نگاهی به فصل دوم سریال تهران
بشیر اسماعیلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی درباره فصل دوم سریال اسرائیلی تهران می نویسد: سریال در فصل دوم، از نظر تکنیکی سعی در بهبود ساخت خود کرده و حتی از «گلن کلوز»، هنرپیشه کهنهکار هالیوود هم بهره میگیرد. اما همچنان ضعف ساختاری در این مجموعه مشهود است و مثل قصههای «کمیک استریپ»، خیلی از اتفاقات، باورناپذیر و بدون منطق داستانی از آب در آمده است. به خصوص در این دوره جولان سریالها در جهان، سریال «تهران»، به غیر از پخش کنندههای سرشناس خود و موضوع جنجالیاش، چیزی برای رقابت با شاهکارهای تلویزیونی دیگر، ارائه نمیکند.
دیپلماسی ایرانی: به تازگی فصل دوم از سریال اسراییلی «تهران» به پایان رسید و نکات مبهم قسمت آخر، این ظن را تقویت کرد که فصول بعدی هم در راه خواهند بود.
سریال «تهران»، داستان حضور دختری اسراییلی به نام « تامارا» در تهران است که از طرف موساد ماموریت دارد تا عملیات خرابکاری و ترور را در ایران پیش ببرد.
در فصل اول، ماموریت خرابکاری او در تاسیسات برق تهران به هدف از کار انداختن پدافند هوایی ایران در هنگام حمله هوایی اسرائیل، ناکام میماند. (هشدار لو رفتن داستان) در فصل جدید اما « تامارا» که به خاطر اعدام بستگانش، از جمهوری اسلامی کینه مضاعفی به دل گرفته است، میکوشد فرمانده کل سپاه پاسداران را ترور کند؛ اما با وجود موفقیتآمیز بودن ترور، این بار هم برنامهها آنطور که باید پیش نمیروند.
سریال در فصل دوم، از نظر تکنیکی سعی در بهبود ساخت خود کرده و حتی از «گلن کلوز»، هنرپیشه کهنهکار هالیوود هم بهره میگیرد. اما همچنان ضعف ساختاری در این مجموعه مشهود است و مثل قصههای «کمیک استریپ»، خیلی از اتفاقات، باورناپذیر و بدون منطق داستانی از آب در آمده است. به خصوص در این دوره جولان سریالها در جهان، سریال «تهران»، به غیر از پخش کنندههای سرشناس خود و موضوع جنجالیاش، چیزی برای رقابت با شاهکارهای تلویزیونی دیگر، ارائه نمیکند.
در باب محتوا، سریال «تهران» همچنان قائل به کلیشههای موجود درباره ایران است. این بار مسائلی مثل آقازادهها، زندگی اشرافی در لواسان، زندگی و کسب و کار فرزندان مسئولین در خارج از کشور، رویکرد جوانان طبقه متوسط به مواد مخدر و امثال اینها که در شبکههای اجتماعی به طور گستردهای شاهد انعکاس آن بودهایم، مد نظر نویسندگان سریال تهران هم قرار گرفته است.
در عین حال همان طور که گفته شد، در این فصل، موساد چاره کار را در ترور فرمانده کل سپاه پاسداران میبیند و در سراسر داستان به این مسأله اشاره میشود که «سردار قاسم محمدی» که در این سریال، فرمانده سپاه است، درصدد نابودی اسرائیل است. اما در عین حال گفته میشود که او ایران را هم به ویرانی کشانده و هدف «تامارا» از ترور سردار محمدی، نجات توأمان زادگاهش ایران و وطن فعلیاش اسرائیل است. اما در نهایت، سریال از توضیح اینکه چرا فرمانده سپاه پاسداران برای کشورش مخرب است ناتوان میماند؛ همین سردار محمدی بود که در فصل اول سریال، ایران را از حمله هوایی اسرائیل مصون نگه داشت، در عین حال میبینیم که او دغدغه پیشرفت کشور را دارد به طوری که پسرش را به ماندن و کار کردن در ایران ترغیب میکند. به علاوه اینکه در تلاش است خودروهای ایرانی با کیفیت بسازد و با افتخار و مباهات، درباره پهپاد ساخت متخصصان داخلی سخن میگوید.
در نقطه مقابل، تصویری که از موساد میبینم، سازمانی هدف محور و بیرحم است که موجب مرگ پسر بیگناه سردار محمدی و قتل میلاد کاهانی، معشوق تامارا که خدمات فراوانی هم به موساد کرده است میشود و حتی میکوشد «تامارا» را هم به خاطر خودسری از میان بردارد.
اما با وجود همه اینها، یک دیدگاه «بازنمایی محور» بر سریال تهران سیطره دارد؛ ایرانی ها همگی خشن، فرصتطلب و خطرناک نشان داده میشوند و هیچ ایرانی خوبی به جز آنهایی که با اسرائیلیها همکاری میکنند، وجود ندارد. حتی کاراکتر خاکستری «فراز کمالی» فصل اول، که در نقش یک سپاهی وظیفه شناس و متصلب، بیننده را به یاد «بازپرس ژاور» در رمان بینوایان میانداخت، در فصل دوم به همکاری با موساد تن میدهد و راه را برای ترور فرماندهاش باز میکند. از این روی او هم که به عنوان یک ایرانی عضو سپاه، تا حدی واجد خصایل انسانی بود، در نهایت با «تامارا» کنار میآید تا معلوم شود خوبیهای مختصری که داشت، قرار بود کجا مورد استفاده قرار بگیرد!
اما شاید نقطه تفاوت سریال با دیگر آثار مشابه این باشد که ایران را کشوری مدرن و امروزی نشان میدهد که حتی سبک زندگی غربی در بین نظامیان آن هم رسوخ پیدا کرده است و تهران شهری عقب مانده و ویرانه تصویر نمیشود.
در عین حال برعکس آنچه مثلا در فیلم « آرگو» میبینیم، اعضای سپاه در سریال تهران، افرادی باهوش و مصمم هستند که موساد را به وحشت میاندازند و تواناییهای آنها دست کم گرفته نمیشود.
در مجموع آنچه اخیرا نفتالی بنت درباره «به زعم وی» قطع کردن سر اختاپوس در تهران گفته است، با داستان فصل دوم سریال همخوانی دارد. رژیم صهیونسیتی اینک میکوشد با حربههایی مثل نفوذ در بین مقامات بلندپایه، ترور شخصیتها و دانشمندان، خرابکاری در تاسیسات زیر ساختی کشور و گسترش شبکه جاسوسی موساد در ایران، به کشور از درون ضربه زده و قدرت منطقهای ایران را تضعیف کند. با این اوصاف، سریال تهران بازتابی از این سیاست جدید رژیم صهیونیستی علیه ایران است. عملیاتی که موساد در آن حتی به عوامل و جاسوسان خودش هم رحم نمیکند و پس از سوخته شدن مهرههایش به حذف آنها اقدام میکند.
انتهای پیام