايگزينش فردي باشد که نشان دهد داراي تجربه و توانمندي و ظرفيت اداره يک وزارتخانه با اين وسعت و کميت و کيفيت و تنوع فعاليت را دارد و ميتواند با انبوه نيروي انساني اين وزارتخانه ارتباط برقرار کرده و دانش و تجربه افراد را سازماندهي کند و منابع مادي و معنوي و انساني اين وزارتخانه را تجهيز کرده و به سمت کار و فعاليت و کيفيت و بهرهوري هدايت نمايد. واقعيت اين است که مساله اداره يک وزارتخانه کار سادهاي نيست. اين در حالي که کشور مشخصا در حوزه مديريت سرمايهگذاري زيادي کرده و دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه تهران و دانشگاه علامه و همچنين در ساير استانها روي بحث نيروي انساني، مطالعات و پژوهشهاي بسياري انجام شده است. اکنون اميدوارم آقاي رئيسي بعد از گذشت يکسال از انتخابات که به مثابه گذشت ربع زمان مديريتشان است به اين نکته توجه کنند که بنا نيست وزراي روساي جمهور از مسائل شناخت پيدا کنند بلکه بايد از قبل داراي تيم و برنامه باشند ولي حال که يکسال فرصت داشتهاند شناخت لازم از مسائل کشور، محتوا، برنامهها، تنگاها، اولويتها و چالشها را بهدست آورند، اکنون زمان اين فرا رسيده تا کساني که بعضا شناخت کافي نسبت به مسائل کشور ندارند و همچنين از تجربه لازم در حوزه کاري خود برخوردار نيستند و فاقد برنامه هستند را مورد بازنگري قرار دهند. از اين رو اميدواريم افرادي کارآمد جايگزين شوند. ما با چالشهاي بزرگي در حوزههاي انرژي، نفت، آب، گاز، برق، مسکن، صنعت و… مواجهيم ولي افراد در حوزههاي اقتصادي و اجرايي دولت مشخصا در حال گرم کردن خودشان هستند و هنوز کار قابل توجهي ديده نميشود. مشکل اينجاست که وزرايي که بعضا در مجلس مورد سوال قرار ميگيرند، گزارشهايي ارائه ميکنند که خود نيز باور ميکنند ضمن اينکه گمان ميکنند در فضاي واقعي جامعه هم همين نوشتهها و تئوريها رخ ميدهد. درحالي که واقعيت اين است که اکنون فاصلهاي بين آنچه بيان ميشود و واقعيتهاي جامعه وجود دارد. وزرا و مديران بايد واقعيتهاي کف ميدان و خيابان و فروشگاهها را تجزيه و تحليل کنند تا بتوان تصميمات موثر و بهرهوري درباره مطالبات جامعه و مردم اتخاذ کنند.
انتهای پیام