عوامل موثر بر بورس رأی | عباس عبدی

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در هفته نامه ی «صدا» نوشت:
واقعیت این است که آقای جنتی به طور معمول کلمات را بیشتر با بار سیاسی و کمتر با بار حقوقی به کار میبرند، و لذا خواننده متوجه نمیشود که آیا منظورشان خرید و فروش رأی به معنای دقیق کلمه است یا این که ایشان با تسامح این اصطلاح را بجای هزینه کردن بیشتر در تبلیغات و یا خرجهای جانبی به منظور جلب نظر رای دهندگان به کار بردهاند؟ زیرا خرید و فروش رأی به معنای حقوقی به نسبت روشن است، و به ازای هر رأیی که با نامزد موردنظر داده شود مقداری پول به رأیدهنده داده میشود. ولی به معنای غیردقیق میتوان اقدامات حمایتی برخی نهادها و مواردی از جمله توزیع سیبزمینی را مصداق آن دانست که به طور معمول شورای نگهبان این موارد را مصداق خرید و فروش به معنای حقوقی کلمه ندانسته است.
طبق ماده ۶۶ قانون انتخابات مجلس برخی اقدامات جرم محسوب شده که اولین مورد آن خرید و فروش رای است، و برای آن مجازات تعیین شده است. با این حال جای این پرسش وجود دارد که اگر یک نفر دیگر غیر از آقای جنتی و به عنوان یک شهروند عادی چنین اتهامی را علیه وضعیت انتخابات ایران بزند، با چه واکنش رسمی مواجه خواهد شد؟ و آیا این ادعا به منزله بیاعتبار کردن نهادهای برآمده از انتخابات حداقل در آینده نیست؟
نه تنها چنین آرایی باطل است، بلکه مرتکب آن مجرم بوده و مستحق مجازات است. شورای نگهبان که تشکیلات عریض و طویل و بودجههای کلانی را برای امور نظارتی میگیرد، چرا نمیتواند مانع از انجام این تخلف شود یا آرای خریداری شده را باطل اعلام نماید؟
اگر منظور ایشان خرید و فروش رأی به معنای حقوقی کلمه نیست، بلکه تطمیع غیرمستقیم مورد نظرشان است و اینکه پول نقش مهمی در انتخابات پیدا کرده است، در این صورت نیز باید به چند پرسش مهم پاسخ داد. اول اینکه چرا در بهار سال ۱۳۸۸ که هزاران میلیارد تومان پول در قالبهای گوناگون از طرف دولت در جامعه توزیع شد که کوچکترین آن، توزیع سیبزمینی بود و وامهای گوناگون و حتی سودهای نداشته سهام عدالت (۸۰ هزار تومان) پرداخت شد، اعتراضی صورت نگرفت؟ سهل است که چشم بر این ماجرا بسته شد و تبعات این کارها متأسفانه موجب مشکلاتی شد که دل هر فرد علاقهمند به ایران را به درد آورد.
یکی از علل اهمیت پیدا کردن نقش پول در انتخابات، موضوع و نحوه رد صلاحیتها است. حتماً میپرسید چگونه؟ افرادی که به لحاظ سیاسی میان مردم جایگاه دارند، برای رأی آوردن نیازی به هزینه کردنهای آنچنانی و نیز بریز و بپاش ندارند، آنان بطریق اولی وارد خرید و فروش رای نیز نمیشوند زیرا نه نیازی به این کار دارند و نه حیثیت و اعتبار آنان اجازه میدهد که چنین جرمی را مرتکب شوند. بنابراین اگر افراد شناخته شده سیاسی که در میان مردم و جامعه معتبر هستند وارد انتخابات شوند، صرف پول زیاد برای انتخابات نه تنها ضرورت نخواهد داشت بلکه برای آنان اثرات منفی هم دارد. ولی اگر چنین افرادی ردصلاحیت شوند و یا به دلیل رد صلاحیتها، عطای حضور در انتخابات را به لقای آن ببخشند و از نامزدی نمایندگی کنارهگیری نمایند، آنگاه افرادی وارد میدان انتخابات خواهند شد که برای جا انداختن خود مجبور به هزینه کردن میشوند و این پول را یا از جیب خودشان میپردازند یا آنکه افراد دیگری حاضر میشوند این هزینهها را برای آنان پرداخت کنند و در نهایت فرد منتخب، مدیون آنان میشود و پس از حضور در صندلیِ خود، باید آن کمکها را از جیب ملت جبران کند
انتهای پیام


