خرید تور نوروزی

انتقاد یک مدرس آواز ایرانی به عصرجدید

محمدفرزین ذوالقدر: توجه زیادی مدیران به موسیقی پاپ و تلفیقی تعجب برانگیز است!

محمدفرزین ذوالقدر خواننده، مدرس آواز ایرانی و پژوهشگر موسیقی صاحب تالیفاتی در تحولات اجتماعی موسیقی ایران، نسبت به ثبت رشته‌ی آموزشی آواز تلفیقی در دانشگاه علمی کاربردی که از سوی یکی از خوانندگان عرصه‌ی پاپ وتلفیقی صورت گرفته است نظر متفاوتی دارد.

به گزارش انصاف نیوز، ذوالقدر ضمن اشاره به وضعیت نامناسبی که از جهت حفظ و اشاعه‌ی موسیقی سنتی ایران و بطورخاص آواز ایرانی در کشور وجود دارد گفت که توسعه و پرداختن به موسیقی تلفیقی دراین دوره بطور خاص یک اشتباه تاریخی است! او به عنوان نمونه به اوضاع و احوال جامعه‌ی ایران در تشییع پیکر یک هنرمند موسیقی پاپ در سالهای گذشته اشاره کرد که زنگ خطر را برای جامعه ایرانی بصدا درآورده است.

ذوالقدر اضافه کرد که حتی در برنامه‌ی عصر جدید گردانندگان این برنامه سعی دارند تا با فشار روی استعداهای نوجوان آنها را وادار به اجرای موسیقی‌های پاپ و تلفیقی کنند در صورتیکه واقعاً استعداد و پتانسیل آن‌ها در موسیقی فولک و یا سنتی است و اقبال واقعی و ماندگار تماشاچیان هم به همان سمت است و در دوره‌ی قبل هم علی رغم آنهمه تبلیغات دیدیم که متاسفانه پارسا خائف به خاطر خواندن یک قطعه تلفیقی و پاپ از راهیابی به فینال بازماند و حالا با روشی دیگر  نوجوانی دیگر را به همان مسیر هدایت کردند و به هر شکلی در فینال قرارش دهند در صورتی که از نگاه من این نوجوانان واقعاً قهرمان هستند و این درحالی است که ایشان هیچ راهکار بلندمدتی هم برای آینده‌ی این هنرمندان جوان در فردای این مسابقات ندارند!

وی درباره‌ی این موضوع شرح داد که در طول 25 سال گذشته بنابر سیاست‌های کلان فرهنگی در کشور و با توجه به حضور جمعیت جوان مدیران ارشد فرهنگی با تزریق نوعی از موسیقی که از اصالت کمتر بهره داشته و در عین حال زهر و تندی موسیقی پاپ را با محدودیت‌های جامعه اسلامی از آن گرفته باشند به فکر تولید موسیقی تلفیقی افتادند که قاعدتاً با توجه به حجم جمعیت جوان ایران در این سالها و از طرفی پایین آمدن به عمد سطح سلیقه‌ی فرهنگی نسبت به شعر و ادبیات کلاسیک و همچنین تعدد دستگاههای تبلیغاتی در این زمینه متاسفانه آسیب‌های بسیار جدی به حوزه‌ی موسیقی ملی ایران وارد آمده است.

او بطور خاص به آواز ایرانی اشاره کرد که در مهجوریت و تنگنای بسیار بدی قرار گرفته است به نحوی که امروزه دیگر هیچ آواز درستی شنیده نمی‌شود و این مسئله از سال 95 و با بیماری مرحوم استاد شجریان بسیار بدتر شده است!

ذوالقدر گفت: دست اندرکاران رشته دانشگاهی موسیقی تلفیقی هیچگونه مطالعه درستی حتی در حوزه‌ی موسیقی تلفیقی در غرب ندارند. امروزه دنیای غرب خود بیشتر از هر زمانی به بن بست در مدرنیته رسیده است و ایشان تقریباً از سال‌های دهه‌ی 50 میلادی به بعد به دنیای پست مدرنیته فکر می‌کنند و دراین باره در آثار ادبی فرهنگی و موسیقی خود دست به جراحی و تعمیری زدند که در خلال آن بتوانند از موسیقی‌های سایر ملل متمدن و اصیل که در حوزه‌ی حریم خانواده، انسان شناسی و معرفت شناسی از مواهبی برخوردارند بهره ببرند.

وی گفت که در این باره ما می‌بینیم که ایشان از انواع موسیقی‌های ملل و اقوام گوناگون نظیر سیاهپوستان، سرخپوستان و اکنون در موسیقی خاورمیانه مفصل کار می‌کنند.

او افزود در این باره می‌توانم به شخص “یانی” اشاره کنم که در سالهای قبل تجربه‌ی موفقی در این باره داشت؛ در یکی آثارش از موسیقی چهارگاه ایرانی بسیار بهره برده و در کنسرت هندوستان آن را به مخاطبانش ارائه داد و باز می‌توانم امروزه به رادیوی فرانسه بطور خاص اشاره کنم که در طول 24 ساعت آوازهایی از خوانندگان آواز ایرانی را برای مردمی پخش می‌کند که زبان حافظ و سعدی را نمی‌دانند اما با تونالیته‌ی موسیقی ایرانی شور و حال واقعی را دریافت می‌کنند که در رشد و نگاه متعالی آنها بسیار تاثیرگذار است! اما نکته اینجاست که من نمی‌دانم این تفکر و نگاه غربیان در جراحی موسیقی خودشان برای رفع یک نقص اساسی چه ارتباطی با ایجاد موسیقی تلفیقی در کشور ما دارد؟ که ما را از آنچه که داشتیم هم محروم کرده است!

ذوالقدر گفت در این باره واقعاً باید عرض کنم که ما در این سال‌ها دقیقاً روند معکوس را نسبت به غربیان طی کرده‌ایم یعنی هرچقدر ایشان با استفاده از موسیقی‌های سایر ملل به عمق و ژرفای موسیقی انسانی نزدیک‌تر می‌شوند ما برعکس از اصالت‌ها و ارزش‌های خودمان دورتر می‌شویم.

ذوالقدر می‌گوید که اگر هر رشته‌ای براساس نظر عقلا در دانشگاه تدریس شود مانعی ندارد اما مخالفت من از آن جهت است که امروزه موسیقی ملی و بطور خاص آواز ایرانی با آن همه قدمت هنوز چنین جایگاهی در جامعه‌ی ایرانی نیافته است و مدیران باید متوجه باشند آن رشته آواز ایرانی که تاکنون در دانشگاه داشتند در سیستم تربیت خوانندگان کارآمد معیوب بوده است و اگر هم استعدادی بیرون آمده بنا به همان دلایلی که عرض کردم اولاً بیشتر آموزش خود را در بیرون دانشگاه دریافت کرده و در ثانی عرصه‌ای برای فعالیت ایشان نیست و مهمترین دلیل علمی آن هم زمان بسیار کوتاه آموزش و ارائه واحدهای نادرست و ناقص درسی و بعضا نبود اساتید کارکشته است و باز از همه مهم‌تر دیگر تبلیغاتی برای بازار کارایشان وجود ندارد و با این وصف نمی‌توان پذیرفت که در مقابل این رشته‌ی دانشگاهی رشته‌ی تلفیقی ارائه شده است که قاعدتاً و خودبخود فارغ التحصیلان همان رشته آواز ایرانی هم به فعالیت در موسیقی تلفیقی خواهند پرداخت و ای کاش بجای این رشته سهمیه نفرات آواز ایرانی افزایش پیدامی کرد و بجای آن مقطع کوتاه آموزشی زمان بیشتری به آموزش درست ایشان اختصاص پیدا می‌کرد تا شانس ظهور آدمهای مستعد در این رشته بیشتر شود زیرا امروزه نیاز جامعه در این بخش حس می‌شود و نه موسیقی تلفیقی!

او افزود یک خواننده‌ی ایرانی تنها برای آموختن صرفاً ردیف‌های آواز ایرانی حداقل نیاز به 5 تا 6 سال زمان دارد؛ چگونه است که این دوره در دانشگاه در حدود دو سال تعریف می‌شود؟ اگر دستگاههای تبلیغاتی و در یک هدف هماهنگ روی موسیقی ایران تمرکز کنند نیازی به تولید آثار تلفیقی برای جامعه‌ی امروز وجود ندارد و مسلما با اندکی تغییر در بخش نرم افزاری موسیقی ملی می‌توان سرعت آن آثار را افزایش داد و یا تغییراتی را با کوتاه کردن زمان تصانیف و آوازها در جهت جذب مخاطبان موسیقی ایرانی بوجود آورد و در ضمن باید از بهترین‌های کشور در این رشته بهره برد و جذابیت‌های آن را به سمع و نظر مخاطب رساند و این شدنی است.

ذوالقدر به میزان اثرگذاری موسیقی تلفیقی در جامعه و ماندگاری آن نیز اشاره کرد و این سؤال را مطرح کرد که تا چه میزان می‌توان به ماندگاری این آثار تلفیقی در جامعه دلخوش کرد؟

او با ذکر مثالی گفت: شما بسیاری از آثار خوانندگان پاپی را که در گذشته با حفظ الگوی سیستماتیک دستگاههای ایرانی بدون هیچگونه تعلیم دانشگاهی خوانده شده‌اند را مقایسه کنید با آثار خوانندگانی که امروز می‌خوانند و دوام و ماندگاری آن‌ها را روی نسل‌های گوناگون ببینید اما متاسفانه آثاری را که امروزه می‌شنویم اکثراً مصرف روزانه و نهایتا سالانه دارند و فاقد آن فاکتورهای مانایی هستند.

ذوالقدر در پایان گفت: عملکرد مدیران سبب رواج نوعی از موسیقی نازل توسط چند تن از آدم‌های معلوم الحال در حوزه‌ی موسیقی پاپ و رپ بخصوص در خارج است. با اشاعه‌ی موسیقی پاپ و تلفیقی از نوع مورد تأیید آقایان نمی‌توان منتظر پاکسازی ذهن تخریب شده‌ی جوانان ایرانی در این سالها بود و به مقابله با آن نوع موسیقی‌ها رفت بلکه باید با تربیت صحیح فرزندان ایرانی در بنیاد خانواده و مدرسه و دانشگاه کاری کرد که طرفداران آن نوع موسیقی در اقلیت قرار بگیرند و این راهکار هم زمانی محقق می‌شود که بجای پرداختن به راه حل‌های موقتی دم دستی و زودبازده از اساس تفکرمان را نسبت اهداف عالیه‌ی فرهنگی و حتی اجتماعی و سیاسی تغییر داده و در صدد حفظ مسلم ارزش‌های تربیتی و بنیان‌های محکم فرهنگی خود در آموزش باشیم زیرا فرزندان ما حتی نمی‌دانند موسیقی درست کدام است و نادرست کدام؟ متاسفانه مدیران ما امروزه بجای آموزش صحیح موسیقی توسط استادان برجسته و صاحب صلاحیت اخلاقی از اساس با ترویج و آموزش رسمی موسیقی در مدارس مخالفت می‌کنند. وقتی که کودکی از ابتدا گوش‌هایش درست تربیت شود و موسیقی را بصورت علمی بشناسد و سختی‌ها و زیبایی‌های واقعی آن را درک کند آیا جذب موسیقی آن افراد معلوم الحال می‌شود؟ مسلما خیر و این همان جایی است که ما به خطا رفتیم و بعد سؤال می‌کنیم چرا جوانانمان امروز اهل معنا نیستند؟ در واقع اینجا تفاوت دیدگاه استادان بزرگ موسیقی با نگرش حاکم بر جامعه مشخص می‌شود موسیقیدان برجسته به موسیقی یک نگاه کاملاً علمی هنری و معرفتی دارد درصورتیکه گروه مقابل به موسیقی صرفاً با نگاه فان و سرگرمی در مورد آن به اظهارنظر می‌پردازند، درنتیجه نیز جوانان این سرزمین با ناآگاهی مطلق و جهل بدنبال موسیقی‌های منحط می‌روند زیرا اساساً شناختی نسبت به انتخاب موسیقی درست ندارند!

محمدفرزین ذوالقدر گفت که اجرای موسیقی تلفیقی از سوی خوانندگان مطرح ایرانی زمانی مورد قبول اهل فن و موسیقی کشور است که علی رغم استفاده‌ی ابزاری ازادوات موسیقی‌های سایر کشورها آنچه در نهایت شنیده می‌شود باید دقیقاً منطبق بر اساس موسیقی ملی ایران باشد و صدایی موسیقی ایران را بتوانیم از آن بشنویم یعنی تولیدکنندگان آن آثار باید توجه داشته باشند که فرهنگ ایران باید در آن اثر متبلور باشد در غیر اینصورت آن موسیقی نمی‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد زیرا ما گاها اشعار محلی می‌شنویم اما ترانه و آهنگ چنان غیرایرانی است که شما تصور می‌کنید این موسیقی یکی از کشورهای همسایه و یا یک موسیقی غربی است. پس می‌بینید که تولید آثار تلفیقی نیز باید با توجه به حفظ هویت فرهنگی کشور تولید شود و نه چیز دیگر.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا