خرید تور تابستان

مافیای نقاشی

آرپژ تیموریان در روزنامه همدلی نوشت: سال 1361در شمیران به دنیا آمد و از سیزده‌سالگی مشغول فراگیری نقاشی شد؛ پانزده سال نزد استاد محمود غلامی شاگردی کرد و دو دوره هم نزد دو استاد روس و ایتالیایی به فراگیری هنر نقاشی مشغول شد. از سال 1388 به آموزش هنر نقاشی روی آورد و هم‌زمان در نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی آثار خود را به نمایش گذاشت. علی اسلامیه از نقاشان متعهدی است که برای بقای اصالت‌ها می‌کوشد و همواره دست از تلاش برنمی‌دارد. 
او هنر خود را آلوده بازار نکرده و تدریس را پیشه خود قرار داده تا بر شاخه‌های این درخت کهن بیفزاید. این هنرمند نقاش به‌تازگی در کرج نمایشگاهی را از آخرین آثار خود برپا کرده است. به همین بهانه در روزنامه همدلی با او به گفت‌و‌گو نشستیم. در ادامه بخشی از این گفت‌وگو را می‌خوانید:
 شما در آثار خود چه سبکی از نقاشی را دنبال می‌کنید؟
سبک‌های نقاشی من رئال و هایپر رئال هستند.
 در جهان امروز که همه به دنبال مدرنیست هستند، چرا همچنان در سبک رئال نقاشی را ادامه می‌دهید؟
من به ریشه‌ها اعتقاد دارم و سبک رئال ریشه نقاشی است. 
 و هنر نقاشی را در ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟
هنر در ایران غریب است و نقاشی در این کشور یتیم!
 از چه نظر؟
بابت زحماتی که شما می‌کشید، دوست دارید اثر شما دیده شود و از لحاظ مادی و معنوی آن‌طور که شایسته است، بازدهی داشته باشد اما این‌طور نیست. مخاطب اصلی ما در ایران اهالی هنر هستند و مردم عام خیلی اقبال نشان نمی‌دهند. 
 در حال حاضر، استقبال مردم در زمینه خرید تابلوهای نقاشی چطور است؟
ببینید، خرید تابلو نقاشی توسط مردم به عوامل زیادی بستگی دارد و مهم‌ترین آن اوضاع مالی آن‌هاست. در این شرایط که اقتصاد مملکت وخیم است و مردم نگران معیشت خود هستند چگونه می‌توانند بیایند و تابلو نقاشی پنجاه یا صدمیلیونی بخرند؟ اصلاً من هنرمند نمی‌توانم چنین انتظاری از آن‌ها داشته باشم. 
 پس چه کسانی تابلوها را می‌خرند؟
چند دهه پیش اگر کسی می‌آمد و تابلو می‌خرید درکی از هنر داشت و به‌پاس ارزش هنری آن، تابلو را می‌خرید اما اکنون بالای هشتاد درصد کسانی که می‌آیند و تابلو می‌خرند، پول‌دارند و درکشان از هنر و نقاشی بسیار پایین است.
 یعنی با آثار هنری و تابلو نقاشی قصد سرمایه‌گذاری دارند؟
خیر، اکثرشان خانه‌های لوکس و بزرگی دارند و فقط برای قشنگ‌تر شدن محیط خانه و دیوارها تابلو خریداری می‌کنند. بسیاری از آن‌ها ابداً علاقه‌ای به هنر ندارند و گاه دیده شده تلفنی از نقاش تابلو را می‌خرند بدون آن‌که قبلش آن نقاشی را دیده باشند. آن دسته از خریداران هم برخی از گالری داران تهران هستند که بعد از فروختن تابلو نقاش، حق دلالی زیادی را کم می‌کنند که مبلغ دریافتی نقاش آن‌قدر کم می‌شود که اصلاً به این‌همه ریاضت نمی‌ارزد. 
 بنابراین شما هم اعتقاد دارید که در نقاشی مافیا وجود دارد؟
صددرصد، اصلاً به این موضوع شک نکنید.
 صداوسیما در این زمینه چه نقشی را ایفا کرده؟ آیا تلاشی برای بهبود این وضع داشته است؟
خیر، شما چه موقع دیده‌اید که برنامه‌ای درباره استاد کاتوزیان گذاشته شود یا درباره استادان دیگری که به‌طور آکادمیک در این عرصه فعالیت کرده‌اند. در برنامه دورهمی و خندوانه که جزو پرمخاطب‌ترین برنامه‌های سیما هستند چهره‌های مختلفی از فعالان عرصه سینما، تئاتر، تلویزیون و موسیقی دعوت شده است اما چرا از نقاشان دعوت نمی‌کنند؟ 
 وضعیت تدریس نقاشی در ایران چطور است؟
تدریس نقاشی در ایران از ریشه دچار مشکل است. در کشورهای دیگر نقطه شروع آموزش آکادمیک نقاشی در مدارس است؛ اما در مدارس ایران ما فقط زنگ نقاشی داشتیم اما آموزش آکادمیک این رشته را نداشتیم. من هنرجویانی داشتم که لیسانس و فوق‌لیسانس نقاشی داشتند اما در نقطه صفر نقاشی ایستاده بودند. در دانشگاه‌ها مغز دانشجو را با تئوری هنر پر و او را از نظر تئوری مدعی می‌کنند؛ اما تکلیف دست هنرمند نقاش چه می‌شود؟ فقط با تئوری می‌توان نقاشی کشید؟ یا نگاه و دست نقاش هم باید تربیت و زبده شود؟ تا اثر هنرمند با مخاطب حرف نزند که گفتار من درست نیست. بد نیست که پژوهشی شود و ببینید که آیا استادان بزرگ نقاشی با تئوری به جایگاهی که دارند، رسیده‌اند یا با روزی چهارده پانزده ساعت کار پای بوم.
 ما از صبح که از منزل خارج می‌شویم ناخودآگاه با نقاشی و رنگ و حجم و فرم روبرو هستیم اما از کنار آن‌ها می‌گذریم چون حواسمان به آن‌ها نیست. در این وضع و بااین‌همه برخوردی که با نقاشی داریم، شاید بتوانیم یک سال بنیادین مطرح کنیم؛ اینکه اصلاً نقاشی چیست؟
ببینید، زمانی به این‌همه نقاشی ناخودآگاه در کنارمان دقت می‌کنیم که خودمان وارد هنر نقاشی شده باشیم. وقتی شما یاد بگیرید که نقاشی را ببینید آن‌وقت تمام آفرینش را خواهید دید و از نگاه من هیچ نقاشی نمی‌تواند حتی به‌اندازه دو سانتیمتر در دو سانتیمتر آن چیزی که خداوند خلق کرده را عیناً نقاشی کند. علت این‌که اکثر نقاشان به عرفان رو می‌آورند همین است چون مدام با خلقت دست‌وپنجه نرم می‌کنند. 
 در این میان البته بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند در هرکدام از شاخه‌های هنر تا ژانر کلاسیک را به‌خوبی نیاموزید و با آن آمیخته نشوید، نمی‌توانید در بقیه ژانرهای آن موفق شوید. این موضوع را در نقاشی تائید می‌کنید؟
من به‌عنوان نقاشی که خود را رئالیست می‌دانم با صحبت‌های شما موافقم. اگر نقاشی را یک درخت قطور فرض کنید، ریشه کار ما طراحی است، تنه این درخت رنگ‌روغن است و شاخه‌های آن، شاخه‌های دیگر نقاشی مثل آبرنگ، مداد رنگی، پاستل و… درخت شما تا ریشه و تنه قوی نداشته باشد، نمی‌تواند شاخه‌های پرباری داشته باشد. 
 هنرجویان کم سن و سال شما که دهه هشتاد و نودی هستند وقتی سر کلاس می‌آیند، دنبال چه چیزی هستند؟
افکار این نسل با ما دهه شصتی‌ها بسیار متفاوت است. ما همیشه به دنبال ریشه بودیم و تا جایی که می‌شد از سطحی بودن فرار می‌کردیم اما نسل حاضر به دنبال سرعت است و دوست دارد همه‌چیز را زود یاد بگیرد و عبور کند. حال فکر کنید کار من معلم چقدر سخت است که به هنرجوی این نسل یاد بدهم باید بنشیند، صبوری کند و طراحی بیاموزد و فقط کشیدن یک صورت با سبک سیاه‌قلم نقاشی حساب نمی‌شود.
 و آنان به‌راحتی این آموزه را از شما می‌پذیرند؟
این دیگر هنر من است که بتوانم مطالب را با تکنیکی آموزش دهم که از من بپذیرند. 
 در این زمانه با این شرایط اقتصادی، یک هنرجو به‌غیراز شهریه ماهانه که باید پرداخت کند چقدر برای لوازم نقاشی باید هزینه کند تا بتواند نقاشی را آغاز کند؟
تمام لوازم خوب نقاشی ما از برندهای خارجی هستند. برندهای ایرانی بسیار بی‌کیفیت‌اند و هیچ دقتی در تولید آن‌ها نمی‌شود. اگر هنرجویی بخواهد از ابتدا طراحی را آغاز کند در شرایط کنونی حداقل یک‌میلیون تومان لوازم نقاشی نیاز دارد. این مبلغ دو سال پیش دویست هزار تومان بود. به یاد دارم برند ایرانی رنگ تولید می‌کرد که کیفیتی هم نداشت و هر قوطی آن دانه‌ای 10هزار تومان بود ولی حال همان دانه‌ای پنجاه‌هزار تومان شده و کیفیتش هم از قبل پایین‌تر آمده اما هنرجو مجبور است به خاطر گرانی رنگ خارجی همین رنگ گران بی‌کیفیت ایرانی را بخرد. 
 با در نظر گرفتن جوانب گوناگون در دوره حاضر وضعیت نقاشی ایران را چگونه می‌بینید؟
ما به نقطه هیچ رسیده‌ایم؛ هنر و نقاشی در ایران بسیار سطحی شده است؛ زمانی بود که مردم حداقل در سال بیست جلد کتاب می‌خواندند، فیلم خوب می‌دیدند، کنسرت می‌رفتند و به گالری‌ها سر می‌زدند اما اکنون چه؟ تابلوی چاپی که روی آن رنگ گذاشته شده را به‌جای تابلوی نقاشی و اثر هنری از کنار خیابان می‌خرند. در سال برای هنر نقاشی هیچ فستیوالی برگزار نمی‌شود. با این وضع، تکلیف نسل‌های آینده که به نقاشی روی می‌آورند، چه می‌شود؟ اگر می‌خواهیم این وضع اصلاح شود و اگر برایمان مهم است، باید متخصص بیاوریم تا این وضع را اصلاح کند و اوضاع مهندسی‌شده پیش رود.
 در روزها و ماه‌های پیش رو در فکر برگزاری نمایشگاه آثار خود برای تماشای عموم هستید؟
صددرصد؛ این چند وقت هم به خاطر کرونا این موضوع به تعویق افتاد اما نکته‌ای هم دراین‌بین وجود دارد که خیلی مهم است؛ برگزاری نمایشگاه قبل از این‌که نیاز به آثار خوب داشته باشد، نیازمند حال خوب است و راستش امروز حال سرزمینم؛ ایران خوب نیست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا