خرید تور نوروزی

از برکات حاکمیت یکدست | محمد مهاجری

محمد مهاجری طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: مدتی پیش کارشناس معاونت اجتماعی یکی از نهادها در تماسی تلفنی چند پرسش مطرح کرد که محور اصلی‌اش این بود که «چرا در سال 98 به دنبال افزایش قیمت بنزین، ناآرامی در کشور ایجاد شد؛ اما در سال جاری در پی حذف ارز چهارهزارو 200 تومانی اتفاق خاصی نیفتاد و جز تجمعات کوچک در چند شهر که آن هم خیلی زود به پایان رسید، شاهد حوادث مشابه سال‌های 96 و 98 نبودیم؟». پاسخ به آن کارشناس مفصل بود و برخی نکاتش شاید قابل انتشار نباشد؛ اما از آنجا که موضوع مورد اشاره حائز اهمیت است، به چند مورد اشاره می‌کنم.

1- در جریان فعالیت‌های تبلیغاتی قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 دو مسئله اصلی مطرح بود. نخست ورود نظامیان به رقابت‌های انتخاباتی و دوم یکدست‌شدن حاکمیت. هرچند ورود نظامیان می‌توانست مقدمه‌ای بر یکپارچگی حاکمیت باشد؛ اما بعدا دیدیم با حذف همه نظامیان و بدون آنها، باز هم حاکمیت یکدست محقق شد. 

حدود 80 درصد از نمایندگان از آقای ابراهیم رئیسی دعوت به نامزدی کردند و به‌این‌ترتیب مجلس عملا با دولت همراه شد. بعدها هم این هماهنگی در بالاترین سطح ممکن ادامه یافت، به حدی که در روزهای اخیر، رئیس مجلس علنا و رسما مانع استیضاح وزیر صمت شد. از طرفی قوه قضائیه که در زمان آقای رئیسی فاز سیاسی و ضددولتی برداشته بود و هر هفته در یک استان، با دخالت در کار قوه مجریه کارخانه‌ای افتتاح می‌کرد، در دوره آقای محسنی‌اژه‌ای کاملا به وظایف خود برگشت و تا امروز حتی یکی از تهدیداتی که مقامات قضائی علیه دولت قبل مطرح می‌کردند، درباره دولت سیزدهم حتی به‌ صورت ملایم بیان نشده است. مقامات نظامی که گه‌گاه با متهم‌کردن دولت قبل به غرب‌زدگی و بی‌توجهی به معیشت مردم و… در رسانه‌ها حضور داشتند، از ابتدای دولت سیزدهم همراهی کامل خود را اعلام و از هرگونه انتقادی پرهیز کرده‌اند. امامان جمعه و چهره‌های روحانی جز در موارد انگشت‌شمار، چیزی که برای دولت کنونی ناخوشایند باشد، نگفته‌اند و برعکس از همه اقدامات دولت سپاسگزاری کرده‌اند. حتی در فقره اخیر گرانی‌های نسبتا گسترده، نه‌فقط به توجیه آن پرداختند که بعضا آن را امتحان الهی هم دانستند. انتصاب رئیس ستاد اجرائی فرمان امام به معاون‌اولی رئیس‌جمهور، عملا یکی از بزرگ‌ترین هلدینگ تجاری-صنعتی را پای کار دولت آورد و موازی‌کاری‌های اقتصادی به‌شدت کاهش یافت.

2- رسانه بزرگ صداوسیما، خبرگزاری‌های پرپول و پر از امکانات ناگهان جهت عوض کردند و به تعریف و تمجید دولت پرداختند. از آن سو تمام کمبودها و نارضایتی‌ها را یا پوشش ندادند یا به گردن دولت قبل انداختند. در واقعه بنزینی سال 98 با آنکه صداوسیما مسئولیت پشتیبانی رسانه‌ای کار را بر‌عهده داشت، لباس اپوزیسیون پوشید و با انتشار مصاحبه‌های متعدد نمایندگان و کارشناسان مخالف افزایش قیمت بنزین، توپخانه را علیه دولت روشن کرد. خبرگزاری‌ها و سایت‌های رسمی و نیز آن بخش از فضای مجازی که در اختیار لشکر سایبری خاص بود، در اقدامی هماهنگ، با زیر سؤال بردن تصمیم سران سه قوه بر آتش دمیدند. بدتر از آن پوشش نسبتا گسترده خبری مخالفت رئیس وقت قوه قضائیه با تصمیمی بود که خود آن را امضا کرده بود. هرچند قوه قضائیه می‌توانست در آن مقطع به تخلفات سازمان‌هایی که در اجرای تصمیم گران‌شدن بنزین کوتاهی کرده بودند، رسیدگی کند؛ اما با غمض عین از آنها، موجبات تجری آنها را هم فراهم کرد.

3- منتقدان دولت سیزدهم که به مراتب نجیب‌تر از منتقدان دولت قبل هستند، نه از آنتن صداوسیما بهره‌مندند، نه در رسانه‌های رسمی حضور دارند و نه اساسا اکثرشان انگیزه‌ای برای بیان دیدگاه‌های خود دارند. با این حال همین مقدار ناچیز هم از سوی دولت و حامیانش تحمل نمی‌شوند و با برچسب‌های متعدد به حاشیه رانده می‌شوند. آنچه بیان شد، فقط شمه‌ای از برکات حاکمیت یکدست برای دولت مستقر است و طبیعی است که در سایه آن بتواند در چنین شرایطی بی‌هیچ مزاحمت و در نهایت آرامش به کارهای خود برسد و حتی اگر نقدهایی هم به آن وارد باشد، چندان به چشم نیاید. خبرهای تلخ هم در مارپیچ سکوت می‌ماند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا