قطاری که ریل زندگیها را از هم گسیخت
محمد خسروی در هفتهنامهی آئینه یزد نوشت: حادثه تلخ و دلخراشِ خارج شدن قطار مشهد- یزد که هفته گذشته، ساعت 5:30 صبح روز 18/3/1401 اتفاق افتاد، حادثه و اتفاق نبود. نتیجه سهلانگاری و بیمبالاتی کسانی بود که در قبالِ جانِ انسانها، احساس تکلیف و وظیفه نمیکنند یا مسوولیت خود را در احیای نفوس، آنقدر مؤثر نمیدانند. چشمِ تیزبین و عقل عاقبتاندیش را به کار نمیگیرند. در سَیر فعالیت و مسوولیت اجتماعی خویش، نگاهِ ناظری نمیبینند. اساساً نظارت بر دستگاهها و ارگانهای دولتی در دولتهای مختلف، جریان مستمر و دایمی و پیوسته نیست. موجی است که در حوادث و اتفاقات، میآید و میرود و به تدریج، محو میشود.
بر این بیفزایید، اندیشه معیوب و نادرست بعضی را که در این نوع حوادث و تلفاتِ ناشی از آن، به بازماندگان ضمن تسلیت میگویند: خواست خدا بود، تقدیر و سرنوشت این از دسترفتگان، چنین بوده و غیر تسلیم و رضا کو چارهای؟ درحالی که بیمبالاتی و بیتوجهی و بیمسوولیتی آدمهای دارای پُست و عهدهدارِ انجام وظیفهای خاص، هرگز اراده پروردگار نیست! همگان میدانند یا باید بدانند که در جریان قطار مشهد- یزد، مجموعه وزارت راه و شهرسازی باید جوابگو باشند، ارکان و اجزای این وزارتخانه، اینکه شخص وزیر بگوید: من مسوولیت این حادثه را بر عهده میگیرم، چه مشکلی را حل میکند؟ آیا اظهار تأسف یا پذیرش مسوولیت، آبِ رفته را به جوی بازمیگرداند؟ دولت باید جزءجزءِ این وزارتخانه و نیز مجموعه راهآهن را در سراسر کشور، مورد بازخواست قرار دهد، نه موقت بلکه دایم.
یعنی دولت باید خود را مکلّف بداند تا نظارت دایمی و همیشگی و مستمر به صورت یک جریال سیال و پرنفوذ را در وزارت راه و شهرسازی که نه!! در تمام وزارتخانهها تسرّی دهد و ناظران، افراد خبره و چیرهدست و ماهر و کارشناس باشند تا این ناهنجاریها رخ ندهد یا به حداقل برسد و از همین دست است، ماجرای متروپل که شهرداریها و نظام مهندسیها و استانداریها مسوولند.
آقای عباس عبدی گفته بود: در هر حادثهای مثل قطار یا متروپل، حتماً عامل انسانی، دخیل و موثر، وجود دارد ولی این به معنای رفع مسوولیت از نهادهای دولتی نیست زیرا یا نظارت نکردهاند یا مدیرانِ مناسب منصوب نشدهاند یا مقررات و قوانین و سازماندهی درستی ایجاد نکردهاند یا تجهیزات را به روز نکردهاند یا هزار و یک نکته دیگر که از نظر دور مانده است یا عامل انسانی، نتیجه این کاستیهاست.
به هر روی بازنگری در عهدهداری مسوولیتها و نگاهی نو در سپردن مدیریت به افراد و اشخاص، یک ضرورت برای دولتمردان است. اگر احساس مسوولیت در آحاد مردان حکومت و دولت وجود داشته باشد و آنان در برابر مردم، خود را پاسخگو بدانند و در محضر هشتاد میلیون ایرانی حاضر شوند و چنانچه پاسخشان ملت را قانع نکند با احساس شرمندگی و خجالت از ناتوانی خود و عوامل تحت امرشان از مردم، بابت کوتاهی و قصور، عذر بخواهند و مسند و پُست حکومت را به افراد کارآمد و لایق بسپارند، بسیاری از رخدادهای تلخ، پیش نخواهد آمد.
طی چهل و اندی سال، حکومت جمهوری اسلامی سابقه ندارد، دولتمردی به خاطر حادثه یا رخدادی تلخ که مسوولیت متوجه او بوده از مردم عذرخواهی کند و به جرم مسامحه و سهلانگاری، استعفا دهد و پُست و مسوولیت خود را به فردی شایسته واگذار کند! شیوهای که مستندات روایی و حدیثی آن را در کتب معتبر شیعه از قول معصومین بزرگوار صلواتا… علیهم اجمعین داریم که: اگر مسوولیتی را بر عهده گرفتی و میدانی که برای آن مقام، دیگری از تو لایقتر است و کنار نمیروی، خیانت کردهای. روشی که امروز حکومتهای مدعی دموکراسی و سرمایهداری غربی به آن عمل میکنند و ما فقط حدیث و روایتش را بر مردم میخوانیم.
نتیجه این حوادث و رخدادها در کشتی و هواپیما و قطار و جاده و اتوبوس و سواری و ساختمان و آنچه عدهای را بیخانمان و بیسرپرست و بیسرانجام و اندوهگین و ماتمزده میکند فقط اینها نیست بلکه در درازمدت، بیاعتمادی و بیاعتباری دولتمردان در نظر جامعه و ملت است و ایجاد فاصله بین حکومت و مردم. این بیاعتمادی، سرانجام دیواری بین ملت و دولت خواهد شد که عاقبت خیری در آن نیست. از درگاه خداوند بزرگ میطلبم تا ملت ما و حاکمان کشور روزبهروز نسبت به مسوولیت خود آگاهتر شوند و بدانند که، هرکس بیشتر آگاه است بیشتر مسوول است. توسعه کشور در گرو ارتقای دانش و فرهنگ است و این میسور نیست مگر آنکه آحاد ملت برای کسب آگاهی و مسوولیتپذیری و مطالبهگری و پاسخگویی و استیفای حقوق مدنی و اجتماعی، بکوشند و بدانند خداوند، پشتیبان و یار و یاور بندگان خود است. چنین باد.
انتهای پیام