نقد اخلاقی «حجاب اجباری»
اسدالله سرافراز، رییس سابق آموزش و پرورش دزفول در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «نقد اخلاقی «حجاب اجباری»» نوشت:
نزاع بر سر مسئلهی حجاب با گذشت چهل سال هنوز در کشور ما زنده است. اصولاً یکی از مسائلی که برای حکومت اسلامی ما در اولویت بوده و با گذشت زمان و هزینههای زیاد نه تنها تا کنون حل نشده بلکه به یک معضل اجتماعی دردسرساز درآمده است، مشکل مهم حجاب و پوشش زنان است.
قدرت قهری و روش اجباری برای حجاب زنان مهمترین و رایجترین روشی است که مورد تاکید و اِعمال قرار گرفته و بهرغم نقدها و مخالفتهای گوناگون هم چنان با قوت، ساری و جاری است.
تعهد اخلاقی حکم میکند که برای اثبات کارآمدی هر ایده و اقدام دینی از منظر اخلاقی نیز مورد سنجش و داوری قرار بگیرد.
در اینجا میکوشم رویه و روند تحمیلی حجاب را از موضع و منظر نقد اخلاقی مورد داوری قرار بدهم شاید موجب تأمل و درنگی شود.
۱- بیشک در متون دینی ما هیچ حکم شرعی و فریضهی الهی بهصورت تحمیلی تقریر نشده است زیرا هر گونه تکلیف اجباری با اساس دین که مبتی بر اختیار و انتخاب آزاد بوده ناسازگار است. در واقع اجباری نبودن دین دلالت بر به رسمیت شمردن آزادی و احترام به کرامت انسان است لذا هر تکلیف دینی که مبتنی بر اکراه و اجبار باشد ناقض کرامت انسانی و خلاف اخلاق است.
۲- اصل عقلانی تقدم اخلاق بر شریعت و وابستگی دین به اخلاق متضمن این نکته است که خداوند ارزشهای اخلاقی را در مقام تشریع هرگز نقض نکرده است یعنی کلیت دین و احکام شرعی در چارچوب ارزشهای اخلاقی معنا دارند، لذا لازمهی این مدعا این است که درک و دریافت خود از احکام دینی را باید با اصول اخلاق سازگار کنیم از آنجایی که اجباری بودن حجاب حریم و حرمت انسان را مخدوش میکند با محک و معیار اخلاق هرگز نمیسازد.
۳- مطابق نظر عموم علمای اخلاق، اختیار و انتخاب آزاد از مؤلفههای فعل اخلاقی است یعنی هر اقدام تحمیلی و غیر اختیاری نه تنها ارزش اخلاقی ندارد بلکه به دلیل نفی حق انتخاب انسان عملی غیر اخلاقی است.
۴- با توجه به اجرای سیاست حجاب اجباری و صرف هزینههای زیاد در سالهای گذشته تاکنون پیامد مثبت و سازندهای نداشته و شواهد عینی جامعه گواه این مدعاست به نظر میرسد پافشاری و اصرار استمرار این رویه، خلاف منطق فایده و هزینه باشد. یعنی هرگاه هزینههای یک تصمیم و اقدام، بسی بیش از سودمندی آن باشد کاربست دوبارهی آن مغایر عقل و اخلاق است.
۵- دغدغهی بیش از حد به حجاب و حساسیت نشان دادن به بی حجابی دلالت بر این میکند که ارزشهای برتر و مهمتر اجتماعی فدای ارزش کم اهمیتتر میشوند یعنی وقتی جامعه ببیند ارزشهایی چون عدالت، امنیت، آزادی، رفاه، برابری و … به قدر حجاب، مهم تلقی نمیشوند بهتدریج اهمیت این مطلوبهای اجتماعی مورد غفلت قرار میگیرد و این نوعی انحراف اخلاقی است.
۶- با فرض اینکه اگر بی حجابی را یک منکر بدانیم برای جلوگیری از آن نباید مرتکب منکرات بزرگتر گردید، بیشک استفاده از ابزار قهریه و رفتار خشونت آمیز، احساسات منفی و نفرت آمیزی را نسبت به کل دین و حکومت اسلامی بهبار میآورد و بهقول حافظ اگر بستن میخانه سبب گشودن در خانهی ریا و تزویر باشد چه ارزش اخلاقی خواهد داشت؟
۷- تنها دلیل قائلان به حجاب اجباری این است که بی حجابی مفسدهآور است اما تا کنون هیچ شواهد عینی و یا مطالعات علمی این مدعا را اثبات نکرده است. وقتی هرگونه باور و مدعایی را بدون شواهد و دلایل کافی قبول کردیم درست برخلاف اخلاق باور عمل کردهایم.
۸- فروکاستن عفاف به حجاب و یا تناظر مساوی آنها خود یک خطای معرفتی است در حقیقت آنچه یک فضیلت اخلاقی است و بر سر آن باید تاکید کرد عفاف است نه حجاب، به بیان دیگر نه هر با حجابی لزوماً عفیف است و نه هر بی حجابی حتماً بی عفت است، پس مبارزه با بی حجابی به منظور حفظ عفاف یک خطای اخلاقی است.
انتهای پیام
بیچاره ج.ا که تو یکی از مسئولان آموزش و پرورشش بودی!!