تحلیل «خود مردم پنداری ابراهیم رییسی» + نظر زیباکلام و جلال میرزایی
آرزو فرشید در روزنامه جهان صنعت نوشت: آن رییسجمهوری که از داخل ماشین و با نگاه کردن به چهره مردم متوجه رضایت آنها از شرایط میشد، رفته اما جایش را رییسجمهوری گرفته که به این هم نیاز ندارد و بدون هیچ ابزاری، از افکار و نظرات مردم مطلع میشود! شاهدش اظهارات اخیر آقای رییسی در جمع مردم کبودرآهنگ است که گفته «مردم رسما اعلام میکنند میتوان با مقاومت، تحریم را بیاثر کرد». او در حالی از بیاثر شدن تحریم و میل مردم به مقاومت در برابر آن گفته و تاکید میکند «وظیفه خود میدانیم به خواست مردم ایستادگی مقابل زیادهخواهان و مقابل نظام سلطه را در دستور کار قرار دهیم و از مواضع جمهوری اسلامی عقبنشینی نکنیم» که اتفاقا کمر مردم زیر بار این حجم از فشار اقتصادی خم شده است. سفره مردم روز به روز آب میرود؛ نارضایتی انباشتشده زیر پوست شهر هم که به جای خود.
در چنین شرایطی آقای رییسی چشم در چشم ما دوخته و میگوید که خواست مردم همین است! البته پیش از او هم برخی از مسوولان از جمله محمد جواد ظریف چنین حرفی زده و مقاومت را انتخاب مردم دانستهبودند.مقاومت در مقابل زیادهخواهان ارزش و الزامی است که نه ما انکارش میکنیم و نه هر فرد میهنپرست دیگری، اما آقای رییسی قبل از بیان چنین کلیگوییها و انداختن بار مسوولیت تصمیمات فعلی و نتایج آن که زندگی مردم را هر روز سختتر میکند به دوش خود مردم، باید توضیح دهد که اولا منظور از زیادهخواهی و مقاومت دقیقا چیست؟ آیا این سخن ایشان را به معنی حرکت در مسیر تشدید تحریمها و یا لغو نشدن آنها تعبیر کنیم و مهیای روزهای سختتر از سختتر شویم؟! دوما آقای رییسجمهور باید بگوید که کدام مردم، کی و با چه مکانیسمی به وی این اطلاع را دادهاند که تحریمها بیاثر شده و ما همچنان قادر به مقاومت هستیم؟ سوما آقای رییسی باید توضیح دهند که آیا به تبعات و عاقبت اینطور اظهارنظرها و از جانب مردم سخنگفتنها فکر کردهاند؟ حواسشان است که چطور هیزم بر آتش خشم نارضایتی عمومی میریزند یا خیر؟
به خودشان قوت قلب میدهند
صادق زیباکلام استاد دانشگاه و فعال سیاسی این طور از جانب مردم سخن گفتنها را ناشی از نیاز مسوولان به مقبولیت میداند و هشدار میدهد که این رویه نتیجهای غیر از بیشتر خشمگین کردن مردم ندارد.
او به «جهانصنعت» گفت: «ما در کشورمان صداهای متعدد و مختلفی را میشنویم که نام خود را مردم میگذارند اما اگر دقت کنیم خواهیم دید که این صدای خود مسوولان است. صدایی که یا از سوی مسوولان مثل آقای رییسی بیان میشود و یا رسانههای نزدیک به آنها یا تریبونهایی مثل نماز جمعه و صداوسیما. تمام اینها از جانب مردم سخن میگویند.»
وی ضمن نقد از سخنان اخیر رییسی گفت: «میتوان خیلی ساده به آقای رییسی نشان داد که چقدر در اشتباه است. میتوان یک نظرسنجی ساده توسط هر ارگانی که مورد تایید آقای رییسی است، انجام داد و از مردم پرسید که آیا شما شرایط اقتصادی موجود را به عنوان مقاومت میپذیرید و با آن همراهی میکنید یا خیر. حتی اگر هشتاد درصد مردم نظر دیگری داشتند و فقط بیست درصد با آقای رییسی همراهی کردند، آقای رییسی به اعتبار آن بیست درصد بگوید که ما سیاست مقاومت را ادامه میدهیم اما من شک دارم که حتی بیست درصد مردم هم با آنچه که آقای رییسی میگوید همراه باشند به این خاطر که واقعا گرانیها کارد را به استخوان مردم رسانده است.»
زیباکلام همچنین گفت: «به نظر من در آن نظرسنجی از مردم این را هم بپرسند که در نتیجه مقاومت قرار است چه به دست آوریم؟»
وی در پاسخ به اینکه دلیل این خود مردمپنداری در ذهن مسوولان چیست؟ گفت: «به نظر من اینها چارهای غیر از این رفتار ندارند. صداوسیما، مطبوعات، تریبونهای مختلف و… دارند اما مردم هیچ روزنهای را ندارند که حرف خود را به گوش مقامات برسانند. تنها روزنهای که مردم در سالهای اخیر داشتهاند همین فضای مجازی است که شاهدیم آن را هم به اشکال مختلف تلاش میکنند تا بسته شود؛ حالا از طریق طرح صیانت، اینترنت ملی یا … . مردم فقط از طریق همین فضای مجازی میتوانند نظر خود را اعلام کنند و هر تریبون دیگری که هست، در اختیار خودشان است. طبیعی است که آنها هم نمیگویند ما میدانیم مخالف این سیاست یا دیدگاه هستند اما اهمیت ندادهایم و همچنان به مسیر خود ادامه میدهیم. بنابراین میگویند که مردم با ما و همراه هستند و حتی اگر ما بخواهیم عقبنشینی و مصالحه کنیم، مردم اجازه نمیدهند!»این فعال سیاسی گفت: »مسوولان در واقع با این کار خودشان به خودشان قوت قلب داده و میگویند که مردم با ما هستند و سیاستهای ما را تایید میکنند درحالی که یک نظرسنجی ساده تکلیف را روشن خواهد کرد.»
تحلیل غلط
جلال میرزایی، نماینده پیشین مجلس و فعال سیاسی سعی دارد خوشبین باشد و اینطور تصور کند که رییسی بر مبنای نظرسنجیای که نتایج آن اعلام نشده است، اینطور گفته اما باور دارد که حتی در این صورت نیز آقای رییسجمهور دچار تحلیلی اشتباه شده است.
او در گفتوگو با «جهانصنعت» با اشاره به اینکه «واقعیت این است که مردمی که از آنها صحبت میکنیم شامل طبقات و طیفهای مختلفی هستند، همچنین اقشار مختلفی هستند اعم از دانشجو، نویسنده، کشاورز، کارگر، روحانی، کارمند و… » گفت: «برخی از این اقشار در بهترین شرایط نیز به خاطر اینکه خواستههایشان اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و… تامین نشده است، ناراضی هستند. در شرایط موجود اما چطور میتوان گفت که مردم همه راضی هستند!»وی با تاکید بر اینکه «مکانیسم دریافت نظرات مردم در کشور ما ایراد دارد» گفت: «نمیدانم آقای رییسی بر چه پایهای اظهارات اخیر را بیان کرده است.
من به دو مرکز افکارسنجی مورد اعتماد اشاره میکنم. یکی مرکز افکارسنجی صداوسیما که معتبر است و با روشهای عملی کار میکند. دیگری هم مرکز افکارسنجی دانشجویان ایسپا که آن هم هرازگاهی یک نظرسنجی انجام میدهد. در چهار، پنج ماه اخیر من از اینها نظرسنجی ندیدم که بر مبنای آن بتوان گفت اکثریت مردم- آنچه که آقای رییسی گفته یعنی همه مردم- همان نظری را دارند که آقای رییسجمهور گفته است! تنها نظرسنجی اخیر همان نظرسنجیای که یک موسسه خارجه انجام داده بوده و به نظر من مواجهه درستی هم با آن نشد، نشان میداد که حدود بیست و اندی درصد از مردم به دولت رییسی امیدوار هستند.»
میرزایی درباره اینکه نگاه آقای رییسی مبنی براینکه خواسته مردم مقاومت و یعنی ادامه شرایط موجود- به فر ض اینکه وضعیت بدتر نشود- است، در دولت چه عواقبی خواهد داشت؟ گفت: «اگر یک سال اخیر یعنی اگر بعد از مراسم تنفیذ آقای رییسی تا کنون را مرور کنیم، این تنها موردی نیست که برداشت دولتمردان از مسائلی که کشور با آن مواجه است، دچار اشکال اساسی است. موارد دیگری هم بوده که برداشتهای غلط داشتهاند و به فراخور آن تجویزهای اشتباهی هم داشتهاند. آن هم در حالی که نظرسنجی و اعلام نظر مردم در مورد مسائل مختلف در دنیا مرسوم و معمول است. این نظرسنجیها که نشان میدهد موقعیت دولت نزد افکار عمومی بهتر شده یا بدتر شده، در دنیا معمول است و کاملا جا افتاده است. برخی از دولتمردان البته این نظرسنجیها را نادیده گرفته و سیاستها و برنامههای خود را در حوزههای مختلف در اولویت قرار میدهند. قطعا استفاده از نظرسنجیها و توجه به نظر مردم یک برخورد منطقی با نارضایتیها است اما متاسفانه در کشورمان نمیبینیم که دولت از این شیوهها استفاده کند و قبول داشته باشد که مثلا در فلان حوزه نارضایتی وجود دارد.»این نماینده پیشین در مجلس دهم افزود: «البته من این گزینه را هم در نظر میگیرم که شاید یک نظرسنجی توسط یکی از موسسات انجام شده و نتایج آن اعلام نشده باشد و اکنون آقای رییسی آن را مبنا قرار داده باشد. البته معتقد هستم که در آن هم احتمالا این نتیجه حاصل شده که مردم با وجود نارضایتی از عملکرد دولت و بیپاسخ ماندن وعدههای آقای رییسی، در جایی که بحث مثلا زورگویی آمریکاییها باشد، تاکید بر مقاومت باشد.
اما این به منزله آن نیست که مردم از رویکرد و اقدامات دولت راضی هستند و هر آنچه دولت انجام میدهد را قبول دارند و دعاگوی دولت هستند. اینها دو مساله جدا است و اگر آن را درست محاسبه نکنیم، موجب از دست رفتن پایگاه اجتماعی میشود و حتی در میانمدت- نمیگویم بلندمدت- میتواند نگاه مردم مبنی بر اهمیت مقابله با زورگویی را نیز تضعیف کند. یعنی مردم ما زورگویی را نمیپذیرند اما وقتی ببینند که دولت در حوزه اقتصادی خوب عمل نمیکند، ممکن است در آن رویکرد نیز تردید کنند. به نظر من حتی اگر چنین نظرسنجیای بوده و مبنای تحلیل آقای رییسی قرار گرفته است، این تحلیل ایشان اشتباه است.»
کدام مردم؟
بعید است که همکاران، همراهان و حامیان دولت سیزدهم به آقای رییسی درباره آسیبها و لطمات این رویکرد هشدار داشته باشند اما اگر نقد منتقدان را بدون در نظر گرفتن جناحبندیهای سیاسی مرور کنند، حتما درخواهند یافت که این رویه برای هیچ کسی سودمند نیست.
نمونهاش همین نکاتی که صادق زیباکلام و جلال میرزایی مورد توجه قرار دادند. یا توییت آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت که نوشته بود: «تورم لجامگسیخته، کوچکتر شدن سفرههای مردم و فقیرتر شدن آنها و بیافقی و نگرانی نسبت به فردای خود، حاصلی جز گسترش خشم و ناامیدی و بیاعتمادی و سودای مهاجرت به دنبال نداشته و ندارد. آیا میشود نام این وضعیت را صبوری و مقاومت مردم نامید؟ دقیقا کدام مردم؟
انتهای پیام
با یک تحلیل ساده روانشناختی میشه نشون داد که رئیس جمهور اتفاقا خودش هم (حداقل بصورت ناهشیار، و البته به نظر من کاملا هشیار) از برعکس بودن خواست مردم و نظر منفی به دولت خبر دارد :
رئیس جمهور مکررا نظر خود را بجای اینکه نظر خود اعلام کند، نظر مردم اعلام می کند در حالی که رئیس جمهوری که اکثریت با او همنظر باشد، به سادگی میگوید که من این کار را با نظر خود انجام می دهم (نظر من این است و چنین خواهم کرد) چون میداند که اکثریت همراه با او ، نظر او و خود او را قبول دارند.
اما تنها وقتی شخص میداند که چنین نیست (اکثریت با شما یا نظرتان موافق نیستند) ، سعی در اعلام اینطور بودن میکند و نظر خود را (بخاطر مخالف اکثریت) ، نظر خود معرفی نمی کنی و نظر دیگران یا حتی نظر همان کسانی معرفی میکند که حرفش را قبول ندارند !
با یک تحلیل ساده روانشناختی میشود نشان داد که رئیس جمهور اتفاقا خودش هم (حداقل بصورت ناهشیار، و البته به نظر من کاملا هشیار) از برعکس بودن خواست مردم و نظر منفی به دولت خبر دارد :
رئیس جمهور مکررا نظر خود را بجای اینکه نظر خود اعلام کند، نظر مردم اعلام می کند در حالی که رئیس جمهوری که اکثریت با او همنظر باشد، به سادگی میگوید که من این کار را با نظر خود انجام می دهم (نظر من این است و چنین خواهم کرد) چون میداند که اکثریت همراه با او ، نظر او و خود او را قبول دارند.
اما تنها وقتی شخص میداند که چنین نیست (اکثریت با او یا نظرش موافق نیستند) ، سعی در اعلام اینطور بودن میکند و نظر خود را (بخاطر مخالفت اکثریت) ، نظر خود معرفی نمی کند و نظر دیگران یا حتی نظر همان کسانی معرفی میکند که حرفش را قبول ندارند !