پروندهی «کاف. الف» از نگاهی دیگر
مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی پروندهی کیوان اماموردی که به اعدام محکوم شده است، نوشت:
در این یادداشت نمیخواهم بر دلیل رفتار کیوان اماموردی متمرکز شوم. (تحلیل و جمعبندیام بر پایان ماجراست) اما شاید برای تکمیل یادداشت و آگاهی مخاطب لازم باشد. شیما قوشه (موکل شاکیان) یکجا در مصاحبهاش با همین رسانه گفته بود “… این فرد میتواند یک مورد پژوهشی خوب باشد تا مشخص شود فردی در چنین جایگاهی که یک خانواده نرمال و شغل خوب دارد چرا اقدام به چنین کاری میکند…باید مشخص شود چنین فردی که دسترسی به رابطهی جنسی داشته چرا این کار را انجام داده است؟”
به گمانم وقتی شخصی سلامتِ روانش مورد تأیید قرار میگیرد، نباید رفتار غیر اخلاقی و مجرمانه او را آنچنان پیچیده و اسرار آمیز دانست. دلیل دزدیِ بسیاری از افراد “گرسنگی” و “بیپولی” است. یا بسیاری از قاچاقچیان و تبهکاران وقتی به ثروت افسانهای و انبوه میرسند به ادامه کار خود مبادرت میورزند، شاید دیگر به کسب چنین پولی از این راه احتیاجی نداشته باشند. اما “علاقه و عادت” آنها را به ادامه کار وسوسه و ترغیب میکند. از همین رو باید گفت تجربه یک “حس متفاوت” و در ادامه “عادت” به چنین روشی که دیگران از تجربه آن ناتواناند او را در موقعیت بهرهمند شدن از” لذت غریبی” قرار داده و به او “انگیزه” بخشیده است.
در همه جای دنیا انسانهایی هستند که میل و عطش وصفناپذیری برای برقراری رابطه دارند و از پوزیشنهای تکراری و متعارف گریزانند و به نوعی آنها را ارضا نمیکند. بنابراین به دنبال کشف تجربیات جدیدند، این تحرکات تا زمانی که در چارچوب و مقررات باشد مشکلی ایجاد نمیکند اما به مجرد آنکه از حد خود گذشت و منجر به از بین رفتن حقوق و کرامت دیگران شد و آسیب رساند، طبق قانون با آن برخورد میشود. حتی اگر آن شخص زوج قانونی طرف مقابل باشد. نمونههای بدتری از این قبیل رفتارها وجود دارد اما دولتهای آن کشورها برای امنیت راونیِ جامعهشان ترجیح میدهند رسانهایاش نکنند.
انسان همیشه به دنبال تجربه یک زیست متفاوت است. وقتی توان انجام کاری را داشته باشد و دلخواهش باشد به دنبال عملیاتی کردنش هم هست. مُد شدن یک آرایش موی خاص، لباس خاص، خالکوبی، جراحیهای متفاوتِ زیبایی که بسیار مضر و خطرناکاند و… در هر جامعهای به شدت طرفدار پیدا میکند و عدهی زیادی را همراه خود میکشاند. انجام همه این کارها برای انسان لذت دارد و حس متفاوتی میآفریند.
فراموش نکنیم که بسیاری صرفاً به خاطر کسب تجربه جدید تغییر جنسیت میدهند، یا گرایش جنسی خود را عوض میکنند.
بسیاری از تفریحات خطرناک مثل عکس انداختن در میان صخرههای مرتفع و به شدت ناایمن که خطر سقوط آن بسیار بالاست و هر ساله قربانیان زیادی میگیرد وجود دارد و شاهد هستیم که مردم به استقبالش میروند. این افراد از تصمیم خود پروایی ندارند. نمونه سادهتر تکچرخ زدن بدون لباسِ مخصوص و کلاه کاسکت است. همه اینها بهخاطر یک حس متفاوت، هیجان و خاص بودن است. البته برای پز، ادعا و حس برتریجویی نسبت به همتاهای خود و اثبات قدرت هم هست، و (“همینطور ثبت تصویری زنده از خاطرات” ضبط صحنههای رابطه را باید از این منظر واکاوی کرد)
همهی این افرادی که دست به گونههای متفاوتی از کارهایی که در بالا برشمردم میزنند شاید حماقت میکنند ولی در سلامت کامل روانیاند.
به گمانم ایشان تا پایان ماجرا بر مواضع خود خواهد ایستاد. زیرا چه خود را گناهکار بداند یا بیگناه، شاکیان مخالف حکم اعدام وی هستند اما در صورت پذیرش ارتکاب جرم (طبق تحلیل خودش) کمک میکند تا مقامات قضایی حکماش را اجرا کنند.
با این حال او و شاکیان و وکلا یک طرف ماجرا هستند و طرف دیگر سیستم دستگاه قضاست.
در طول تاریخ همیشه اولینها در هر زمینهای، وقتی تابو شکنی کرده و برای نظامهای وقت، دردسر تراشیدهاند با سرنوشت شومی مواجه بودهاند.
اولین اختلاسگر، اولین قاتل زنجیرهای، اولین تئوریسین، اولین افشاگر و…
رفتار ادامه دار او به مدت چند سال، به اجرایی شدن حکم او وزن میدهد. متأسفم که چنین تحلیلی دارم اما به احتمال فراوان کیوان امام وردی اعدام خواهد شد. نظام نسبت به چنین جرمهایی به شدت حساس است. داستان کیوان اماموردی سر و صدای زیادی به پا کرد و به شدت در کانون توجه قرار گرفت و افکار عمومی را جریحهدار نمود. فردی که باعث شد با رفتار [از قول خود عادی]اش امنیت اخلاقی شهروندان را از بین ببرد. برای بعضی نظامهای سیاسی که ایدئولوژی چاشنیِ رفتارشان است و صبغهای تاریخی دارند برقراری امنیت اخلاقی [و نشان دادنِ دفاع از حریم آن] واجبتر و مهمتر از امنیت جانیِ شهروندانش است. مخصوصاً در نظامهای مذهبی که این گونه رفتارها عدول از خط قرمزشان محسوب میشود.
نکته مهم دیگر این است که ممکن است سرنوشت او به شرایط جامعه هم گره بخورد. شرایطی که جامعه دارد تجربه میکند و در لایههای خود در حال پوست اندازی است. این تغییراتِ مداوم و اصرار زیاد مردم برای تغییر، باب میل نظام نیست. برای همین بحرانها را یکی پس از دیگری همراه با جامعه تجربه و پشت سر میگذارد. چون این دو در بیشتر تصمیمات تفاهمی با یکدیگر ندارند.
به همین دلیل هم این امکان وجود دارد که تا مدتی طولانی حکم او اجرا نشود. زمان عفو یا اجرای حکم را ما مشخص نمیکنیم، “شرایط جامعه” مشخص میکند که اکنون شرایط به ضرر اوست. تقابل سنت و تجدد، حجاب اجباری و آزادی…! شکاف عمیقی را رقم زده و جامعه را ملتهب و متشنج کرده است. یک نکته دیگر هم تغییر جهت دادن افکار عمومی از یک مسئله به موضوع دیگر است که ممکن است از او به عنوان چنین فرصتی استفاده شود.
برای برخی از تصمیمگیران امنیت اقشار مذهبی که ظاهراً از رفتار او به شدت منزجرند در اولویت است تا امنیت اقشار غیر مذهبی یا به اصطلاح سکولار. گرچه او قربانیان خود را از میان اقشار غیر مذهبی گلچین و انتخاب میکرد و اساساً دامنه ارتباطات او با افرادی از این تیپ بود اما در میان همین تیپ آدمها هم هستند که موافقِ به دار کشیدنش هستند. دلیل آن آسیبهای چندگانه و حدت خسارت روانی است.
زن نه تنها در نظام ما بلکه در کل دنیا(با درجات مختلف) قربانی تبعیض است. بعضی نظامها برای جبران این تبعیض و به طرفداری از این قشر. این قبیل احکام را در جهت پوشش ضعف خود به اجرا میگذارند. تا پاسخی باشد برای مخالفان که ضد زن بودن آنها را در بوق و کرنا کردهاند.
به عبارت دیگر اجرای چنین احکامی برگ برندهای برای آنها است. در پاسخ به پرسشهایی که از قضا آنها را در همین زمینه به چالش میکشند. در واقع چنین نظامهایی [که خودشان به درست یا غلط به زن ستیز بودن متهماند] با عملیاتی نمودن این احکام خود را در انظار عمومی تبرئه میکنند.
یکی از معایب نقد و تحلیل، خاصیت پیشبینیزای آن است. که شاید در نمونههای نادرِ این چنینی، تاثیر مثبتی در سرنوشت شخص دربند نداشته باشد.
امیدوارم تحلیل من نسبت به سرنوشت اماموردی اشتباه باشد و فرصت دوباره زندگی و جبران خسارت برای او فراهم شود.
انتهای پیام
شهود بسیاری در رفتار مجرم از قبیل لذت بردن از آزار رسانی به افرادی که به وی اعتماد کرده اند؛ حس اقتدار و رضایت از فریب و مسمومیت قربانی بی دفاع و تصویر برداری و به نوعی ماندگار کردن صحنه های پیروز مندانه بدون هیچگونه انگیزه مالی و یا حق السکوت گیری از قربانیان در کنار آشپزی و پذیرایی و مهمان نوازی برای برگزاری یک شب دلنشین و خاطره انگیز دلالت بر اختلالات قابل توجه روانی مجرم دارد.