خطای پزشکی زیاد است چون اساتید در بیمارستانها حضور ندارند
/ وزارت بهداشت مایل نیست گروه مستقلی در سازمان نظام پرستاری مستقر شود /
پریسا هاشمی، انصاف نیوز: دبیركل خانه پرستار كشور میگوید «با وجود دافعههای داخل كشور و جذابیتهای خارج پرستاران علیرغم میل باطنی خود مجبور به مهاجرت هستند. مافیای حوزه سلامت با شركتی كردن و مسئولان با قراردادهای 89 روزه پرستاران به استثمار كشیده میشوند.»
هیچکس نمیتواند از خودگذشتگی و ایثار کادر درمان به ویژه پرستاران در شیوع کرونا را از تاریخ پاک کند. صورتهایی که كبود بود از رد وحشی عینک و ماسك اما لحظهای تردید نداشتند پشت مردم را خالی نمیکنند. آنها ایستادند و خستگیها و مشكلات را پشت پایكوبیهایشان پنهان كردند، تا مبادا لحظهای در دل ایرانیها غم بنشیند یا كسی روحیهاش را ببازد. پرستاران سخت كوشیدند تا مبادا نالهای بر لبها جا بماند. پرستاران جان باختند تا جان ببخشند. پرستارها از خود سپری محكم ساختند برای بیماران در برابر كرونا. اما درست زمانی كه كادر درمان بیش از دو سال ایران را به دوش كشیدند تا كرونا به جان هموطنشان دستدرازی نكند و درست حالا كه این منحوس خانمانسوز فرونشسته، پرستاران با بیمهری و بیتوجهی روبرو و با دلی شكسته و پر از درد، خانهنشین شدند.
محمد شریفی مقدم، دبیركل خانه پرستار كشور، در لایو اینستاگرام انصافنیوز حال دیروز و امروز پرستاران را تشریح كرد. این گفتوگوی بیپرده از نظرتان میگذرد.
پرستاران طرحی که در دوره کرونا با هر شرایطی حتی قراردادهای 89 روزه، دوری از خانه و خانواده، در عزای اعضای عزیزان، با بیماری و حتی سرم به دست، و… در بیمارستانها ایستادند و خدمت كردند، اما با كاهش بیماران كرونا با بی مهری دولت روبرو شدهاند و دولت به وعده استخدام آنها عمل نكرده است. تعداد این پرستاران 5 هزار نفر است؟
در واقع این تعداد بیشتر از 5 هزار نفر و چیزی حدود 8 هزار نفر است. آنها پرستارانی هستند که در ایام کرونا در دو سال و سه ماه اخیر جان خود را کف دست گرفتند، وارد میدان سلامت شدند و تمام تلاش آنها حفظ مردم از آسیب و بیماری بود. کمبودهای جامعه پرستاری در ایام کرونا بیشتر خود را نشان داد. اما نظام سلامت تصمیم گرفت پرستاران موقت را جذب کند. برخی از مسئولان فکر کردند شیوع کرونا طی 89 روز جمع میشود، به همین دلیل پرستاران را با قراردادهای 89 روزه و حداقل مزایا به کار گرفتند. اما شیوع کرونا بیش از 89 روز طول کشید و حتی به اوج رسید و همین مسئولان پرستاران طرحی را با قراردادهای سه ماهه جذب کردند. حتی پرستارانی که طرح خود را گذرانده بودند را هم فراخواندند.
پرستاران در بخشهای دولتی، خصوصی و تأمین اجتماعی جذب شدند و با کمترین امکانات و دور از خانواده به مدت دو سال و سه ماه صادقانه خدمت کردند. متاسفانه پرستاران بیشترین آمار شهدای سلامت را به خود اختصاص دادند. ایران در آمار پرستاران جانباخته هم جزو اولینکشورهای جهان است، چون پرستاران امکانات نداشتند و پشتیبانی نشدند. از سوی دیگر با وجود کمبود شدید نیروی پرستار در دوره شیوع کرونا و افزایش تعداد بیماران پرستاران بار بسیار سنگینی را بر دوش کشیدند. حالا که کرونا فروکش کرده با خانهنشین کردن پرستاران نتیجه زحماتشان را دادند. مجموع وزارت بهداشت، سازمان تأمین اجتماعی و ارگانهای دیگر میگویند قرارداد پرستاران 89 روزه بوده و مدت این قرارداد تمام شده است.
سالانه 10 هزار پرستار طرحی داریم و در دو سال اخیر بیست هزار پرستار فارغ التحصیل شدند. قرارداد تمام این پرستارها را سه ماه، سه ماه تمدید کردند. بنابراین تعداد پرستاران طرحی بیش از 5 هزار نفر است. از سوی دیگر پرستارانی که تمایل به تمدید طرحشان داشتند بیش از 10 هزار نفر هستند. قراردادهای موقت به ویژه قراردادهای سه ماهه خلاف عرف و اخلاق است. درست نیست با این فکر که نیاز برطرف شده، کسانی که در بدترین شرایط در سیستم از جان مایه گذاشتند را کنار بگذارند.
یعنی در حالی پرستاران را خانهنشین کردند که کادر درمان با کمبود پرستار روبروست؟
بله. در حال حاضر کادر درمان با کمبود 100 هزار پرستار روبروست. اما سیستم بر این باور است که با همین کمبود هم میتواند کار را جلو ببرد و پرستاران را جذب نمیکنند. اما در این مسیر دچار هزینههای بیشتری میشوند.
گفتید که سالانه 10 هزار پرستار فارغالتحصیل میشوند. فارغ التحصیلی این پرستاران هزینهای به جامعه ایران تحمیل میکند و ما شاهد مهاجرت پرستاران هستیم. در دوره کرونا چند پرستار مهاجرت کردند و مهاجرت آنها به کدام کشورها بوده است؟ آیا ما سرمایههایی که روی آنها سرمایه گذاری کردهایم را از دست میدهیم؟ این مهاجرتها چقدر به حوزه سلامت کشور و مردم لطمه میزند؟
سالانه بیش از 10 تا 11 هزار نفر در رشته پرستاری فارغالتحصیل میشوند. هزینه هنگفتی در بخش دولتی از جیب مردم، در بخشهای غیردولتی از جیب پرستاران صرف میشود تا این پرستاران فارغالتحصیل شوند. پرستاران بعد از فارغالتحصیلی با گذراندن دوره طرح در بیمارستانهای آموزشی مهارتهایی را کسب میکنند این مهارت آموزی روی مردم انجام میشود. بنابراین هزینههای جانی هم صرف گذراندن دوره پرستار میشود. یعنی مردم در بیمارستانهای دولتی جانشان را در اختیار تمام گروههای پزشکی و پرستاری میگذارند. بیماران بیمارستان دولتی پول کامل را برای درمان پرداخت میکنند، اما پزشک و رزیدنت در حال آموزش آنها را ویزیت میکنند.
دانشجویان پرستاری نیز همراه مربیانشان خدمات مراقبت این بیماران را بر عهده دارند. در حقیقت کادر درمان مهارتها را روی بیمار کسب میکنند تا پس از گذراندن دو سال طرح، وارد بازار کار شوند. پس ما هزینه هنگفتی صرف آموزش پرستاران میکنیم. از سوی دیگر در کشورهایی مانند کانادا، کشورهای اسکاندیناوی، آمریکا و… متوسط حقوق دریافتی پرستاران 4 تا 10 هزار دلار و در سال بین 70 تا 90 هزار دلار است. در کشور ما پرستاران 200 تا 300 دلار حقوق میگیرند. از بحث مالی که بگذریم، در کشورهای اروپایی پرستاران جایگاه اجتماعی بالائی دارند. یکی از دوستان که به کانادا مهاجرت کرده، میگفت: «وارد بانک شدم و اعلام کردم پرستارم، کارمند بانک جلوی پایم بلند شد و گفت خوش به حال شما که پرستار هستید.» سیستم تبلیغاتی وزارت بهداشت برای دستاورد سازی طوری رفتار میکند که مردم فکر میکنند یک پرستار 100 میلیون حقوق میگیرد. من با قطعیت میگویم که پرستاران ما 200 تا 300 دلار یا 6 تا 9 میلیون تومان دریافتی دارند. با وجود این حقوق بسیار کم پرستاران حاضرند بمانند و در کشور خود خدمت کنند، اما بازار کاری برای آنها فراهم نیست.
آماری از مهاجرت پرستاران دارید؟
کسی نمیتواند آمار دقیقی ارائه بدهد. مثلاً سازمان نظام پرستاری اعلام کرده است که ماهانه 100 تا 150 پرستار مهاجرت میکنند. این آمار پرستارانی است که برای مهاجرت از سازمان نظام پرستاری گواهی میگیرند. اما پرستاران برای مهاجرت به بسیاری از کشورها نیاز به گواهی ندارند. طبق آن آماری سازمان نظام پرستاری ارائه میدهند، 150 ضرب در 12 میشود 1500 میشود. این فقط یک کانال نظام پرستاری است. خیلی از پرستاران ما از طریق بنگاههای کاریابی مهاجرت میکنند. به نظر من کف مهاجرت با توجه به رقم سازمان نظام پرستاری حدود 4 تا 5 هزار نفر در سال است. بحث سازمان نظام پرستاری بر مبنای دریافت گواهی توسط پرستاران اعلام میشود در حالی که شهودی بیشتر از این آمار است. پرستاران مرتب در حال مهاجرت هستند. علت مهاجرت آنها هم جذابیتهای کشور مقصد و دافعههای کشور مبدأ است.
پرستاران به مهاجرت علاقه دارند یا مجبور به مهاجرت میشوند؟
وابستگی خانوادگی ایرانیها زیاد است و هیچ کس دوست ندارد ترک وطن کند تا در کشور دیگری دور از خانواده خدمت ارائه بدهد. یکی از شاخصهای مهم سلامت تعداد پرستار به جمعیت است. در کشور اروپایی 10 پرستار به ازای هر 1000 نفر وجود دارد. سازمان بهداشت جهانی معتقد است جهت ارائه خدمات متوسط پرستاری، به ازای هر 1000 نفر 5 یا 6 پرستار و برای ارائه حداقل مراقبت به ازای هر 1000 نفر 3 پرستار لازم است. در ایران این آمار 5/1 و به عبارتی نصف حداقل مراقبت است. یعنی مردم ما باید بدانند علیرغم تلاش پرستاران، نصف حداقل مراقبت را دریافت میکنند و اگر پرستار خودش را تلف هم بکند، نمیتواند بیش از نصف مراقبت را ارائه دهد. بنابراین خسارت در حوزه سلامت افزایش مییابد و این خسارت یعنی مرگ و میر. اگر آمار ایران در مرگ و میر پرستاران زیاد است و در کرونا به پرستار آسیب رسیده، مطمئن باشید مردم 10 یا 20 تا 100 برابر آسیب دیدهاند. بحث کمبود کادر پرستاری مطالبه مردمی و البته وظیفه حاکمیت است.
بنابراین شما معتقدید برای دسترسی به حداقل خدمات درمانی با کمبود صد هزار پرستار روبرو هستیم؟
تعداد پرستار ما باید دو برابر شود. یعنی اگر در حال حاضر 150 هزار پرستار داریم، باید 300 هزار پرستار برسیم. در حال حاضر 100 هزار پرستار بیکار داریم اگر ارادهای باشد که مردم حداقل خدمات پرستاری را دریافت بکنند باید این پرستاران جذب شوند اما مشکل اینجاست که این عزم و اراده وجود ندارد.
با توجه به تعرفهگذاریهای ناقص پرستاری، قراردادهای 89 روزه و دیگر مشکلات بررسی شما از شرایط پرستاران در دوره کرونا چیست؟
آمار 3 پرستار به ازای 1000 نفر برای ارائه حداقل خدمات، مربوط به قبل از کرونا است. اما شیوع کرونا شرایط را تغییر داد. در پیک یک، دو و سه واکسنی هم وجود نداشت. کل دنیا دچار شوک شد. کرونا درمان نداشت و تمام درمان آن در مراقبت خلاصه میشد. چون کاری از دست پزشک برنمیآمد و مراقبت هم بر عهده پرستاران بود. کشورهای پیشرفته و در حال توسعه پیش ساختهای درستی و استاندارد 10 پرستار به ازای هر 100 نفر را داشتند، با این وجود جذابیتهایی برای جذب پرستاران بیشتر کردند و فرایند مهاجرت به این کشورهای تسریع و تسهیل شد. به عنوان مثال به جای آیلتس 7 پرستاران را با آیلتس 5 هم قبول میکردند و امتحان فعالیت حرفهای پرستاران را از دو سال به سه یا چهار ماه رساندند. حقوق دریافتی پرستاران در این کشورها هم نسبت به گذشته متفاوت شده و افزایش یافته است.
در ایران برای دوره کرونا چه تدابیری اندیشیده شد؟
در ایران گفتند کرونا سه ماه میماند و پرستاران را به مدت 89 روز جذب میکنیم. قراردادهای 89 روزه اوج استثمار نیروی کار است. قانون کار فقط برای یک بار این قرارداد را مجاز کرده است تا طرفین یکدیگر را بسنجند و نباید تکرار شود. اما قراردادهای 89 روزه پرستاران تکرار شد. حتی بعد از عید سال 99 که کرونا کمی فروکش کرد، اعلام کردند قرارداد پرستارهای 89 روزه را تمدید نکنیم. شاید باور کردنی نباشد اما در دوره کرونا مزایای پرستاران آنها 100 و 200 هزار تومان بود.
در دوره کرونا شاهد کارانه و مزایای 8 هزار تومان و 16 هزار تومانی هم بودیم.
بله. در حالی که کشورهای برخوردار 10 پرستار به ازای 1000 بیمار داشتند و آمار پرستاران خود را افزایش دادند تا مردمشان دچار لطمه نشوند. در ایران قبل از کرونا با کمبود پرستار روبرو بودیم، بعد از کرونا فقط فشار کار پرستاران در امر مراقبت بیشتر شد و با قراردادهای 89 روزه، تمدید سه به سه ماه قرارداد پرستاران طرحی و حقوقهای کم مسئله درمان را در این دوره سخت مدیریت کردند. اما پرستاران واقعا از جان مایه گذاشتند. خیلی از آنها به خانه نمیرفتند و چند هفته در بیمارستان ماندند. میترسیدند کرونا را به خانواده انتقال بدهند. خانواده خیلی از پرستاران درگیر بیماری شدند و فوت کردند اما آنها برای مراسم عزاداری هم دست از کار نکشیدند. بیش از 99 درصد پرستاران یکبار و درصد زیادی از آنها دو، سه بار به کرونا مبتلا شدند.
معنی حرف شما این است که در کشورهای پیشرفته مراقبت دو تا سه بیمار کرونایی به یک پرستار میسپردند، در ایران مراقبت ده بیمار کرونایی را به یک پرستار واگذار کردند؟
بله به همین دلیل بود که بنابراین پرستاران نمیتوانستند پروتکلها را رعایت کنند و به مردم و خودشان آسیب زدند. آنها در ایران در شرایط سخت و با امکانات کم خدمت کرده و میکند. زمانیکه هیچ کس حاضر نبود بیمارستان برود پرستاران در کنار کادر درمان ایستادند، جان دادند اما به مردمشان خدمت کردند و در آن شرایط مردم را تنها نگذاشتند. در مقابل مسئولان فقط چند مسئله مدیریتی کرونا را در بوق و کرنا کردند. از فرصت استفاده میکنم و از مردم عزیز و رسانهها تقدیر میکنم که این از خودگذشتگی پرستاران را دیدند و همیشه قدردان آن بودند.
اما مسئولان در همین دوران کرونا تعرفهگذاری خدمات پرستاری را اجرا کردند.
اجرای تعرفهگذاری خدمات پرستاری بعد از 15 سال طوری بود که جامعه پرستاری از اجرای آن پشیمان شده و با اجرا این تعرفهگذاری پرستاری را دفن کردند. خدمات تمام گروههای پزشکی تعرفهگذاری شده است. در کتاب ارزشهای نسبی، ده هزار خدمت گروه مختلف پزشکی معرفی و تعرفهگذاری شده و تنها گروهی که خدمات آنها تعرفهگذاری نشده پرستاران هستند. این برخوردهای حاکمیت و سیستم با پرستاری نشان میدهد که همه چیز در حد شعار است.
یکی از اهداف اصلی این تعرفه گذاری که در سال 86 تصویب شده برقراری عدالت و رفع تبعیض بود. جامعه پرستاری انتظار داشت با همان روشی که ده هزار خدمت کادر درمان تعرفهگذاری شده، خدمات پرستاری هم تعرفهگذاری شود. اما فقط 10 یا 15 خدمت پرستاری تعریف شد و خدمات پرستاری (یک گروه پرستاری) در ازای 24 ساعت خدمت به یک بیمار، 90 هزار تومان تعرفهگذاری شده است. این تحقیر پرستاری است و کاش مسئولان این تعرفهگذاری اجرا نمیکردند. با این شرایطی که پرستاران در ایران دارند، پرستار باید کجا را انتخاب کند؟ جایی که تحقیر میشوند، درآمد کمی دارند، امنیت شغلی ندارند، برخوردهای نامناسبی با آنها میشود و هیچ امتیاز خاصی برایشان قائل نیستند، یا جایی که جایگاه اجتماعی بالایی دارند و حقوقی بیش از 4 هزار دلار دریافت میکنند؟ در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه اختلاف پرداخت در پرستاران با دیگر کادر درمان یک و نیم برابر تا 2 برابر است. اینجا اختلاف در پرداخت 100 برابر است بنابراین احساس بیعدالتی پرستاران را رنج میدهد.
روزهای اول شیوع کرونا پرستاران هم فکر نمیکردند که شیوع این بیماری اینقدر طولانی شود و برای شادی و روحیه دادن مردم و بیماران از هیچ کاری فروگذار نبودند. ولی انگار پشت این شادی، پرستاران به ویژه پرستاران شرکتی زجرهای زیادی کشیدهاند. موضوع شرکتهایی که پرستاران فقط باید از طریق آنها وارد بازار کار شوند چیست؟
در هر جایی یک مافیا وجود دارد. نمونههای این مافیا را در حوزههای مسکن، خودرو و… شاهد هستیم. در واقع هر جا که پول هست مافیا هم وجود دارد. در نظام سلامت هم پول بسیاری وجود دارد. مثلا در سال 97 رقم خدمات درمانی یک و نیم برابر فروش نفت در دوره تحریم بود. بودجه حوزه سلامت، پرداختهای بیمهها و فرانشیز مستقیما از جیب مردم وارد حوزه سلامت میشود. این پول باید صرف نیاز مردم شود. اما در ایام کرونا داروهایی وارد شد که بعد مشخص شد این داروها برای درمان لازم نبوده یا اندیکاسیون نداشته، حتی شاید عوارض سلامتی هم داشتهاند. وقتی دنیا میگوید که پرستار مهمترین نقش را در نظام سلامت دارد، چرا پول صرف چنین مسائلی میشود.
تعارف منافع نظام سلامت را تهدید میکند و ساختار نظام سلامت ما در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد. وقتی گروهی در قانونگذاری، سیاستگذاری، نظارت و لایههای دیگر حاکمیتی نفوذ میکند، بیشترین برداشتها را میکنند و ذینفعانی در بخش دولتی، خصوصی و سیستمهای انتظامی، سیستمهای نظارتی و نهادهای تصمیمگیری حوزه درمان هستند که نیروهای مختلف را استثمار کنند. البته منظورم جامعه پزشکی نیست. به اعتقاد من رزیدنتها، اینترنها، پزشکان عمومی و خیلی از پزشکان متخصص ما هم تحت فشار هستند. اما بیش از همه در حق پرستاران ظلم میشود. در حال حاضر دوازده مدل قرارداد موقت وجود دارد که از سال 92 وارد نظام درمانی کشور شد. قبل از این سال ما پرستار شرکتی یا بیکار نداشتیم. برخی دو هدف را در حوزه پرستاری دنبال کردند؛ 1) استخدام پرستاران از طریق شرکتها انجام شد و پرستاران به صورت مستقیم استخدام وزارت بهداشت و بیمارستانها نشدند. 2) با استفاده ابزاری از مسئولان پرستاری تعداد فارغالتحصیلان را از 4 یا 5 هزار پرستار به 10 تا 12 هزار فارغالتحصیل در سال رساندند. افزایش فارغالتحصیلان به بیکاری پرستاران دامن زد و با توجه به شرایط اقتصادی آنها را مجبور کرد که به هر شرایطی تن دهند. دقیقا با این دو شاخص توانستند جامعه پرستاری را به خاک سیاه بنشانند. جالب اینجاست که بعضی از پیش قراولان مخالفت با پرستاران شرکتی، از بنیانگذاران شرکتها بودند.
یعنی کسانی که در معاونت پرستاری وزارت بهداشت مسئول بودند، این شرکتها را تاسیس کردند و پرستاران مجبورند به جای اینکه با دولت و بیمارستانها طرف باشند، با این شرکتها طرف میشوند؟
دقیقا. با یک جستجو مشخص میشود که معاونت وقت پرستاری، عضو هیئت مدیره شرکتی بود که برای بیمارستانها پرستار تامین میکرد.
چرا شما در سازمان نظام پرستاری اقدامی جهت جلوگیری از استثمار پرستاران نکردید؟
چون در گذشته به صورت مستقیم با وزارت بهداشت طرف نبودیم.
یعنی سازمان نظام پرستاری به صورت مستقیم با وزارت بهداشت طرف نبود؟
سازمان نظام پرستاری و کلیه فعالان صنفی مانند خانه پرستار و غیر با وزارت بهداشت طرف نبود و سیستم خود را درگیر نمیکرد بلکه پرستاران را روبروی پرستاران قرار میداد.
چطور این کار را انجام میداد؟
در حال حاضر روسای تمام بیمارستانهای کشور پزشک هستند. الگوی پزشکی کشور از آمریکاست اما در آمریکا 95 درصد روسای بیمارستانها غیرپزشک هستند. آن 5 درصد پزشکانی که ریاست بیمارستان را بر عهده دارند هم باید دوره مدیریت بگذرانند و از آن به بعد و در طول دوران مدیریت خود اجازه طبابت ندارند. در مقابل اکثر روسای بیمارستانها در ایران پزشک متخصص و هیات علمی هستند. آنها مدیری برای پرستاری (مترون) در بیمارستانها را انتخاب میکنند که به جای دفاع از منافع پرستار و مردم، به پرستار فشار میآورند.
در واقع یک بخش از پرستاران که مدیر پرستاری هستند به همکاران خود ظلم میکنند؟
من اسم آنها را پرستار نمیگذارم. آنها فقط اسم پرستار را دارند اما آنها هم مجبورند به این روش کار کنند. چون اولویتها تغییر کرده است. در گذشته سلامت در اولویت قرار داشت اما در حال حاضر پول اولویت است و مترون بیمارستان هم باید در راستای تامین منافع بیمارستان حرکت کند. در حقیقت با منافع بسیار اندک، پرستاران را روبروی پرستاران قرار دادند. وزارت بهداشت اعلام کرد نزدیک 18 هزار مدیر داریم. اما بدون شک تمام مدیران در اختیار سیستم پزشک سالار هستند و نهادهای صنفی و انتخابات این نهادها را هم مدیریت کرده و میکنند.
حتی انتخابات سازمان نظام پرستاری را هم مهندسی میکنند؟
دقیقا. حداقل در دوره گذشته به همین شکل بود. انتخابات سازمان نظام پرستاری با حداقل مشارکت آنهم با گروه خاص و حمایتهای مختلف برگزار شد و وقتی افراد به واسطه یک سیستم ارتقا پیدا میکنند باید به آن سیستم وفادار باشند. این وفاداری وجود دارد وگرنه سازمان صنفی ما در دوره کرونا میتوانست از دولت بیشترین امتیازات را برای پرستاران بگیرد. اما دولت هم پشت این داستان بود و این نهادهای پرستاری بحث تعرفهگذاری را خراب کردند. این در حالی است که صنفهای پرستاری در دنیا قدرتمند و مستقل هستند و حتی حقوق پرستاران را تعیین میکنند.
در این موضوع هم پرستاران به خودشان ظلم کردند. چون انتخابات صنفی پرستاران با حداقل مشارکت صورت گرفت.
اگر مشارکت پرستاران در این انتخابات دو درصد بیشتر بود این گروه اکنون بر سرکار نبودند. چون تمام زورشان بیشتر از این نبود. اما وزارت بهداشت انتخابات را برگزار میکند و مایل نیست گروه مستقلی در سازمان نظام پرستاری مستقر شود. چون احتمال دارد با سیاستهای آنها مخالفت کند. مثلا میخواستند علاوه بر فارغالتحصیلان پرستاری، با پشتیبانی بخش خصوصی پرستاران دیگری به عنوان «پرستار بیمارستانی» آموزش دهند اما سازمان نظام پرستاری دوره چهارم جلوی این اقدام را گرفت. پرستاران بیمارستانی اینطور بود که بیمارستانهای خصوصی یا دولتی بدون کنکور میتوانستند افراد دارای مدرک دیپلم (در هر رشتهای) را جذب کرده و آموزش دهند تا او را به کار گیرند. یعنی پرستاران در بیمارستانها آموزش میدیدند نه به صورت آکادمیک.
10 ماه دیگر انتخابات سازمان نظام پرستار است. آیا اقدامی برای مشارکت حداکثری پرستاران در این انتخابات انجام شده است؟
در حال حاضر یک فضای ناامیدی بر جامعه حاکم است و پرستاران هم بخشی از جامعه هستند. در انتخابات سیاسی هم مشارکت زیاد نیست. جامعه امیدی به تغییر و تحول در سیستم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ندارد. این ناامیدی در جامعه پرستاری هم حاکم است. نگاه سیستماتیک سیاسی به مباحث پرستاری در این شرایط، انتخابات سازمان نظام پرستاری را سختتر خواهد شد. بیشک 99 درصد پرستاران کشور از شرایط خود ناراضی هستند و این نارضایتی به شکلهای مختلف بروز پیدا میکند. شاید سیستمهای مختلف نظارتی و شاید امنیتی از عدم مشارکت پرستاران در این انتخابات راضی باشند.
چرا؟
چون سازمان منفعل، به نفع همه است و فقط به نفع پرستاران نیست.
به نفع مردم هم نیست.
قطعا به نفع مردم نیست. اتفاقا مردم زیاندیده اصلی این مسائل هستند. وقتی پرستار امنیت شغلی، حقوق مکفی، امکانات و تجهیزات نداشته باشد و از بیماران زیادی مراقبت کنند، تمرکز هم ندارد و خطا میکند. خطای او باعث میشود که بیمار دچار مشکل شود. آمار خطای پرستاری در ایران بالا است.
آماری از این خطاها وجود دارد؟
هرگز این آمار را اعلام نمیکنند و نمیخواهند کار پژوهشی در این باره انجام شود. چون خروجی آمار مناسب نخواهد بود. خطای پزشکی هم کم نیست و شاید بیشتر از خطای پرستاری باشد. خطای پزشکی بیشتر است زیرا اساتید در بیمارستانها حضور ندارند و رزیدنتها گاهی نحوه عملهای جراحی را در اینترنت جستجو میکنند.
واقعا اساتید در بیمارستانها حضور ندارند؟
واقعا حضور ندارند. کافی است که به بیمارستانهای دولتی سر بزنید، به جز اساتید بیهوشی و گروه طب اورژانس استاد دیگری در بیمارستان حضور ندارد.
حضور ندارند اما حقوق میگیرند؟
تمام اقدامات تیمهای بیهوشی، پرستاری یا رزیدنتی بیمارستان به حساب استادی میرود که در خانه خود خوابیده است. اما حقوق بخشی از این موضوع است. این كه هیات علمی 30 -40 یا چند ده میلیون تومان میگیرد جای خود، اما در عدم حضور اساتید این مردم هستند كه خدمات مناسب نمیگیرند و سلامتی آنها به خطر میافتد. در این شرایط سازمان صدا و سیما هم هیچ وقت منتقدان را دعوت نمیكند حتی مناظره هم نمیگذارد كه مردم قضاوت کنند. افرادی به رسانه ملی دعوت میشوند که آمارهای خلاف واقع یا آمارهای مدیریت شده، را به خورد مردم و جامعه پرستاری میدهند. به هر حال جامعه پرستاری ناراضی هست. اگر کف خیابان نمیآید به دلیل آسیب ندیدن سلامت مردم است.
انتهای پیام
استادان از روسا الگو می گیرند- در همین تهران بررسی کنید که روسای دانشگاه ها- با پینه در پیشانی – چند شرکت خصوصی دارند(که البته برای کارکنان دولت غیر قانونی و غیر مجاز است) و چقدر در مطب و بخش خصوصی و بیمارستان خصوصی کار می کنند – وقتی رئیس که روزانه ده ها میلیون از بخش خصوصی در آمد دارد – چرا سایر استادان باید به حقوق دولتی قانع باشند؟ اصلاح طلب و اصول گرا هم ندارد.
این آقا آشنا به چیزی نیست و فقط با پزشکان مشکل دارد.
من سابقه 12 سال هیئت علمی دارم و این حرفهایی که می زنند دروغ است.
حقوق من با پرستار هم رده ام تفاوتی ندارد.
لطفا تحقیق کنید بعد مصاحبه را چاپ کنید.
هر دفعه مصاحبه می کند این طور دشمنی خویش را با پزشکان نشان میدهد.
من پول هزینه های مطب خود را در نمی آورم.
متاسفم به ایشان و افکارشان
من همیشه سایت شما را میخوانم. اگر بقیه چیزهایتان هم چنین است که باید فکر دیگری در ارتباط با مابع خودم بنمایم.
خوب است که با این بزرگوار مصاحبه کردید تا فرصتی برای بیان نظراتشان داشته باشند
حال لطفا با افرادی که مسئله را از منظر دیگر با دیدگاه های متفاوت نسبت به ایشان می بینند هم مصاحبه کنید
با سپاس