خرید تور نوروزی

آخرین حجِ آخرین پیامبر (ص)

انصاف نیوز – سعید رضوی فقیه، عضو سابق هیئت علمی فلسفه دانشگاه تبریز:

سعید رضوی فقیه

اگر بنا باشد دو نماد بنیادین را به‌عنوان اصلی‌ترین شناسه‌های هویت اسلامی معرفی کنیم بی هیچ تردید تصویر کعبه و نام محمد (ص) در برابر ما قرار خواهند داشت. کعبه، پناهگاه امن مردم و مظهر یگانگی خدایی واحد برای همه‌ی انسان‌هاست از هر قومیت و رنگ و زبان و جنسیت. این خانه یادگار ابراهیم، پدر یکتاپرستان است که میراث خود را برای آل ابراهیم و دست آخر در رأس همه، محمد (ص)، آخرین پیام‌آور یکتاپرستی به یادگار نهاده است. محمد (ص) آخرین پیام‌آور پیام خداست که توحید را در آشکارترین بیان و آرمانی‌ترین شکل و ناب‌ترین استعارات روایت کرده است. در این روایت نهایی از یکتاپرستی، خدا پادشاه بی رقیب همه‌ی قلمروهای آشکار و نهان در هستی است و هیچ شریکی در قدرت و دانایی بی شریک و بلامنازعش نیست.

در تمام دوران بیست و سه ساله‌ی دعوت اسلامی، محمد (ص) و کعبه دو شاکله‌ی اصلی این دعوت بوده‌اند و بر دو شالوده‌ی بنیادین اسلام، چه به مثابه دین و چه به مثابه امت، دلالت آشکار داشته‌اند: کعبه نماد توحید و محمد (ص) نماد نبوت. چه در روزگار پیش از بعثت و چه پس از آن، چه پیش از هجرت به مدینه و چه پس از آن؛ کعبه ستاره‌ی راهنمای دعوت تازه به یکتاپرستی بود. هم از این رو بخش مهمی از خاطرات این دعوت تاریخ‌ساز بیست و سه ساله را یا در کنار کعبه و یا در آرزوی رسیدن به آن می‌توان بازجست. نخستین نیایش‌های محمد (ص) و پیروان پایدار و وفادارش در کنار کعبه واکنش تند و نامُداراجویانه‌ی مشرکان مکه را در پی داشت که در کنار خدای بزرگ و برتر به شریکانی دارای حق شفاعت باور داشتند. این رویارویی میان یکتاپرستی ناب و بیزاری از هر شریک برای خدای همه‌دان و همه‌توان از یک‌سو، و چندخداپرستی و باور به شریکان دارای حق شفاعت از سوی دیگر؛ به نبردی فشرده و سرنوشت‌ساز بدل شد که مسیر تاریخ جهان را یک‌سره تغییر داد و درک و دریافتی کاملاً بدیع و بی مانند از دین‌داری و خداپرستی را به معاصران و آیندگان عرضه کرد. این درک و دریافت تازه را بی هیچ گزافه می‌توان انقلابی عمیق و تاریخ‌ساز در نظام باورهای دینی در جوامع بشری ارزیابی کرد.

از نخستین سال‌های برانگیختگی حضرت محمد (ص) تا روز فتح مکه و پاک کردن ساحت آن خانه‌ی کهن از رجس اصنام و اوثان جاهلیت، کعبه قطب‌نمای جنبش دینی و اجتماعی نوپدید در مکه و سپس‌تر در مدینه بود. حتی در آن هنگام که پیامبر (ص) و پیروانش رو به بیت المقدس به نماز می‌ایستادند، باز هم کعبه خانه‌ی توحید و مرکز رازهای سر به مهر یکتاپرستی پالوده از شائبه‌های شرک‌آلود بود. کعبه را ابراهیم، نیای بزرگ یکتاپرستان بنیاد نهاد؛ همان نیایی که مؤسس خاندانی است بر پایه‌ی باور و نه خون و نسب. آل ابراهیم در بطن جامعه‌ی بزرگ بشری یا فرزندان آدم (بنی آدم)، قبیله‌ای است فراتر از همه‌ی تمایزهای قومی و نژادی و قبیلگی. قبیله‌ی منتسب به نیای بزرگ یکتاپرستی همان امت حنیف یا امت میانه است و باید گواه خدا در میان در همه‌ی مردم باشد همچنانکه پیامبر (ص) نیز گواه خدا در میان یکتاپرستان است.

در سال دوم هجرت قبله‌ی مسلمانان از بیت المقدس واقع در شمال مدینه، به مکه واقع در جنوب مدینه، تغییر یافت و این فقره هم معانی و پیام‌های ویژه و اثرگذار داشت و هم پیامدهای تعیین کننده و ماندگار. از یک سو استقلال آئین جدید از دو آئین ابراهیمی یهودیت و مسیحیت به مثابه پیشینه‌ی یکتاپرستی اسلامی رسماً اعلام شد و از سوی دیگر بر حفظ و تقویت جایگاه کانونی مکه در حافظه‌ی مسلمانان تاکید شد. محمد (ص) و پیروانش از مکه به مدینه مهاجرت کردند اما به قصد بازگشت. از همین رو مکه به مقصد همیشگی و بی جایگزین مسلمانان بدل شد که در سفرهای درونی پنجگانه هر روز و هر شب تا کعبه راه می‌سپردند و باز می‌گشتند؛ تا آنکه خداوند در رؤیایی صادقه به پیامبر (ص) وعده داد به زودی و بی هیچ تردید به مسجدالحرام وارد شده و در کعبه‌ی اسرار توحید را خواهد گشود.

در سال ششم هجری مسلمانان به رهبری پیامبر (ص) بی سلاح و با هیئتی کاملاً صلح آمیز به قصد ادای حج عمره عازم مکه شدند اما بدین کار کامیابی نیافتند و در حدیبیه، محلی که فاصله‌ی چندانی تا مکه و حرم امن خدا نداشت، با قریش پیمان صلح بستند وسپس برخی ناامید و برخی نیز امیدوارتر از پیش به مدینه بازگشتند. در سال هفتم اما به قصد قضا کردن عمره‌ی سال پیش وعده‌ی الهی محقق و مراسم عمره برگزار شد. پیامبر (ص) و مسلمانان سه روز در مکه آئین حج را با مناسک و مضامین سراسر یکتاپرستانه و با سرودهایی عاری از هر شائبه‌ی شرک به جای آوردند تا اولین نشانه‌ی یکتاپرستی نوپدید را در ساحت خانه‌ی خدا و مردم پدیدار کنند.

در سال هشتم هجری و در پی نقض پیمان صلح حدیبیه از سوی مشرکان، زمینه‌ی فتح مسالمت آمیز مکه به دست مسلمانان فراهم آمد و پیامبر (ص) و پیروانش به جایی آمدند که از آغاز بدان تعلق داشتند. نه از آن رو که مهاجرانِ مکی، زاده‌ی مکه و بالیده در آن بودند بل از آن رو که در ایمان یکتاپرستانه‌ی جدید، مؤمن یکسره از آن خداست، جسم و جان و دلش در دست قدرت اوست، چونان بنده‌ای ناتوان و نیازمند یکسره وابسته به ساحت پرتوان و بی نیاز ربوبی اوست. از این نگرگاه، مکه و کعبه به مسلمانان تعلق ندارد بلکه مسلمانان به کعبه تعلق دارند.

به هر روی پیامبر (ص) و یارانش کوچه‌های مکه را فاتحانه و شادمانانه پیمودند تا به حرم رسیدند و به ساحت آن وارد شدند و آئین نیایش را گرداگرد کعبه گزاردند. اما این فتح و شادمانی به جهت شکستن هیمنه‌ی مشرکان قریش و نمایش بی مانند قدرت نظامی امت مومنان نبود. شادمانی برای گشوده شدن درهای مکه به روی جهان جدید و رهایی کعبه از قید و بندهای عقاید تنگ نظرانه و مشرکانه بود. این فتح آشکار معنای تسخیر یک شهر و دژهایش را نداشت. معنای اصلی آن باز شدن درها و پنجره‌ها رو به رهایی و رو به آینده بود. شهری که سال‌ها چشم و گوش خود را با عناد و لجاج بر پیام تازه می‌بست اینک از اسارت روایت‌های شرک آلود و خرافات‌زده رها می‌شد. کعبه و محوطه‌ی حرم از حضور شریکانِ ادعایی خدای نادیدنی و بی شریک پالایش شد و به اصل و آغاز خود یعنی یکتاپرستی بی شائبه بازگشت.

محمد (ص) مرامنامه‌ی توحیدی خود را به صدای بلند و در برابر مومنان و تسلیم شدگان قریش اعلام کرد:

خدایی جز الله نیست و او شریکی ندارد. او به وعده‌اش وفا کرد و بنده‌اش را ظفر داد و به تنهایی ائتلاف مشرکان را در هم شکست … ای مردم قریش خداوند نخوت جاهلی را از شما زدوده و از این پس همه با هم برابرند … از این پس هرگونه برتری چه از راه خون و وراثت و چه از رهگذر مال و ثروت منسوخ و باطل است. هر اشرافیتی مثل خاک زیر پای مردم بی ارزش و پوچ است.

محمد (ص) با شکست‌خوردگان مکه نیکی کرد. به جای آنکه دربندشان کند آزادشان کرد و گفت بروید که شما آزاد شدگانید. اینک روح و جان و ذهن مردم مکه می‌بایست همچون جسمشان آزادی را تجربه کند.

پس از سه بار گزاردن آئین حج عمره، در سال دهم هجری پیامبر (ص) اولین و آخرین حج بزرگ یا حج تمتع خود را نیز ادا کرد. در این سفر پیامبر (ص) که مرگ خویش را نزدیک می‌دید با مردم وداع کرد و آخرین سفارش‌ها را در هر زمینه که ضروری می‌انگاشت با ایشان در میان می‌نهاد. آداب احرام و طواف و دیگر مناسک حج را مناسب با ایمان و باور جدید به مردم آموخت. از خونریزی و کشمکش در مکه به ویژه در ایام حج همه را پرهیز داد. بر برادری همه‌ی مومنان پای فشرد و گفت هیچکس را نباید به تغییر کیش واداشت جز آنکه خود بخواهد؛ و سپس بر احترام به یهودیان و مسیحیان تاکید کرد. دست آخر نیز از دو یادگار گرانسنگ خویش میان مسلمان نام برد که تمسک به آنها مایه‌ی رهیدن از خطر گمراهی است: قرآن و سنت، یا در گزارشی دیگر: قرآن و عترت؛ و شاید هر دو.

سخن گفتن از بر جای نهادن یادگار دلالت داشت بر نزدیکی زمان جدایی. به ویژه آنکه پیامبر (ص) نگفت در میان شما دو یادگار به جا می‌نهم، بلکه گفت در میان شما دو یادگار به جای نهادم. گویی می‌خواست خود را به گذشته پیوند دهد. چنانکه در جمع انبوه مردم گرد آمده در محوطه‌ی حرم نیز گفت: نمی‌دانم پس از این سال نیز دوباره خواهم توانست شما را در اینجا ببینم یا نه!

بدینگونه آخرین پیام‌آور پیام‌های الهی در آخرین آئین حج خویش آخرین آئین‌نامه‌ی یکتاپرستی را چنانکه می‌شایست و می‌بایست به مردم ابلاغ کرد تا آنان نیز به دیگرانی برسانند که در آن مکان یا در آن زمان حضور نداشتند. آخرین پیامبر (ص) در آخرین حج خویش کامل‌ترین شکل یکتاپرستی را چه در سطح باورها و چه در سطح مناسک به مردم عرضه کرد، و در این واسپاریِ امانات الهی به مردم همچون همه‌ی آنات زندگی‌اش دقیق و امانتدارانه عمل کرد؛ چنانکه آئین یکتاپرستی به کمال رسید و چیزی از ابلاغ رسالات الهی فرو نماند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا