فریبکاری روسیه در برجام
جهان صنعت نوشت: گفتوگوها پیرامون پرونده هستهای ایران و احیای برجام به وضعیتی رسیده که دیگر نمیتوان نام مذاکرات بر آن نهاد چراکه در دو ماه گذشته عملا هیچ مذاکرهای انجام نشده و هر چه بوده همان پیامهای غیرمستقیمی است که امیرعبداللهیان از در جریان بودن آن سخن میگوید یا برخی رایزنیهای تلفنی.
در این وضعیت پیچیده اما شاهد کاهش روزبهروز امیدواریها به حل مساله هستیم و این درحالی است که تا همین چندی قبل امید بسیاری به احیای برجام بود. شاهد آنکه حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان در داووس سوییس و در مصاحبه با فرید زکریا از توافق در بخش عمدهای از مسائل سخن میگفت. حتی گفته میشد که پیشنویس هم حاضر شده اما ناگهان دیدیم که وضعیت رو به افول گذاشت.
نگاهی دقیقتر و شاید موشکافانهتر به آغاز این تغییر وضعیت اما توجهها را به جنگ اوکراین و مواضع روسیه جلب میکند. همان وقتی که طرف روسی با شرط و شروط گذاشتنهای خود حاشیهساز شد و… . برخی در داخل از هر انتقادی به سیاستهای روسیه برآشفته میشوند اما واقعیت این است که طرف روسی با وجود حسابی که روی آن باز کرده بودیم، کمکی به حل و فصل این قضیه نکرده است. آن حساب ویژهای که علی باقری رسما به ریابکوف میگفت روی رایزنی با روسیه باز کردهایم، به کار نیامد و آن همه مصاحبه و ابراز امیدواری اولیانوف هم فایده نداشت.
همین است که برخی از تحلیلگران داخلی به این نتیجه رسیدهاند که ما در این قضیه از روسیه بازی خوردهایم. همچنان که بارها و در طول تاریخ و در مواردی دیگر از این کشور و سیاستهایش آسیب دیدهایم.
بازی روسیه با کارت ایران
افشار سلیمانی سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان و تحلیلگر مسائل بینالمللی از جمله افرادی است که تقصیر روسها را در قضیه برجام و وضعیت فعلی مذاکرات هستهای پررنگ میداند. او در گفتوگو با «جهانصنعت» مقدمهای از سابقه روابط و اعتماد کردنهای ما به روسیه بیان کرد و گفت: «مشکل سیاست خارجی ما از عدم تعادل آن است و از این منظر آسیبهای بسیاری دیدهایم. ما هیچوقت سیاست نه شرقی و نه غربی را به درستی اعمال نکردهایم. کنار گذاشتن شرق و غرب در جهان متکثر فعلی که مقدور نیست، باید نگاه هم شرقی و هم غربی داشته و در عین حفظ استقلال کار میکردیم.»
وی افزود: «سوابق روابط ما با روسیه و تجاربی که داریم روشن است و نیازی به تکرار آن نیست. میدانیم که روسیه همیشه از ما به عنوان یک کارت بازی استفاده کرده است. در واقع هر وقت با آمریکا و اروپا مشکل داشته از نظر ظاهری به ما نزدیک شده و بعد که مشکل حل شده، ما را رها کرده است. موارد بسیاری وجود دارد که من بعضا به شکل خاطره آنها را مینویسم. مثلا اسفند سال ۷۹ ما در کنار آقای خاتمی به دعوت پوتین به مسکو رفتیم. من در آن سفر متوجه شدم که همزمان با حضور هیات ایرانی در مسکو، وزیر دفاع روسیه در آمریکا است. آن هم در حالی که همکاریهای نظامی بعد مهمی در روابط و تعاملات ایران و روسیه است. ظاهرا به نظر میرسد که ما با روسیه همکاریهای نظامی قوی داریم اما اینطور نیست و آنها همیشه جنسهای بنجل خود را به ما میدهند. هنوز هم با وجود روابطی که با غرب داریم و مشکلاتی که در بین است، تجهیزات نظامی خریداریشده از غرب بهتر از اجناس روسی است. روسها حتی سوخو۳۵ را به ایران نمیدهند.»
سلیمانی در ادامه گفت: مثال دیگر اینکه وقتی چرنومیردین نخستوزیر بود با معاون رییسجمهور آمریکا قرارداد بسته بود که سطح همکاریهایش با ایران کنترل شده باشد و اجازه پیشرفت را به ایران ندهد. حتی پیشرفتهای نظامی و هستهای ایران نیز به کمک روسیه یا کشور دیگری نبوده است. ما کلی قرارداد همکاری و تفاهم با روسیه داریم اما ۹۰ درصد آنها تاکنون به نتیجه نرسیده است.»
این دیپلمات پیشین درباره تاثیر روسیه در وضعیت فعلی برجام نیز گفت: «ما هیچوقت روابط استراتژیک با روسیه نداشتهایم. روسیه شاید در سوریه با ایران همکاریهایی کرده باشد اما در آنجا نیز همراهی روسها تمام و کمال نبوده و وقتی که رژیم صهیونیستی خواسته مواضع ایران را بزند، آنها سکوت کردهاند. در بحث برجام نیز روسیه همین رویکرد را داشته است. این را نیز باید در نظر داشت که روسیه و چین اصلا توان لازم را ندارند که اگر ایران غرب را کلا کنار بگذارد، در کنار ما باشند و نیازهای ما را تامین کنند. در بحث برجام هم روسیه نخواسته که مشکل ایران حل شود زیرا ایران را به عنوان کارتی که با آن بازی میکند، از دست خواهد داد. دوما اگر ایران در منطقه قوی شود، به زیان روسیه خواهد بود. این نیز از اشتباهات ما است که به جای تقویت خود به روسیه کمک کردهایم.»
وی همچنین گفت: «بنابراین روسیه به نحوی بازی کرد که ایران با غرب و آمریکا مشکلات خود را حل نکند و آنها بتوانند از کارت ایران برای حل مشکلات خود استفاده کنند. این نگاه ادامه یافت و تا به جایی رسید که دیدیم بعد از جنگ اوکراین و اعمال فشارهای تحریمی بر روسیه رسما امتیازخواهی کردند و شرط گذاشتند. شاید اگر آن تعلل در مذاکرات ایجاد نمیشد، مذاکرات به نحو دیگری پیش میرفت. همه اینها البته به آن خاطر است که خودمان مذاکرات رو در رو با آمریکا که قبلا هم انجام شده را تبدیل به یک تابو کردهایم.»سلیمانی تاکید کرد: «به نظر من لازم است روسیه را کنار گذاشته و مستقیما با آمریکا و غرب مذاکره کنیم اما روسیه هم ایران را رها نمیکند تا با زیرآبیرفتنها و رویکردی که دارند از قبال ایران امتیاز بگیرند. تا وقتی که پشت سر روسها راه بیفتیم به خصوص الان که روسیه در موضع ضعف است، به نتیجهای نخواهیم رسید. ما اکنون در مرحله نوینی از وضعیت بینالمللی هستیم و اگر روسیه مهار نشود، مشکلات بسیاری ایجاد خواهد شد. لذا باید از این فرصت که غربیها به ما از نظر نفت و گاز احتیاج دارند و امتیاز هم میدهند، استفاده کنیم. باید مذاکرات را انجام داده و زمینه لغو تحریمها را فراهم کنیم چراکه غرب الان بیش از قبل به ما نیاز دارد و وقت تنشزدایی است. ما باید از این فرصت استفاده کنیم و بدانیم که در هیچ حوزهای امیدی به روسها نیست.»
برخورد اربابانه روسیه با ایران
فریدون مجلسی دیپلمات پیشین اگرچه وضعیت فعلی برجام را تماما تقصیر روسها نمیداند اما با شرح تجاربی که از روابط با روسیه در طول تاریخ داشتهایم، درباره ضرورت تنظیم مناسبات با روسیه میگوید. او در گفتوگو با «جهانصنعت» در این باره گفت: «ما با روسیه وضعیت پیچیدهای داریم. از یک طرف روسیه بزرگترین و ثرتمندترین کشور جهان به صورت بالقوه است که منابع طبیعی آن اعم از انرژی و زمینهای زیر کشت و نیروی انسانی و… با هیچ کشوری قابل مقایسه نیست لذا داشتن چنین همسایهای – به خصوص اکنون که مرزهای مشترکی نداریم و کشورهایی بین ما هستند- تا حدی میتوانست ما را از تهدیداتی که از جانب این کشور نسبتا نوخاسته وجود دارد، حفظ کند منتها روسها بعد از تشکیل دولت مسکو با قدرتهای قدیمی مواجه بودند و بعد از حمله مغول به شدت سرکوب شدند. تاتارها از همان زمان در کریمه مستقر شدند. بعد از قرنی توانستند دولتی تشکیل دهند که از عهده قدرتهای بزرگ همسایه بر نمیآمد لذا از زمان پتر کبیر که داعیه امپراطوری داشت شروع به عقدهگشایی حقارت در برابر اروپا با توسعهطلبی در شرق کردند. با دو امپراطوری بزرگ نیز درگیر شدند یعنی عثمانی و ایران. عثمانی به خاطر وجود دریای سیاه مصونیت بیشتری داشت اما فاصله بین ایران و روسیه، قفقاز با آن سرزمینهای زیبا و حاصلخیز که برای روسیه آرزو به حساب میآمد، بود و توانستند به صورت تدریجی بعد از اضمحلال امپراطوری خزرها که ریشه ترکی داشتند، به سرزمینهای قفقاز بیایند.»
وی ادامه داد: «بالاخره در زمان قاجار توانستند در دو مرحله قفقاز را از ایران جدا کنند. بعد هم به شرق روی آورده و برای خود شهر ولادیف وستوک را بنا کرده و خانات آسیای مرکزی مثل سمرقند، بخارا، مرو و تاجیکستان و… که از ایران تبعیت داشتند را در نیمه دوم قرن نوزدهم اشغال کردند. بعد هم که کمونیستی شدند با وجود اینکه هنوز در حال جنگ داخلی بودند، نیروهای خود را در بندر انزلی به عنوان حمایت از میرزاکوچکخان پیاده کرده و دولت جمهوری شوروی سوسیالیستی انقلابی با مشارکت میرزاکوچکخان و با حضور سیدجعفر پیشهوری وزیر داخله تشکیل دادند. بعد از جنگ جهانی دوم نیز برخلاف تعهداتی که با صورت سهجانبه در اشغال ایران داشتند، از ایران خارج نشدند و آن مسائل به فرقه دموکرات و اقدامات ایران و قوامالسلطنه و اخراج آنها انجامید. باز هم دست برنداشته و در ارتش ایران رخنه کردند و ۷۰۰ نفر از افسران عدالتخواه ایران را فریفته آرمانهای ظاهرپسند خود کردند و بعد از کودتای ۲۸ مرداد تعدادی از آنها را به اعدام سپردند. بعد از همه این حرفها از هر اقدامی به منظور نفوذ در ایران دست نکشیدند و در جنگ ایران و عراق نیز از هیچ کمکی به صدام حسین که تبعیت بیشتری از شوروی داشت، فروگذار نکردند. بنابراین پرونده آنها چه در روسیه سرخ و چه در روسیه سفید و چه در روسیه صورتی کنونی نسبت به ایران سیاه و توام با رفتار توسعهطلبانه و همراه با نگاهی حقارتآمیز است. روسها بعد از شکست و قرارداد ترکمنچای نوعی رفتار اربابانه با ایران در پیش گرفتند.»
وی افزود: «من بعد از آن، همه تقصیرها را متوجه خصلت امپریالیسم روسها نمیدانم و معتقدم که قدری از آن ناشی از رفتار ایرانیانی است که فکر میکنند با اتکا به روسیه میتوان وضعیت بهتری در معادلات جهانی داشت. این را دیگر نمیتوان به گردن آنها انداخت. همانطور که برعکس آن هم صادق است و برخی فکر میکردند که با تسلیم کامل مقابل غرب میتوان به موقعیتهایی رسید. درحالی که این نوع تبعیتها و تسلیمها موجب خواهد شد که کشور ظاهرا حامی نیز ما را به صورت فرودست دیده و استفاده ابزاری کرده و در زمانی که مایل به معامله با جهان است، ایران را وجهالمصالحه قرار دهد.»
مجلسی گفت: «درباره مساله امروز که مساله جنگ اوکراین است، روسها که حقوق سنتی و قدیمی هم در آنجا دارند، به وضعیت تهاجمی خشونتباری روی آورده و دنیا را علیه خود به خشم وا داشتهاند. در این شرایط اروپا به عنوان خریدار عمده نفت و گاز روسیه، خریدهای خود را متوقف کرده است. وقتی که غرب فروش نفت و گاز ایران را تحریم کرد، روسها پیشقدم پر کردن جای خالی ایران و بهرهجویی بیشتر از نبود ایران در این بازار بودند اما متاسفانه در این شرایطی که دنیا رو به ایران آورده و در ازای بهرهمندی از منابع نفت و گاز بهای مناسبی میپردازد ما از این موقعیت بهرهمند نمیشویم. متاسفانه درگیر شدن در آن سیاستها و پندارهایی که روسیه را متحد فرض میکند، ما را در طرف بازنده قرار میدهد. این یک هشدار است و باید دانست که روسیه با وجود برخورداری از منابع فراوان تا وقتی که خوی استعماری دارد و حکومت مادامالعمر پوتین با خشونت همراه است، از ایران باز هم به عنوان ابزاری برای منافع خود استفاده میکند و چیزی غیر از زیان از آن ما نخواهد شد. آن هم در حالی که فروش نفت عربستان افزایش یافته، گاز قطر جای خود را در بازار یافته است یا عراق به عنوان کشوری که بسیار به ایران مدیون است از صادرات نفت بهره برده و جای خالی ایران را پر کرده است؛ همه اینها ارمغان روابط ویژه با روسیه است که عملا هرگز سودی برای ایران نداشته است.»
احتیاط در مناسبات با روسیه
برخی دیگر از تحلیلگران و کارشناسان اما نقش روسیه در وضعیت فعلی برجام را جدی نمیگیرند. این اما به معنی بیتوجهی به سوابق تاریخی در مناسبات دو کشور یا اعتماد کامل به روسیه نیست. حرف این گروه آن است که روسیه زیان اصلی را در منطقه یا اقتصاد ما رسانده و در قضیه برجام کمتر دردسرساز شده است.
احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده پیشین مجلس در این گروه از کارشناسان جای میگیرد. او در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «اول از همه باید باور کرد که مذاکرات هستهای در وضعیت دشواری قرار دارد. یعنی مذاکراتی که امیدوارکننده بود و گفته میشد بیش از ۹۰ درصد توافقات انجام شده است، یک مرتبه قفل شد. دلیل آن هم گفته نشد البته زمزمههایی درباره خواسته ایران برای خروج از فهرست سازمانهای تروریستی مطرح است. من فکر میکنم که روسها عامل موثری در این عدم حصول توافق نیستند.»
وی افزود: «واقعیت این است که مذاکره به نحوی ریسکی است. یعنی طرفی احساس میکند که اگر محکم بایستند، طرف مقابل جا میزند اما گاهی این محاسبه درست از آب درنمیآید. الان دو طرف یعنی هم آمریکا و ایران محاسبه کرده و تصور میکنند که اگر زیر بار توافق نروند، طرف مقابل کوتاه میآید و ظاهرا اینطور نشده است. اینکه این وسط روسها هیچ حسن نظری ندارند و از زاویه منافع خود به موضوع نگاه میکنند نیز مورد تردید نیست. بقیه هم البته همینطور هستند و هیچکسی فیسبیلالله به موضوع نگاه نمیکند. منتها گاهی منافع آنها با منافع ما در یک راستا قرار میگیرد. در شرایط فعلی اما به خصوص با توجه به مسائل اقتصادی روشن است که منافع ما و روسیه در یک مسیر نیست و آب ما در یک جوی نمیرود.»شیرزاد در واکنش به اینکه شاید مواضع اولیانوف و حضور رسانهای فعالانه او حساسیت روی رفتار روسیه در قضیه برجام را افزایش داده باشد، گفت: «یکی از پدیدههای این مذاکرات آقای اولیانوف است که گویا خیلی از حرف زدن خوشش میآید. او برخلاف آقای لاوروف که دیپلمات کارکشتهای است و در این مسائل کم اظهارنظر میکند، از اینکه تیتر رسانهها باشد استقبال میکند و اظهاراتی دارد که بعضا اذهان تحلیلگران را بههم میریزد. شخصا روی اظهارات اولیانوف سر سوزنی حساب نمیکنم و خیلی او را جدی نمیگیرم. فردی که زیاد مصاحبه کرده و حرف میزند بیشتر از تیتر شدن خوشش میآید لذا باید او را کنار گذاشت.»وی افزود: «اینکه میگویند سخنگوی هیات ایرانی شده شاید به خاطر این بود که گاها نظرات او با حرفهای طرف ایرانی یکی بوده است اما به نظر من نباید خیلی او را در محاسبات وارد کرد. او نه در صحنه مذاکرات خیلی نقشی دارد و نه هنری از او دیدهایم که بتواند نقش ویژهای در روند کار داشته باشد.»این نماینده پیشین مجلس در پاسخ به اینکه آیا ممکن است همین زیاد حرف زدنهای اولیانوف و برخی از مواضع و اظهارات او تیم مذاکرهکننده ایرانی که خیلی هم قوی نیست را دچار خطای محاسباتی کرده باشد؟ گفت: «بعید میدانم. یادمان باشد که اصولا آقای باقری و دیگران خیلی تصمیمگیرنده نیستند و تصمیمات در جای دیگری گرفته میشود. این را قبول دارم که تیم دیپلماسی ایران تیم مبتکری نیست و راهکار خلاقانهای از وین به تهران پیشنهاد نمیشود. خلاقیتی هم اگر باشد از سوی تهران است. این واضح است اما نباید تصور کرد که اولیانوف میتواند خط دهد و جدی باشد. به نظر من نباید نقش روسیه را در این بین جدی گرفت.»وی ادامه داد: «ما با روسیه مسائل جدی داریم. مثلا بر سر مسائل مربوط به عرضه نفت و نقشی که در بازار نفت ایفا کردهاند و خیلی وقتها به زیان ما بوده است. باید آن مسائل را دنبال کرد اما در جریان مذاکرات هستهای شاید آنها از روابط استراتژیک بین ایران و غرب استقبال نمیکنند اما از وضعیت پرتنش هم استقبال نمیکنند، بنابراین روسها هرچند که خیلی قابلاطمینان نیستند اما در صحنه مذاکرات هستهای نه خطری هستند و نه کمکی. در عرصههای دیگر باید بیشتر مراقب روسها بود. مثلا در مسائل منطقهای مثل سوریه یا بازارهای منطقهای.»
نتیجه اصرار به روابط راهبردی
شاید همه به اندازه افشار سلیمانی نقش روسیه و سیاستهایش را در وضعیت فعلی مذاکرات جدی نگیرند یا مثل شیرزاد خطر اصلی در مناسبات با روسیه را متوجه مسائل منطقهای و اقتصادی بدانند اما در اصل موضوع تغییری ایجاد نمیشود و آن هم بیاعتمادی به روسها است. همان تجارب تاریخی که مجلسی خلاصه و سریع شرح داد سبب این نگاه شده و واقعیات امروز و مواضع اخیر روسیه نیز آن را تایید میکند. روسیه در مذاکرات برجامی یا هر فرصت دیگری دنبال منافع خود است و تصمیمگیرندگان در سیاست خارجی ایران نیز با کمترین توجه به این مهم به برقراری روابط استراتژیک یا به اصطلاح راهبردی با این کشور اصرار دارند. حال آنکه آنچه روسها میخواهند صرفا بازی با کارت ایران است و نه روابط راهبردی.
انتهای پیام