خرید تور تابستان

نقدی بر تماشاچیان کنسرتی که متوقف شد

مصطفی رسته مقدم، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:

این روزها کلیپ تراژیک صحنه ای که یک مامور با حضور بر روی سن، کنسرت یک خواننده را متوقف می‌کند، در شبکه های اجتماعی بسیار بازنشر و دیده شد. این کلیپ از دو جهت تراژیک است. یک جنبه تراژیک آن همان است که در کلیپ مورد توجه است. تاسف درباره اینکه عده‌ای قلیل در مقابل خواسته‌ی اکثریت می‌ایستند و با اتکا به قدرتی که از آن برخوردارند، حق دیگران را پایمال می‌کنند. مخصوصاً که این تضییع حق ناشی از برداشت غیر انسانی از دین باشد. این کلیپ آنقدر متاثرکننده بود که در شبکه‌های اجتماعی به نمایی از «واقعیت» زندگی این روزهای جامعه تعبیر شد و همدلی بسیاری نیز برانگیخت.

تعبیر «واقعیت زندگی ما» از این کلیپ درست است، اما از قضا این تمام واقعیت زندگی ما نیست بلکه نیمی از واقعیت است و درست از همین جاست که جنبه دوم تراژیک بودن ماجرا شروع می‌شود. در این تردیدی نیست که تضییع حقوق مردم به هر بهانه‌ای ولو به بهانه های دینی روا نیست و این قبیل برخوردها بسیار متاسف‌کننده است، اما سوال این است که وظیفه‌ی «ما» در قبال این تضییع غیر قانونی حقوق‌مان چیست؟

در این مصداق خاص، یعنی متوقف کردن کنسرت آن خواننده، همان گونه که در فیلم کاملاً مشخص است، خواننده تصریح می‌کند که کنسرت مجوز دارد. یعنی آنچه در حال انجام است، کاملاً قانونی است. یعنی اگر مردم به صورت منسجم، مطالبه‌ی ادامه یافتن کنسرتی که مجوز قانونی دارد، را می‌کردند، آن ماموری که مدعی قانون است اما عملاً دارد بی قانونی می‌کند، هیچ مستمسک قانونی برای برخورد با مردم نداشت.

سوال این است که چرا مردم همچون یک کل واحد عمل نکردند و به روش مسالمت آمیز و مدنی، مامور را به بیرون هدایت نکردند تا بتوانند حق قانونی‌شان که نشستن در سالن و تماشای کنسرت است، بپردازند؟ به دیگر سخن، نیم دیگر واقعیت زندگی ما این است که حتی در جایی که قانون دست ما را در دفاع از حقوق‌مان باز گذاشته هم، دوست داریم نقش «قربانی بی گناه» را ایفا کنیم. در این مصداق مشخص، هیچ سخت نبود که مردم به جای این که فقط دوربین به دست بگیرند تا از این ظلم آشکار فیلم‌برداری کنند، همگی در سالن می‌نشستند و به اعتراض سالن را ترک نمی‌کردند. مقاومت مدنی و مسالمت آمیز، چیزی نیست جز همین. اگر این اتفاق می‌افتاد، امروز به جای این که حسرت بخوریم که چرا مغزهای کوچک زنگ زده‌ای وجود دارند که با اتکای به قدرت، حق مردم را تضییع می‌کنند، با غرور از حرکت مدنی‌ای حرف می‌زدیم که مردم با اتکا به همین فرصت‌های ناچیز قانونی، جلوی زیاده خواهی چنین مغزهایی ایستادند.

بی شک اگر افرادی در آن جمع محکم از حق‌شان مبنی بر ادامه کنسرت دفاع می‌کردند، بقیه نیز به پشتیبانی از آنها بر می‌خاستند، اما همه به هوای دیگری نشسته بودند. اقتضای شهروندی این است که در چنین مواردی، خود را مسئول دفاع از حق خویش بدانیم و برای تضییع نشدنش، تلاش کنیم و به امید «مردی که از خویش برون آید و کاری بکند» ننشینیم. نیم دیگر واقعیت زندگی ما این است که ما مسئول حقوق خودمان هستیم و نباید بگذاریم تا تضییع شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا