خطای تاریخی
محسن جلالپور، فعال بخش خصوصی و تحلیلگر مسائل اقتصادی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «خطای تاریخی» نوشت:
حکومت پهلوی مثل هر حکومتی، دارای نقاط ضعف و نقاط قوت بود و بدیها و خوبیهایی در زمینه حکمرانی اقتصادی داشت. سیاستمداران انقلابی خوبیهای این ساختار را کنار گذاشتند و بدیهایش را به ساختار بعد منتقل کردند.
در اواخر دوران پهلوی اگرچه اقتصاد ایران با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکرد اما وضعیت زمانی بحرانی شد که حکومت وقت تصمیم به خرید رضایت جامعه از طریق پولپاشی گرفت. در نتیجه منابع زیادی به جامعه تزریق شد که تورم را به وجود آورد. شاه این روند را توطئه بازاریان تلقی کرد و به جای اینکه به جنگ تورم برود، به جنگ بازاریان رفت. این یک خطای راهبردی بود که اقتصاد ایران را در این دوره از کار انداخت. این راهبرد در تکاپوی انقلابیون و شعارهای سیاسیون تبدیل به مطالبه عدالت اجتماعی شد.
شکی نیست که عدالت اجتماعی بسیار ارزشمند و قابل احترام است اما فهم نادرست از آن برای اقتصاد ایران گرفتاری زیادی ایجاد کرد. سیاستمداران فکر کردند نظام سرمایهداری در غرب عادلانه نیست و دولت وظیفه دارد از طریق عرضه ارزان یا رایگان منابع، نظامی عادلانه برقرار کند. این رویکرد خطا که به نوعی در تداوم سیاستهای حکومت قبل بود، برای کشور گرفتاری زیادی ایجاد کرد. اولین نتیجه این بود که سیاستمداران ما توسعه اقتصادی را با وابستگی اقتصادی اشتباه گرفتند و عارضه بعدی این بود که بازارها را مغایر با عدالت اجتماعی تلقی کردند و در نتیجه به سرکوب آنها پرداختند.
به همین دلیل مرز دخالت سیاستمداران در دیپلماسی و اقتصاد بسیار بیشتر از دیگر حوزههاست. در ذهنیت سیاستمدار ایرانی توسعه اقتصادی با وابستگی اقتصادی و دستیابی به عدالت اجتماعی با انکار نظام بازار یکسان انگاشته میشود. در حوزه قیمتها ترجیح میدهند قیمتها به دستور استانداران و فرماندهان یا قضات تغییر کند. دنبال ملی کردن بانکها و بنگاههای بزرگ هستند و فکر میکنند اگر سیستم قرضالحسنه در نظام بانکی برقرار باشد، اقتصاد از پلشتیها دور میشود. اعتقاد جدی دارند که مقامات باید بتوانند عوامل پشت پرده گرانیها را پیدا کنند. به همین دلیل ستاد و قرارگاه کنترل قیمتها را ایجاد میکنند.
سیاستمداران کشور ما به صورت جدی دنبال احیای سیستم کوپن و توزیع کارت سهمیه معاش هستند. خیلی علاقه دارند که چرخ اقتصاد را بدون دلار بگردانند و نقدینگی را به سمت تولید هدایت کنند و تولید را به حرکت وادارند و کشوری بسازند که همه حقوق برابر دارند و تورم در آن معنایی ندارد و نرخ بهره هم کلاً برچیده شده است. سیاستمداران در مصاحبههای خود همواره به همین مسائل اشاره میکنند و خواستار اجرای همین منویات هستند و درست است که همه منویات آنها اجرایی نشده اما این افکار اشتباه نهتنها باعث شده اقتصاد کشور از مسیر درست خود خارج شود و بیش از پیش از یک اقتصاد کارا و نظام توزیع عادلانه مواهب اقتصادی، فاصله بگیرد بلکه با پاسخگویی به تقاضای فزاینده برای توزیع منابع ارزان دولتی، استخراج بیش از حد منابع و مصرف مسرفانه را برای کشور به ارمغان آورده است.
انتهای پیام