یادداشت عماد باقی و زیدآبادی درباره بازداشت تاجزاده
عمادالدین باقی، حقوقدان و فعال حقوق بشر در کانال تلگرامی خود نوشت:
بازداشت مصطفی تاجزاده و فیلمسازان، عیدی تازه به مردم ایران!
در اسناد حقوق بشر و تعهدات بین المللی که حکومت ایران امضا کرده است حق آزادی بیان و انتقاد از حکومت از بدیهیات است که قانون اساسی هم آن را تضمین کرده است ولی چون با سکاندارانی مواجهیم که مشروعیت خود را از این قوانین نمی دانند و مدعی مشروعیت دینی هستند باید نشان داد این اقدامات شان از مشروعیت دینی هم برخوردار نیست.
از سه بازداشتی جمعه، محمد رسول اف را ندیده ام اما سید مصطفی تاج زاده و سید مصطفی آل احمد را ازنزدیک می شناسم و می دانم دلسوز ایران و مردم اند و دلیل بازداشت شان طبق آنچه اعلام شده مواضع و نظرات انتقادی شان است.
در آستانه عید قربان هستیم که عید قربانی کردن هوای نفس و شهوت قدرت طلبی است و چون یک هفته بعد هم عید غدیر است، شیعیان ایران آن را هفته عیدین می دآنند. غدیر، عید امامت کسی است که ایرانیان را به سودای عدالت و بردباری او برای انقلاب برانگیختند، امامی که در دستورالعمل حکمرانی می نویسد: بهترین وزیران و مسئولان و برگزیده ترین آنها نزد تو باید کسی باشد که در گفتن سخن تلخ به تو گویا تر باشد《ثُمَّ لْيَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَکَ》و وقتی مردم حرف می زنند پاسداران و پلیس را از آنها دور کن تا با احساس امنیت و بدون لکنت زبان حرف بزنند《وَتُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ》زیرا از رسول خدا بارها شنيده ام كه مى فرمود: «ملّتى كه نتواند حق ناتوانان را از زورمندان، بدون اضطراب و ترس و لکنت زبان بگیرد، رستگار نخواهد شد».و نیز می گوید: درشتگويى يا تندزبانی آنها را در سخن گفتن تحمل کن و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز 《 احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَالْعِيَّ، وَنَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَالاَْنَفَ 》(نامه۵۳ نهج البلاغه).
این کجا و ان کجا؟ با چه جراتی می توانند ادعای علوی بودن حکومت را داشته باشند؟ حکومت کنونی نه ۱۴قرن پس از امام علی(ع) و نه پس از چهار دهه حکومت، تحمل و بردباری را نیاموخته، و نه تنها تحمل منتقدی چون تاج زاده که حدود نزاکت و قانون را رعایت می کند را ندارد و حتی قوانین رسمی خود را پایمال می کنند ولی دیگران را به اتهام نقض قانونی که خود پیشتاز بی اعتبار کردن آنند بازداشت می نمایند، چونگمان می کنند قدرت دارند و نمی دآنند این قدرت ها هیچوقت دوام نداشته اند. خبرگزاری های حکومتی ایرنا و مهر نوشته اند تاج زاده به اتهام «اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور» و «نشر اکاذیب جهت تشویش اذهان عمومی» بازداشت شده است. ظاهرا اتهامات دو فیلمساز دیگر نیز مشابه همین اتهامات است.
بازداشت تاج زاده در ساعت ۱۱ شب روز جمعه۱۷ تیر در غیاب خانواده انجام شد. با توجه به نوع اتهام، طبق قانون، خارج از وقت اداری و در زمان تعطیل نباید این کار را انجام دهند. اساسا بازداشت مربوط به موارد ویژه در جرائم خطرناک است و برای چنین اتهاماتی می توانستند احضاریه بدهند اما چه دلیلی موجب توسل به این شیوه های خلاف قانونمی شود؟
فاجعه بار این است که می نویسند بازداشت تاجزاده با حکم قضایی انجام شده است در حالی که رئیس قوه قضاییه در همین هفته قوه قضاییه که گذشت و پیش از آن سخنانی علیه این نوع بازداشت ها بیان کرده و ظاهرا اطلاعات سپاه هیچ ابایی از بی اعتبار کردن رئیس قوه و خود قوه قضاییه و کل نظام ندارد و مقامات قضایی قادر به کنترل زیر مجموعه خودشان هم نیستند.
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در کانال تلگرامی خود نوشت:
پیام و پیامد بازداشت مصطفی تاجزاده
مسئولان جمهوری اسلامی خود را از هر سو تحت فشار و هجوم میبینند. این موضوع به نظرم آنها را از کوره به در برده و از روی عصبانیت تصمیم میگیرند. بازداشت دوست عزیز مصطفی تاجزاده و دو تن از کارگردانان سینمای کشور، به نظرم تصمیمی از روی عصبانیت است و متأسفانه در مورد پیامدهای آن در این شرایط دشوار کشور یا اصلاً فکر نشده و یا به دلیل همان عصبانیت، درست فکر نشده است.
جمهوری اسلامی در طول حیات خود همواره خود را در حال منازعه با “استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل و عوامل آنها” در تمام حوزهها و به تناوب در دو جبهۀ امنیتی و دیپلماتیک معرفی کرده و از همین رو، انتظارش بخصوص از نیروهای دخیل در تأسیس نظام این است که در این منازعه در برابر “جبهه دشمن” از آن حمایت کنند.
بر همین اساس، مسئولان نظام در برابر هرگونه انتقاد و اعتراض علنی علیه سیاستهای خود بالاخص از جانب این نیروها، بیتابی آشکاری نشان میدهند و آن را به مسائلی از قبیلِ “عدم درک شرایط حساس کشور”، “بیبصیرتی در فهم پیچیدگی اوضاع”، “قدرتطلبی شخصی”، “تأثیرپذیری از نفوذ و افکار بیگانه”….. نسبت میدهند.
ظاهراً تمام اعتراضها به انتخابات سال 88 نیز در همین چارچوبها تأویل و تفسیر شد و به شدتعملی بیسابقه در برابر آن انجامید.
این شدتعمل اما نتیجۀ عکس به بار آورد. هرچند که اصلاحطلبان در آن ماجرا تقریباً تمام امکانات سیاسی و تشکیلاتی خود را از دست دادند، نیروهای انسانی آنها در زندانها دچار فرسایش شدند و رهبران آنها تحتِ حصر و یا محدودیت قرار گرفتند، اما جناح مسلط هم در افکار عمومی ضربهای اساسی خورد و به دلیل به کارگیری خشونت علیه معترضان، اعتبارش حتی در بین قشر مذهبی جامعه نیز به سختی آسیب دید.
این موضوع بویژه کینه و نقاری را بین دو جناح دامن زد که عوارضش پس از گذشت بیش از یک دهه، به رغم برخی از تلاشهای حاشیهای برای رفع آن، همچنان پابرجاست. این کینه و نقار بدون تردید در تضعیف پایههای قدرت سیاسی نظام اثرگذار بوده و زمینه را برای عبور طیف بزرگی از نیروها از آن فراهم کرده است.
در شرایط حاضر نیز جمهوری اسلامی خود را در “نقطهعطف” پیکارِ توأمانِ امنیتی و دیپلماتیکش با “جهان استکبار” میبیند و بیتوجه به شرایط بغرنج اقتصادی و اجتماعی کشور و ذهنیت تحول یافتۀ جامعه، از اصلاحطلبان انتظار حمایت بخصوص در این دو مورد دارد. هر چند که مجموعۀ اصلاحطلبان در حال حاضر سکوت پیشه کرده و یا بعضاً با روشی انتقادی و ناصحانه نظرات خود را مطرح میکنند، اما حکومت ظاهراً به این حد هم راضی نیست و خواهان خاموشی تک صداهایی مانند نقدهای عریان و صریح آقای تاجزاده در جبهۀ اصلاحطلبان است.
تاجزاده در نقدهای خود از مرز اصلاحطلبی عبور نکرده اما لحن کلامش از آن فراتر رفته است. به نظرم همین لحن کلام، سبب آزردگی و عصبانیت جناح مقابل شده تا حدی که جز به بازداشت او رضایت ندادهاند. شاید تصور محافلِ دخیل در بازداشت آقای تاجزاده این بوده است که آزادیعملش میتواند سبب ترغیب دیگر اصلاحطلبان به تکرار شیوۀ نقادی بیپروای او شود و به زعم خود، با بازداشتش در صدد ارسال پیامی اخطارآمیز به دیگر اصلاحطلبان برآمدهاند.
اگر منظور از بازداشت تاجزاده ارسال این پیام باشد، به نظرم اشتباه محاسبهای بنیادی صورت گرفته است. واقعیت این است که مصطفی به دلیل نوع نقادی خود در بین سران اصلاحات تک افتاده بود و در عین حال خودش نیز از نقد دیگر اصلاحطلبان در امان نبود. بازداشت او اما نه فقط هرگونه نقد وی از سوی دوستانش را بیربط و اصطلاحاً به امری “ناجوانمردانه” تبدیل میکند بلکه با دامن زدن به آتش خشم و عصبانیت آنها، راه را برای تکرار شیوۀ نقادی او در بین دیگر اصلاحطلبان میگشاید و این نیز به نوبۀ خود میتواند آنها را یکی پس از دیگری به صورت هدفی برای بازداشت در آورد.
در یک فرض توطئه نگرانه، شاید منظور بعضی از نیروهای دخیل در بازداشت مصطفی همین باشد. ظاهراً گروه و دستهای در جناح اصولگرا به دلایلی کاملاً پیچیده و متناقض، علاقۀ ویژهای به معرفی اصلاحطلبان به عنوان دشمنِ اصلی و مؤثر نظام دارند و سعی وافری در هل دادن آنها به این سمت از خود نشان میدهند.
به هر حال، با بازداشت تاجزاده دیگر هیچکدام از منتقدان سیاسی، حاشیۀ امنی برای خود احساس نخواهند کرد و این موضوع در درجۀ نخست، نظام را در برابر فشارهای موجود آسیبپذیرتر خواهد کرد.
انتهای پیام
سلام- هفته عیدین ؟ اولین بار است که در زبان فارسی، چنین عبارتی را میشنوم !