حرف های گران | علی ربیعی
علی ربیعی طی یادداشتی در اعتماد نوشت: یك سيستم اجتماعي هوشمند و هوشيار، تلاش ميكند تا با ايجاد آرامش محيطي به فعاليت خود بپردازد به خصوص در دوراني كه سيستم دچار بحرانهاي متعدد يا نقاط ضعف اساسي است، رويكرد ايجاد آرامش در جامعه اولويت مييابد. اين روزها گويي برخلاف يك سيستم عقلايي هر روز به نحوي جامعه تحريك رواني ميشود. سختگيريهاي اجتماعي از يكسو، حرفهاي تحريككننده و مناقشهبرانگيز از سوي ديگر با تاثيرات رواني از سوي برخي افراد همچون تيري به روح جامعه اصابت ميكند. ياد ضربالمثل مشهوري افتادم كه «آدم عاقل چرخ شكسته درشكه را در ميان سيلاب تعويض نميكند» چه برسد به اينكه خودت در ميان سيلاب چوب لاي چرخ درشكهات بگذاري. در اين مورد نگاه كنيد به:
الف- تقريبا از زمان دولت خاتمي روندي شكل گرفت كه در دولت روحاني با شدت بيشتر و در قالبهاي جديدتر تداوم يافت. آدمهايي با عناوين نامعلوم به يكباره به تحليلگران حوزههاي مختلف تبديل شدند. صدا و سيما پايههاي اصلي رشد اين افراد و به نوعي سكوي پرتاب آنها شد. بعضي از اين افراد با زيادهگوييهاي مفرط به مرور مصرفشان در اين رسانه به پايان رسيد، اما از ادبيات آنها براي ايجاد هياهو و تخريب فضاي سياست در تريبونهاي مختلف ديگر استفاده شد و اخيرا هم شاهد برخي اظهارات توهينآميز، نه به يك فرد يا جريان سياسي بلكه توهين به هنر و هنرمندان، علم و عالمان و حتي در حوزه ورزش و اساسا ادب ايراني هستيم. اين اظهارات غيرمسوولانه كه از تريبونهاي پيشگفته سر داده ميشود به مراتب بيش از رسانههاي بيگانه پيامدهاي مخرب براي نگاه نسل جديد به دين، تاريخ اسلام و تاريخ انقلاب برجاي خواهد نهاد. در مورد آثار اين پديده، چند نكته قابل تامل است: ۱- نمونه اينگونه افراد در همه جوامع كمابيش وجود دارد. تفاوت امر در اين است كه متاسفانه در جامعه ما اين افراد از تريبونهاي رسمي حتي با پول بيتالمال و در نهادهاي دولتي و عمومي بدون هيچ منع و احيانا گفتوگويي سخن ميگويند. ۲- آثار سخنان اين افراد صرفا در حوزه سياسي باقي نميماند. در يك پيامد منفي، تحصيلكردگان و افراد به خصوص نسلهاي جديد، سخنان موهوم اين افراد را به كل نظام فكري و ساختار جامعه نسبت ميدهند و بر اين مبنا قضاوت ميكنند. من بارها با اين نوع قضاوت و تعميم در گفتوگوهاي اجتماعي مواجه شدهام. ۳- وقتي به نام تبيين، با انحراف مفهومي، محققان و تحصيلكردگان يك حوزه با كلمات سخيف مورد توهين قرار ميگيرند، بخشي از آنها اين افراد را صاحبان مواضع رسمي تلقي كرده و اين امر موجبات دلزدگي و نااميدي از آينده علمي كشور را فراهم ميكند. ۴- مشاهده ميشود كه افرادي از اين نحله، با گندهگوييهاي بيمبنا و طرحهايي كه هيچ بنيان علمي ندارند با موضعگيريهاي خاص، مورد توجه و خوشايند قرار گرفته و بعضا در جايگاهها و پستهاي سياستگذاري مينشينند كه اين موضوع علاوه بر ايجاد كژراهه در امور، موجب نااميدي نخبگان ميشود. بخشي از احساس غبن و ايجاد يأس و حرمان ذهني و واكنشهاي اعتراضي در نتيجه مقايسههايي كه محققان، كارشناسان و انديشمندان صورت ميدهند، حاصل ميشود. ب – برخي حرفهاي سليقهاي و شخصي به نام دين نيز اين روزها چالشهاي ذهني ايجاد كرده است:
۱- اظهارات غلوآميز برخي به نام سخنگويان ديني در قالب داستانسراييهايي سوءاستفادهگرايانه و انحرافي از خواب، تشرف و مكاشفه را شاهديم. البته پديده «غلو» را ميتوان كم و بيش در بسياري از اديان و مذاهب مشاهده كرد.
۲- اين پديده سابقه و قدمت ديرينهاي دارد، اما در سالهاي اخير به دليل گسترش شبكههاي اجتماعي شاهد انتشار وسيع و گسترده اينگونه اظهارات با بازنماييهاي متفاوت هستيم. متاسفانه اينگونه اظهارات كه بعضا همراه با مقايسههاي توهينآميز صورت ميگيرد، نگاه كنيد به برخي اظهارات طرح شده در خصوص بحث عفاف و حجاب و نسبت دادن برخي صفات ناشايست كه موجب تبليغات ضدديني و ايجاد تنازعات نظري بيهوده ميشود. افزايش بازپخش اينگونه اظهارات از سوي گروهي از افراد و به نام دين كه از قضا برخي صاحبمنصب هم هستند و نبود واكنش جدي از سوي انديشمندان و بزرگان ديني در برابر اينگونه مواضع به خصوص غلوها و خرافات، موجب يك تعميم ناروا شده و از سويي با سوءاستفاده ديگران خوانشهاي نااميدكننده و نزاعبرانگيز را دامن ميزند. اين روزها، فضاي اجتماعي و افكار عمومي به اندازه كافي نگرانيهايي دارد؛ تداوم تحريم، كاهش اميد به آينده با اينگونه اظهارات و برخي سياستهاي اجتماعي موجب تشديد ناتابآوري اجتماعي خواهد شد. به نظر ميرسد ايجاد فضاي آرام، ارايه سخنان اميدبخش و نيز سياستهاي اجتماعي كمتنش ضرورت جامعه امروز ما براي عبور از شرايط سخت است.
انتهای پیام
متاسفانه این چند سال اخیر و به دنبال معلوم شدن اینکه … به طرق مختلف و با مقالات و نوشتارها و توئیت ها و خودنمایی ها مرتب این جمله را تکرار می کنند تا خوراکی برای روزنامه ها و بعدا سایت های پس مانده خور و فضای مجازی فراهم شود. فکر نمی کنید دیگر حرافی و وراجی و روایت های گوناگون از یک واقعه فیزیکی بس است!این حرف ها بیشتر روی مخ است و بیشتر نمک بر زخم پاشیدن است! بیشتر شبیه اتوبوسی است که در حال سقوط به دره است و مسافران بجای تلاش برای نجات با مرثیه سرایی مرتب وضعیت را تشریح می کنند تا مرگ محتوم خود را سبکتر کنند! زمان اقدامات عملی رسیده که اگر اهل آن هستید بسم الله و گر نه لطفا …! اقدام عملی هم حق خواهی مردم … است والسلام!
این … حالا شده منتقد مقاله نویس!