خرید تور تابستان

منابع طبیعی ایران، حزب الله و حوثی ها و اسرائیل | مصطفی هاشمی طبا

مصطفی هاشمی طبا طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: چند روز قبل یکی از روزنامه‌های چاپ لندن پیش‌بینی کرده است ظرف 20 سال آینده ایران به سرزمین غیرقابل زیست تبدیل خواهد شد. هرچند دانشمندان و دلسوزان کشور بارها در‌خصوص تکیدگی سرزمین ایران هشدار داده بودند، اما این صراحت در مطبوعات خارجی کمتر دیده شده و این در حالی‌ است که جریان زندگی و عادت به مصرف آمریکایی در کشور و اسراف در مصرف منابع طبیعی همچنان برقرار است. اینک بی‌مناسبت نیست اشاره‌ای به برخی مسائل موازی و مؤثر در این امر بشود.

اخیرا در تصاویر فضای مجازی ظاهرا عضوی از سپاه پاسداران که به گفته منابع داخلی عضو مهمی نبوده اعتراف به کمک ایران به حزب‌الله و حوثی‌های یمن و… می‌کند و سیستم جاسوسی اسرائیل موساد آن را دستاورد بزرگ خود می‌شمارد و برخی منابع داخلی هم از این اسارت به‌ دست اوباش موساد و اعترافات دلتنگ شده‌اند. درحالی‌که این پدیده نه از نظر فنی درخور اعتناست و نه اعترافات پخش‌شده مهم است؛ زیرا امری که اظهر من‌الشمس است و همه می‌دانند، نمی‌تواند از دستاوردهای اطلاعاتی و جاسوسی باشد. مگر خود سیدحسن نصرالله، حوثی‌ها و مقامات ایرانی بارها نگفته‌اند که ما به مظلومان و اینها کمک می‌کنیم. پس اعتراف یک نفر به این کمک‌ها چه جای شگفتی و نفوذ اطلاعاتی و عملیات جاسوسی و تروریستی دارد؟‌شاید عوامل موساد می‌خواهند با این عملیات به‌ قول معروف رد نفوذ واقعی خود را گم کنند و مسئولان را به اشتباه بیندازند‌. ‌در واقع اسرائیل و صهیونیست‌ها و ارتجاع منطقه از بمب اتم فرضی ایران هراسی ندارند؛ به‌خصوص با موافقت‌نامه برجام و نظارت بی‌سابقه و همه‌جانبه آژانس بین‌المللی اتمی واقعا داشتن بمب اتمی برای ایران غیرممکن بود. اما چرا اسرائیل، نتانیاهو و ترامپ با برجام مخالف بودند و ترامپ یک‌طرفه از برجام خارج شد و متأسفانه در داخل هم گروهی مترجم نظرات صهیونیست‌ها و ترامپ شدند و با ظاهرسازی فضای فرهنگی و سیاسی، کشور را مطابق نظرات آنها ساماندهی کردند؟ اشکال برجام از دید آنها چه بود؟ هرچند برجام فعالیت‌های هسته‌ای ایران را محدود می‌‌کرد، اما موجبات مشارکت اقتصادی و فنی کشورهای دیگر را با ایران فراهم می‌کرد و با توجه به نیروی انسانی تحصیل‌کرده ایرانی و منابع شایان توجه طبیعی موجب شکوفایی فناوری در کشور و تولید و خلق ثروت در ایران می‌شد؛ ویژگی‌هایی که در هیچ‌یک از کشورهای منطقه وجود ندارد. یعنی ایران می‌توانست سیر صعودی توسعه و آبادانی را در ابعاد مختلف تجربه کند و به‌طور طبیعی دارای هژمونی در منطقه شده و کشورهای منطقه را تحت تأثیر قرار دهد و این، آن چیزی بود که مورد پسند صهیونیست‌ها نبود. 

‌بنابراین مخالفت نتانیاهو و ترامپ نه از بابت فعالیت‌های هسته‌ای و موشکی ایران، بلکه از باب هراس از رشد و پیشرفت ایران در زمینه‌های مورد نیاز کشورهای منطقه بود و متأسفانه گروهی در داخل با آنان هم‌نوا شدند و علم مخالفت با برجام را به دوش کشیدند و موجب انحراف ذهن بسیاری از مردم و مسئولان از آینده ایران و جمهوری اسلامی شدند.‌ نفوذ یک امر شیطانی در کشوری مانند ایران را تنها از دید جاسوسی مستقیم نباید دید؛ سال‌هاست کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه و شوروی به دانشجویان کشورهای جهان سوم بورس تحصیلی می‌دهند تا آنان ناخودآگاه دوستدار و مبلغ ایدئولوژی و طرز زندگی آنان در کشور خودشان بشوند و اینک از لحاظ فرهنگی به دستاویز دیگری متوسل شده و در کشور ما تبلیغ محسنات عدم توسعه و همچنین جلوگیری از توسعه را آن‌هم در قالب الفاظ زیبا و فلسفی ارائه می‌دهند. بسیار روشن و خلاصه بگویم اگر دریاچه ارومیه احیا نمی‌شود، اگر راه‌آهن رشت‌-آستارا یا راه‌آهن چابهار-زاهدان عملی نمی‌شود، اگرچه به‌ دست مستقیم آنها عملی نشده، اما در راستای خواست آنهاست. اگر ایجاد تلاطم‌های اجتماعی و خط‌کشی‌های حیدری-نعمتی و دوقطبی‌کردن جامعه اتفاق می‌افتد و موجب ناامیدی و نارضایتی می‌شود، حاصل نفوذ و خواست آن دشمنان است.‌ استکبار جهانی و صهیونیسم با مظلوم‌نمایی و در خطر نشان‌دادن خود، ذهن مسئولان را به مبارزه با خود فراخوانده است (ضرب‌المثلی داریم که می‌گویند فلانی جهود‌بازی درآورد؛ یعنی خود را خیلی مظلوم و بیچاره نشان داد) تا مسئولان از آنچه از درون ایران تهدیدی جدی است، غافل شوند و چنین می‌شود که اقتصاد و عوامل پایه‌ای اقتصاد در ایران روز به‌ روز تکیده‌تر و در عوض فریادهای سیاسی و دشنام‌دهی فربه‌تر می‌شود. در حقیقت مسئولان به‌جای ساماندهی اقتصادی-اجتماعی، ذهن خود را درگیر مبارزه برون‌مرزی کرده و از خلل‌های پدیدآمده در جامعه و تکیدگی روزافزون کشور و حفظ ایران غافل مانده‌اند. اگر ایران از درون تهی شود و به دنبال آن مسائل اجتماعی مختلف بروز و ظهور کند و محملی که انقلاب اسلامی بر آن استقرار یافته است، تضعیف شود، آیا جایی برای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی باقی می‌ماند؟ حقیقت آن است که زمان کنونی شاید حساس‌تر از هشت سال دفاع مقدس باشد و برای توقف زوال سرزمینی و اقتصادی-اجتماعی کشور باید بسیج واقعی صورت گیرد. مطئنا اگر مردم از اهداف سیاست‌های تدوین‌شده که باید هرچه زودتر انجام شود، آگاه شوند، صمیمانه دل در انجام آن خواهند گذاشت؛ در مقابل اگر ترس از مردم مانع سیاست‌گذاری‌های درست شود، با آینده‌ای هراس‌آور روبه‌رو خواهیم شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا