بهشتیپور: جمهوری اسلامی و اسرائیل قابل جمع نیستند
سرویس سیاسی انصاف نیوز: سفر بایدن به خاورمیانه و عربستان و زمزمههای تلاش برای ایجاد اتحادی علیه ایران در منطقه، دوباره گمانهزنیها درمورد شاکلهی خاورمیانهی جدید و بازیگران اصلی آن را قوت بخشیده است.حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل خاورمیانه، در آستانهی این سفر به پیش بینیاش از خاورمیانهی جدید و نقش ایران در آن و رابطهاش با کشورهایی چون عربستان و ترکیه و عراق و لبنان و … پرداخته است و همچنین مناسبات خاورمیانه پس از حملهی روسیه به اوکراین را بررسی کرده است.
گفتوگوی مفصل انصاف نیوز با حسن بهشتیپور را در ادامه میخوانید:
نظامیگری تقویت میشود
خاورمیانهی جدید با آنچه امریکا میخواهد متفاوت است
تغییر آرایش خاورمیانه در یکسال اخیر را چگونه تحلیل میکنید و اینکه قدرتهای منطقهای قدیم و جدید در وضعیت فعلی ایفاگر چه نقشهایی هستند؟
خاورمیانه از سال 2011 که تحولات مربوط به بهار عربی، و چیزی که تحت عنوان «بیداری اسلامی» در ایران از آن یاد میشود، اتفاق افتاد، در حال پوستاندازی برای رفتن به سمت یک خاورمیانهی جدید است؛ البته نه به آن معنای مدنظر امریکاییها که طراحی کرده بودند. چون میگفتند کل این بهار عربی دستپخت امریکاییها است؛ در حالیکه واقعا شخصا معتقدم این نسبت خیلی دروغی است. همه میخواهند ثابت کنند که امریکا هرچه تصمیم میگیرد همان میشود. واقعیت این است که آن حرکت مثلا در تونس کاملا مردمی بود، پس از خودسوزی آن فرد حرکتی در تونس شکل گرفت که کاملا بینظیر بود؛ به مصر تسری پیدا کرد و همچنین در لیبی و یمن و کشورهای مختلف منطقه شاهدش بودیم. بنابراین اینکه امریکاییها و کشورهای غربی از اینگونه تحرکات استفاده میکنند یک موضوع است، اما اینکه بگوییم ریشهی اینکارها نقشهی امریکا بوده است برای اینکه خاورمیانه را با یک بحران جدیدی روبرو کند واقعا با واقعیتها منطبق نیست.
آقای ترامپ اعلام کرد که همهچیز اول منافع امریکاست و بحث خروج از عراق و افغانستان را مطرح کرد، اینها خود نشانههای مهمی بود از اینکه امریکا در اجرای سیاستهای خود شکست خورده است و نتوانسته است برنامههای خود را پیش برد. برای جبران این شکست اینها تصمیم گرفتند اتحادی تشکیل دهند با عنوان «ناتوی عربی»؛ یعنی از مصر و اردن خواستند که با همکاری شورای همکاری خلیج فارس و با محوریت عربستان سعودی هماهنگی ایجاد کنند علیه ایران و در این اتحاد امریکا و اسرائیل هم حضور دارند.
کار دیگر هم که در درهی آقای ترامپ مطرح شد بحثی مربوط به صلح ابراهیم بود. اینها فلسطینیان را نادیده گرفتند و حاضر نشدند کوچکترین حقی به آنها دهند و حتی پایتخت اسرائیل که تلآویو بود را امریکاییها به رسمیت شناختند که به بیتالمقدس منتقل شود. در حالیکه حداقل قدس شرقی از نظرسازمان ملل منطقهی اشغالی محسوب میشود. امریکاییها حتی ضمیمه شدن بلندیهای جولان به خاک اسرائیل را به رسمیت شناختند.
در بحث صلح ابراهیم هم برخی کشورهای عربی مثل مراکش، سودان، امارات متحده و بحرین قبول کردند بیایند در چارچوب این طرح که هدفش مشروعیت بخشی به اسرائیل و همچنین کمک به توسعهی نفوذ اسرائیل در منطقه -بویژه در کشورهای عربی- بود، عمل کنند.
طبیعی بود که در مقابل این حرکت ایران هم جبههی مقاومت اسلامی را تقویت میکرد. جبههای که در لبنان و یمن و سوریه و… نفوذ دارد و با همکاری این مجموعه کشورها جبههای تشکیل شد در مقابل اقداماتی که اینها دارند انجام میدهند. تا اینکه جنگ روسیه در اوکراین بوجود آمد که مهمترین ویژگیاش این است که نظم جدیدی را تعریف کرد. باید توجه شود به اینکه پس از این جنگ تحولاتی در منطقه رخ داد. چین که همیشه با امریکا و روسیه تعامل میکرد در عین حال که رقابت هم میکرد با امریکا، عملا رو در رو با غرب ایستاد، روسیه هم به همین صورت. این کمک کرد که همکاری بین ایران و روسیه و چین شکل گیرد.
حال باید دید که آینده منطقهی خاورمیانه و اروپا و کلا نظام بینالملل که همگی با هم در ارتباط هستند به کدام سمت و سو پیش میرود. واقعا خیلی دشوار است که مشخص کنیم ویژگیهای نظام جدید چیست اما قطعا آن چیزی نیست که امریکاییها وعدهاش را میدادند. مشخصات جدیدی است که بجای همکاری بر اساس تامین امنیت الان همکاری بر اساس تحلیل است؛ یعنی تحلیل مشترک باعث شده که کشورها به همکاری روی آورند.
متاسفانه نظامیگری هم دارد تقویت میشود. یعنی آلمانی که سعی میکرد خود را از نظامیگری دور کند، 100 میلیارد یورو بعد از جنگ اوکراین برای خود بودجهی نظامی تعیین کرده است. انگلیسیها بودجهی نظامیشان را تا حد قابل توجهی افزایش دادند، ژاپن افزایش داد و… و ما شاهد یک نوع نظامیگری جدید هم هستیم. به هرحال باید منتظر بود و دید که خاورمیانه امروز به کدام سمت میرود. ما بعد از جنگ روسیه در اوکراین شاهد نظم جدیدی در خاورمیانه خواهیم بود، اگرچه این جنگ در خاورمیانه نیست اما تاثیرات مستقیمش در خاورمیانه نیز مشاهده خواهد شد.
ایران همچنان حضور دارد و تاثیر گذار است
اشاره کردید به تلاش برای ساخت ناتوی عربی در مقابل ایران؛ ایران کجای این آرایش جدید خاورمیانه است؟ نقاط قوت و ضعف جدیدش کدامها خواهند بود؟ جایگاه و نقش ایران در سوریه و عراق و لبنان و… نسبت به گذشته چه تغییراتی کرده است؟
رویکرد ایران کلا به این صورت است که بجای اینکه بنشینم در داخل و منتظر حملهی طرف مقابل باشم، میروم در مرزهای امنیتی آنها نیروهایم را سازماندهی میکنم و آمادگی لازم را دارم که اگر طرف مقابل دست از پا خطا کرد از نزدیک ضربه بزنم. چه در عراق، چه در لبنان، چه در سوریه و چه در یمن. حال اینکه این استراتژی درست است یا نه یک بحث است اما این موضوع کاملا روشن و علنی است که ایران برای خود تعریف کرده است. اینکه چقدر موفق بوده است هم بستگی به این دارد که ماجرا را چگونه ببینیم؛ یعنی مثلا انتخابات اخیر عراق را چگونه تحلیل کنیم، یا انتخاباتی که در لبنان برگزار شد را چگونه تحلیل کنیم، و نتایج را تطبیق دهیم با اینکه چقدر طرفداران ایران در آنجا توانستهاند قدرت خود را تثبییت کنند. یک سیالیتی در این کشورها وجود دارد که هنوز نمیتوان قضاوت دقیقی کرد.
ولی مهم این است که ایران همچنان حضور دارد و تاثیر خود را هم میگذارد. به همین جهت هم ایران را متهم میکنند به اینکه عامل بیثباتی در منطقه است؛ در حالیکه یک کشوری مثل عربستان که به کشور همسایهاش -یمن- حمله کرده است را عامل بیثباتی نمیدانند، اما ایران را که به کشوری که در برابر تجاوز کشور همسایهاش مقاومت میکند، را کمک میکند عامل بیثباتی میدانند. این دنیای امروز است.
ایران باید با این نظم جدید چه کند؟
اینکه ایران باید چه راهبردی را اتخاذ کند را در رسانه نمیتوان مطرح کرد؛ ما یک بعد اعلامی داریم و یک بعد اعمالی؛ اینکه ایران باید چکار کند بنظر من جنبهی رسانهایاش همانقدری است که بتواند با دیپلماسی و دیپلماسی عمومی عمل کند و برای افکار عمومی دنیا دقیق توضیح دهد و بگوید که میخواهد چکار کند و اهدافش چیستاند. از جنبهی دیپلماسی عمومی این اقناع سازی خیلی مهم است.
ولی در بخش اعمالی این ماجرا، من نمیتوانم در رسانه بگویم که ایران باید چه راهبردی اتخاذ کند. فکر میکنم در عمل مورد توجه باشد و بیشتر یک راهبرد عملیاتی است تا اعلامی.
ولی در بخش اعلامی حتما با دیپلماسی عمومی باید بتواند افکار عمومی را با خود همراه کند. امروز یکی از مولفههای قدرت در جهان همراه شدن افکار عمومی با دولتها است. اگر شما بتوانید افکار عمومی را قانع کنید و تصویر درستی از سیاست خود ارائه دهید موفقیت خیلی بزرگی محسوب میشود که توان دولتها را بالا خواهد بود.
با یک سفر نمیتوان سیاستها را دگرگون کرد
ما الان در آستانهی سفر آقای بایدن به عربستان هستیم و مذاکرات برجام هم که تا الان به نتیجهای نرسیده است؛ بعضی تحلیلگران میگویند این سفر به این دلیل که پیش از آن توافقی حاصل نشده است میتواندب رای ایران مخاطرهآمیزتر باشد؛ این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
باید توجه داشته باشیم که با یک سفر سیاستها نمیتوانند دگرگون شوند. سفرهای زیادی انجام شده است، قبلا هم بوده و بعدا هم خواهد بود؛ اما بالاخره آقای بایدنی که شعار میداد «من حاضر نیستم به عربستان سعودی اسلحه بفروشم چون خاشقچی را تکه تکه کرد و به دلیل سیاستهای عربستان در یمن حاضر نیستم به آنها اسلحه بفروشم»، امروز راحت پذیرفته که با عربستان قرارداد تسلیحاتی هم ببندد، از آنطرف میخواهد عربستان را قانع کند که تولید نفت را افزایش دهد و شوک بازار را پس از جنگ روسیه با اوکراین و تحریم روسیه بگیرد.
آقای بایدن الان در آستانهی انتخابات مجلس نمایندگان و… نیاز دارد به اینکه قیمت بنزین را کنترل کند، تورم بالای 7 درصد که در 40 سال اخیر بیسابقه است و قیمت بنزین هم گالنی 5 دلار شده است. اینها مسائلی است که آقای بایدن دنبال میکند؛ همچنین در ضمن این موارد بحث ایران هراسی و بحث برجام و اینکه حاضر نیستند تحریمات سپاه را به هیچ وجه فسخ کنند را هم مطرح میکنند برای اینکه آن اهداف اصلی را پوشش دهند و افکار عمومی را از این منحرف کنند که چرا امریکا شعارهای قبلیاش را زیرپا گذاشته است، و بجای آن بیاییند این شعارهای جدید درمورد ایران هراسی که مثلا «ایران پهپاد به روسیه داده است» و… را برجسته میکنند.
ما موفق نبودیم
از لزوم اقناع افکار عمومی توسط ایران در جا انداختن سیاستهایش گفتید؛ چقدر در این مورد موفق بوده است؟ چه در مورد افکار عمومی خارجی و چه داخلی؟
متاسفانه ما در داخل و خارج موفق نبودیم. این موضوع در 40 سال گذشته بوده است اما حداقل در دورهی قبل آقای ظریف مرتب توییت میکرد یا آقای عراقچی مصاحبههایی در تلویزیون میکرد و توضیحاتی درمورد برجام و مذاکرات میداد. درمورد سیاستهای دیگری که در منطقه بود هم کمابیش صحبتهای کلی از رئیس جمهور گرفته تا وزیر خارجه شنیده میشد؛ اما یک نقص کلی ما در 40 سال گذشته به نظر من این بوده که ما نتوانستیم سیاستهای خود را تبیین کنیم.
خیلی مهم است که شما بتوانید افکار عمومی را قانع کنید یا اگر هم قبول نکرد برنامه و اهداف خود را تبیین کنید که درست متوجه شود شما چه اهدافی دارید و دنبال چه چیزی هستید و قرار است به کجا برسید؟ آیا این مداخله است یا همکاری؟
مثلا حضور ایران در سوریه وقتی با همکاری دولت حاکم در دمشق انجام میشود آیا این مصداق مداخله است یا همکاری؟ یا در عراق هم همینگونه؛ اینها را باید تبیین کرد و توضیح داده شود. در لبنان و افغانستان و یمن و… بسیار نیاز است که توضیح داده شود و در این ماجرا ما با آنچه که باید انجام شود بنظر من خیلی فاصله داریم.
بایدن وقتی که میخواهد به منطقه بیاید، مقالهای در واشنگتن پست مینویسد و سیاستهایش را تبیین میکند، درست است که بخش اعلانی است، اما اگر مطالعه کنید میبینید که چه نکات دقیقی را درمورد سیاستهای امریکا در قبال مسائل منطقه و خاورمیانه مطرح کرده است. بعید میدانم شخصا نوشته باشد و حتما چند کارشناس اینگونه مقالات را تهیه میکنند و تایید نهایی را آقای بایدن انجام میدهد، ولی پیوست رسانهای سفر را اینگونه تبیین و تبلیغ میکنند.
از آنطرف نیویورک تایمز گزارشی از تحویل پهپادهای ایران به روسیه منتشر میکند و بعد سالیوان -مشاور امنیت ملی- بلافاصله همان را مبنا قرار میدهد و میگوید ایران عامل جنگ علیه اوکراین است و میخواهد مسائل اوکراین را هم به گردن ایران بیاندازد. یعنی اصلا برایشان مهم نیست که مثلا ترکیه پهپاد در اختیار اوکراین قرار میدهد؛ ولی بالعکسش برای آنها خیلی مهم است که ایران پهپاد در اختیار روسیه قرار میدهد.
ایران صریح گفته است من در این جنگ بیطرفم
دلیلش این نیست که روسیه کشور مهاجم بوده است؟
قطعا کشور مهاجم است، ولی مسئله سر این است که در معادلات قدرت در صحنهی بینالملل، هرکس هدف و زور خودش را دنبال میکند. من هرگز نمیخواهم سیاست روسیه در اوکراین را تایید کنم، آن سیاست کاملا غلط است و فقط به نفع امریکا و انگلیس است؛ به زیان روسها و اوکراین و آلمان و فرانسه است. دنیا را با بحران انرژی و بحران امنیت غذایی مواجه کرد. با رشد نظامیگری بودجههای نظامی هنگفتی تخصیص داده شد. اینها همه درست است، اما در نظام بین الملل زور حاکم است و قدرت حرف اول را میزند.
بنابراین اینکه چه کسی متجاوز است و چه کسی نیست سرجای خودش و حتما باید رسیدگی شود، ولی اینکه یک کشوری مثل ایران آمده و روشن و صریح گفته است «من در این جنگ بیطرفم» و حمایتی از روسیه نکرده است و در مجامع بینالمللی هم وقتی رایگیری شد ایران رای ممتنع داد طرح این موارد باید تردیدآفرین باشد؛ همکاری تسلیحاتی بین ایران و روسیه از قبل وجود داشته است. یعنی همانطور که ایران S300 از روسیه میگرفت، تور M1 را میگرفت حالا ممکن است پهپاد به روسیه بدهد. من که حیرت کردم از شنیدنش. ایران باید در دوران جنگ برای یک موشک التماس میکرد به کره شمالی، چین، روسیه که نمیدادند، ولی امروز ایران توانسته اینقدر پیشرفت کند که پهپاد به روسیه صادر کند؟! این یک نکته مهمی است به نظر من.
درست است که روسیه الان در شرایط تجاوز به اوکراین است اما این موضوع در معادلات قدرت بینالمللی خیلی مهم است که روابط ایران و روسیه مربوط به جنگ اوکراین نیست و از قبل آن هم وجود داشته است. MIG29 را در سفر آقای هاشمی در زمان شوروی به ایران دادند. حال ایران به این سمت رفته که خودش پهپاد و موشک درست کند و اینگونه که نیویورک تایمز ادعا کرده خیلی هم کارایی دارد، حال یا دارد بزرگنمایی میکند برای اینکه علیه ایران دشمن سازی کند و یا اینکه واقعا چنین است، در هرصورت ما باید این موضوع را در سطح کلان تحلیل کنیم. اگر در سطح جنگ روسیه و اوکراین ببینیم بله؛ الان ترکیه و اسرائیل دارند پهپاد در اختیار اوکراین قرار میدهند، علیرغم اینکه با روسیه هم رابطهی بسیار نزدیکی دارند.
مذاکرات نتیجهبخش با عربستان
اشاره شد به سفر آقای بایدن به عربستان. موضوع عربستان و ایران بنظرتان به کجا خواهد رسید؟
5 دور مذاکره برگزار کردند، چند دور در دولت آقای روحانی و چند دور در دولت آقای رئیسی انجام شد. از نظر امنیتی هم به توافقات خوبی رسیدند؛ بخش سیاسیاش مانده است که قرار است بزودی ازسرگیری رابط اعلام شود. بنظرم اگر ایران موفق شود روابطش را با عربستان اصلاح کند خیلی کمک کرده است به اینکه جلوی سوءاستفاده اسرائیل و امریکا از ایران هراسی را بگیرد. اگر ایران با عربستان سعودی مشکلاتش را حل کند مقدمهای است برای اینکه مشکلاتش با بحرین هم حل شود، مشکلاتش با امارات هم به احتمال زیاد کاهش پیدا میکند. این خیلی مهم است که به نتیجه برسد، هم به نفع ملت ایران است و هم به نفع ملت عربستان.
تحولات داخلی عربستان را بطور مشخص چگونه ارزیابی میکنید؟
در عربستان سعودی یک بخش حاکمیت مربوط به آل شیخ است که اینها مجموعا در فرهنگ و رسانه عربستان مسلط هستند؛ بخش دیگر حکومت آل سعود هستند که اینها در سیاست و امنیت عربستان حاکم هستند و این دو از 1923 با حمایت انگلیسیها توانستند دولت عربستان سعودی را در سرتاسر عربستان ایجاد کنند.
حال آقای سلمان که پادشاه شد روز بروز از قدرت آل شیخ میکاهد و به اصلاحات اجتماعی غرب پسند روی آورده است. بن سلمان، پسر او، توانسته است اصلاحات بسیار گستردهای انجام دهد، از جمله اینکه خانمها میتوانند رانندگی کنند، به استادیوم فوتبال بروند. الان انتخابات شوراهای محلی برگزار کردند، در عربستان اصلا انتخابات برگزار نمیشد. سینما و تئاتر را در عربستان راه اندازی کردند، این مدرنیزاسیون در عربستان دارد صورت میگیرد و روزبروز آل شیخ را دارند تضعیف میکنند. درواقع آل سعود گرایشات سکولار دارند و آل شیخ گرایشات وهابیگری و سلفی و تکفیری دارند. خواستگاه این تفکر اینجاست اما توانستهاند در شمال افریقا، شبه قاره هند، اندونزی وخیلی جاهای دیگر این تفکرات را گسترش دهند؛ ولی در عربستان دارند اینها را محدودتر میکنند و روزبروز این کشور به سمت مدرنیزاسیون میرود. این مدرنسازی، وهابیها و سلفیها وتکفیریها را تضعیف میکند و به سکولارها قدرت بیشتری میدهد برای اینکه بتوانند با غرب تعامل بیشتری داشته باشند.
باید از خر شیطان پایین بیایند و با ایران مصالحه کنند
اشاره شد به جنگ اوکراین، تلاش برای تامین انرژی از طریق خاورمیانه فکر میکنید چقدر بر مناسبات خاورمیانه تاثیر بگذارد؟
آنها خیلی تلاش کردند گاز و نفت را از شمال افریقا -مثلا الجزایر- تامین کنند و یا از اسرائیل سعی کردند واردات گاز را افزایش دهند، ولی تولیدات آنها کشش ندارد، باید قدرت بزرگی مثل عربستان تامین کننده باشد؛ آنهم حداکثر مثلا حدود 2 میلیون میتواند افزایش تولید داشته باشد؛ اینها باید از خر شیطان پایین بیایند و با ایران مصالحه کنند. اگر چنین کنند ایران بالقوه منابع بسیار خوب گاز دارد، که البته تا بخواهد صادراتش گسترش پیدا کند زمانبر است، ولی در مورد نفت ایران الان حداقل 100 میلیون بشکه نفت روی آب دارد و میتواند این را وارد بازار کند که این خود شک بزرگی به بازار است. منتها متاسفانه اسرائیلیها هرطور که هست به امریکاییها فشار میآورند و اجازه نمیدهند که این مصالحه انجام شود.
در این معادله فکر نمیکنید روسیه هم صاحب نقشی باشد؟ یعنی در اینکه کدام کشور جایگزین تامین انرژی روسیه باشد؟
در ایران خیلی تلاش میشود این موضوع را به گردن روسیه بیاندازند؛ اما واقعیت ندارد. همانطور که روسیه بعد از اینکه نفتش در اروپا تحریم شد رفت و بازارهایش را شیفت داد به سمت هند و چین، که بازارهای سنتی ایران بودند، ایران هم میتواند چنین کند. الان نفت روسیه توسط هند فروخته میشود. یعنی هند نفت روسیه را به نام خود میفروشد و قیمت آن را به روبل به روسها میدهد.
این کارها مرسوم است برای بازار انرژی. بنابراین هیچ قدرتی، از جمله روسیه، نمیتواند بگوید که ایران نفتش را به اروپا صادر نکند. اگر تحریمها نبود شما مطمئن باشید که ایران راحت صادراتش را انجام میداد، دلخوری هم ندارد؛ همانطور که روسیه آمد و در بازارهای سنتی ایران صادرات میکند. بازار نفت یک بازار رقابتی است دیگر و نمیشود آن را بصورت احساسی تحلیل کرد و گفت روسیه اجازه نمیدهد؛ مگر میتواند اجازه ندهد.
همین الان اگر شرکت انی ایتالیا یا توتال فرانسه یا بریتیش پترولیوم انگلیس، یا آرامکو و…. اگر اینها بیایند و با ایران معامله کنند آیا روسیه میتواند جلویشان را بگیرد؟! من بعید میدانم.
وقتی تحریم هستیم موضوع را به گردن روسیه نیاندازیم
در حوزهی گاز هم تحلیل شما همین است؟
بله! ما دو مشکل اساسی در گاز داریم، سالانه مصرف داخلی ما افزایش پیدا میکند، بخصوص در پاییز و زمستان؛ یعنی گاز صادراتی ایران بدرد بهار و تابستان میخورد، درحالیکه بازار صادرات گاز اینگونه نیست که بتوانی بگویی من 6 ماه سال را گاز تحویل میهم و 6 ماه را نه. نمیشود!
شما باید بتوانید وقتی بازاری را بدست میآورید بطور مستمر آن را تامین کنید. مشکل اصلی هم مصرف بیرویه در داخل است. گاز بشدت در ایران ارزان است و بیرویه هم مصرف میشود. نکتهی دیگر اینکه ایران سرمایهگذاری نیاز دارد و سرمایهگذاری فقط پول نیست، بلکه برای اینکه بتواند از منابعش استفاده بهینه کند به فناوری نیاز دارد. بخصوص در حوزههای مشترکی که در دریا دارد، استخراج منابع، فناوری خیلی پیچیدهتری میخواهد. اگر تحریمها برداشته شود، ایران میتواند صادرات گاز خود را افزایش دهد و از طریق خط لولهای که الان به آذربایجان وصل است یا به ارمنستان یا به ترکیه، میتواند از طریق اینها گاز خود را به اروپا برساند. انواع و اقسام تمهیدات دیگر هم وجود دارد… اما همگی مستلزم این است که ایران تحریم نباشد. وقتی تحریم هستیم موضوع را به گردن روسیه نیاندازیم.
سفر پوتین به ایران در روزهای آینده را چطور تحلیل میکنید؟
روابط دوجانبه و سه جانبه است دیگر. یک اجلاس سه جانبه بین ایران و روسیه و ترکیه است که محور اصلی آن بحث سوریه است. و بحث دیگر هم بحث دور زدن تحریمهاست که ایران با همکاری روسیه و ترکیه همفکری میکنند که چگونه تحریمها را دور بزنند و من فکر میکنم خیلی جالب است که ترکیه با همه کار میکند؛ هم با ایران کار میکند، هم با روسیه، هم با اوکراین، هم با اسرائیل و… یک نوع عملگرایی محض را در سیاستهیا خود دارد.
سفر آقای باقری، پیش از مذاکره و پس از مذاکره به روسیه هم حساسیت بسیاری ایجاد کرد؛ تحلیل شما از این سفرها در این بازهی زمانی چیست؟
این هم بخاطر این است که سیاست خارجی ما اسیر بازیها جناحی و سیاسی است، اصلا کار یک دیپلمات همین است که به هرجایی که منافع کشورش ایجاب میکند سفر کند و مذاکره کند؛ آقای باقری به عمان رفت، به مسکو رفت و اگر کرونا نبود به چین هم میرفت. یک دیپلمات باید دستش باز باشد و بر اساس منافع کشورش به هرجایی که لازم است برود. فقط بحث این است که چرا این موضوع را آقای باقری و تیمشان اعلام نکردند که اینهم باز بخاطر ضعف در دیپلماسی عمومی است.
روسها برای اینکه بگویند ما منزوی نیستیم این خبر را رسانهای کردند؛ طرف ایرانی بجای اینکه خودش این را رسانهای کند، طرف روسی این کار را کرد، اگرنه اصل سفر کردن که مشکلی ندارد. کار دیپلمات سفر است و این هم از همان بازیهای جناحی است که مثلا میگفتند چرا آقای ظریف با آقای کری قدم زد، چرا خندید و چرا در کنفرانس مونیخ شرکت کرد و…!
ترکیه و خاورمیانهی جدید
ترکیه چه نقش و آیندهای را برای خود تعریف کرده است و به کدام سمت میرود؟
آقای اردوغان یک عملگرای محض است؛ آنجا که به نفعش است نوعثمانیگری را پیش میبرد و سیاستهای نوعثمانی را در ارتباط با کشورهای عربی دنبال میکند. آنجایی که به نفعش است اخوانی میشود، چون آقای اردوغان و تیمش گرایشات اخوانی هم دارند، بنابراین با قطریها که این گرایش را دارند یا مصریهایی که گرایش اخوانی دارند یعنی آقای مرسی -رئیس جمهور قبلی- اخوانی میشوند. یک جاهایی هم پانترک میشوند. مثلا قبرس شرقی را از 1974 تا بحال اشغال کردند به این خاطر که میگویند حقوق ترکهای قبرس نقض شده است! یا مثلا میروند در قرهباغ به حمایت از آذربایجان چون ترک هستند! یعنی کلا اینها عمل گرا هستند؛ آنجا که منافعاش ایجاب میکند پانترکیست هستند، جای دیگر نوعثمانیگرا و جای دیگری اخوانی. یک جای دیگر هم که منافعشان در کارکردن با اروپاییها باشد، سکولار میشوند. با اسرائیل هم که از بعد امنیتی همکاری دارند. از 1996 تا بحال، یعنی از قبل از آقای اردوغان، یک توافق امنیتی بین اسرائیل و ترکیه امضا شد و همکاریهای گستردهی نظامی و امنیتی باهم دارند، از همان سال تا به الان و هیچ خدشهای هم وارد نشده است. با اینکه آقای اردوغان اینهمه علیه اسرائیل موضعگیری کرده است. گاه به نفع فلسطینیها موضعی گرفته است اما در عمل همکاریاش را همچنان با اسرائیلیها ادامه داده است.
بنابراین ترکیه در خاورمیانه همه کاری میکند؛ عملگرایی محض. آنجا که منافعش ایجاب میکند براحتی جنایتی که عربستان در کنسولگریاش انجام داده است را هم نادیده میگیرد.
درمورد ایران چه؟
با ایران هم بعنوان یک کشور همسایه سعی میکند ارتباط برقرار کند. به نفعش هم است. در زمان جنگ 8 ساله ترکیه هم کالا به ایران میفروخت و هم به عراق و از قبل آن جنگ سود هنگفتی برد. الان در درگیریهای سوریه هم با دولت سوریه همکاری میکند و هم با مخالفان دولت اسد!
با ایران هم همینگونه است. هم چشمش به منافعی است که در همکاری اقتصادی با ایران است و هم توجهش به این است که بتواند ایران را مهار کند؛ بنظر من یکی از راههایش هم دامن زدن به پانترکیسم در مناطق شمال غرب ایران است؛ منتها خوشبختانه موفق نشده است؛ چون آذربایجانیها حواسشان هست و در تمام دورانها و بزنگاهها نقش برجستهای داشتند. اما دولت ترکیه تمام قد هنوز دنبال استفاده از این موضوع بعنوان یک اهرم فشار بر ایران است.
سیاست ایران در قبال ترکیه باید چگونه باشد؟
ترکیه کشور مهمی است؛ ما همسایههایمان را انتخاب نمیکنیم، همانطور که روابط ایران با عربستان باید خوب باشد، با ترکیه هم باید خوب باشد. یک کشور همسایه و بسیار مهم است؛ عضو ناتو است؛ کشور تاثیرگذاری است و ایران باید روابط سودمند متقابل را سعی کند با قدرت و قوت با ترکیه داشته باشد؛ به هیچ وجه نباید موضع ضعف داشته باشد و روابط نباید خصمانه هم باشد. روابط اقتصادی با ترکیه میتواند برای ایران بسیار سودمند باشد. بنابراین بنظر میرسد علیرغم کارهایی که ترکیه دارد انجام میدهد اما به نفع ماست که هم از لحاظ اقتصادی، هم درارتباط همکاری درمورد سوریه، و هم در ارتباط همکاری با کردها و موضوعات مختلف دیگر باید باهم کار مشترک انجام دهیم؛ علیرغم اینکه باید حواسمان باشد که ترکیه بسیار عملگراست و به موقع علیه ایران هم کار میکند و انواع و اقسام اتهامات را هم مطرح میکند.
این تخاصم ادامه پیدا خواهد کرد
وضعیت بین ایران و اسرائیل را چطور پیش بینی میکنید؟
ایران اصلا اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد، مناسباتی هم ندارد و این تخاصم همچنان ادامه پیدا خواهد کرد، تا جمهوری اسلامی ایران هست و تا اسرائیل هست، این تخاصم ادامه خواهد داشت. اینها باهم قابل جمع نیستند و تصور اینکه اینها بخواهند باهم مصالحه کنند برای من وجود ندارد.
انتهای پیام
نمیشه جمع نشیم ولی رومونو بکنیم اونور نبینیمشون؟
آقای کارشناس درعالم سیاست همه چیز امکان داره .. اگر قدری مطالعه کنید درتاریخ میبینید که چه دشمنان خونی که بخاطر مصالح ومنافع ملیشان با هم دوست شدند ودست درگردن هم انداختند.
آقای بهشتی پور وقتی مواظب باش هم نشینی شما با ملی گرایان در مورد قره باغ موجب شده قبلا حرف هایی بزنید که نشان می دهد شما همچنانکه با ارمنی ها بخاطر اشغال گری مخالف نیستید و نگران همبستگی ترکی هستید..بگوییم مسلمانان ترک..پس با اسرائیل هم مخالفتتان شاید به دلیل ماهیت اشغالگری نباشد بلکه یا به دلیل حب برادران عرب فلسطین است یا نفرت از قومیت اسرائیلی و یهود.در صحبت های شما و همفکرانتان وحدت موضوع و محمول و مکان و قید و اضافه و شرط و زمان و..را اگر کسی از نظر اصول منطق بررسی کند به تناقض فلسفی پی خواهد برد و نیازی به بررسی تخصصی و آنالیز دیتاdata analysisنیست.بسیاری از شماها که سکوت خود را برخلاف مقام معظم رهبری..حفظه الله.. در قبال اشغالگری ارمنی نشان دادید فلسفه بافی های تهدید سازی ترکی در قفقاز موجب شد ماهیت افکارتان قابل مناقشه شود و حوزه های نظریه پردازی تان در سایر موضوعات نیاز به تدقیق و جزئی نگری باشد یادتان باشد استفاده از کلماتی مثل پان ترکیسم از سوی شماها در حالی که ترک ها مسلمانند ولی شما در قبال اشغالگری ارمنی سکوت کردید فاقد پشتوانه توجیهی آزادمردانه بود.مفهوم مرکزی ایده هایمان باید اگر لعاب دینی هم داشته باشداصول انسانی باشد والا از جمع بندی صحبت های متکبرانه در جمع های گوناگون بویژه در صورت ابراز نگرانی به هر قدرت دیگر ملیتی در پیرامون مان، انگیزه های ثانوی برای مثال ملی گرایی انحصاری ولی صریحا ابراز نشود قابل کشف خواهد بود…خدا به همه مان عنایت فرماید.. والله اعلم..