«خسرو خوبان»، آنچه از قیام عاشورا نیاموختهایم!
احسان امینی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «”خسرو خوبان”، آنچه از قیام عاشورا نیاموختهایم» نوشت:
مولانا در دفتر ششم مثنوی حکایتی تمثیلی را روایت میکند که مرد شاعری روز عاشورا به شهر حلب وارد شد و مردم شهر را در حال نوحه و عزا دید در حالی که از ظلم و ستم یزید و شمر سخن میگفتند. علت را جویا شد و پس از آگاهی از آن، با مشاهدهٔ این عزای عمومی گفت: حقا که ماتم بزرگیست اما کو دوران یزید؟ پس از این همه سال چقدر این خبر دیر به اینجا رسیده. آیا تا کنون در خواب بودید که اینک جامهٔ عزا بر تن کرده و عزاداری میکنید؟ روح سلطانی که خسرو دین بوده از زندان رهایی یافته پس برای چه جامه میدرید و زاری میکنید؟ اگر ذرهای از حال ایشان آگاه باشید می دانید که امروز روز پادشاهی و سلطنت ایشان است.
عزا بر خود کنید ای خفتگان
زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست
جامه چه درانیم و چون خاییم دست
چونک ایشان خسرو دین بودهاند
وقت شادی شد چو بشکستند بند
روز مُلکست و گش و شاهنشهی
گر تو یک ذره ازیشان آگهی
ور نهای آگه برو بر خود گری
زانک در انکار نقل و محشری
بر دل و دین خرابت نوحه کن
که نمیبیند جز این خاک کهن
و شاید این خواب گرانی که مولوی از آن سخن میگوید هنوز هم به بیداری ختم نشده باشد. جامعه امروز ما نیز چنین نسبتی با قیام عاشورا دارد. گویی هر چه پیش میرویم جلوههای آیینی، عاطفی و حماسی قیام عاشورا برجستهتر شده و جلوههای معرفتی و اخلاقی آن به حاشیه میرود. واقع بینانه اگر نگاه کنیم بزرگداشت این واقعه تأثیر چندانی در رفتار اجتماعی متولیان امور جامعه و مردم دیندار ندارد و اقامه آیینهای عزاداری نهایت تاثیرش به آرامش معنوی فردی فروکاسته شده است. اسطوره سازی مداوم از این واقعه اجازه نمیدهد به شخصیت زمینی امام حسین (ع) و یاران موافقش نزدیک شد و آموزههای اخلاقی او را به تصویر کشید و به کار بست. از سویی دیگر، بدعتها و خرافهها و انحرافات روایتگران که در جهت تقویت احساسات و عواطف عرصه را بر جنبهٔ تربیتی و معرفتی تنگ کرده، مانع از رشد نگاه معرفت شناسانه نسبت به قیام امام حسین (ع) شده است. چرا حسین باید تنها در شمایل شفاعت کننده گنه کاران، سرمایه آخرت و واسطهٔ حاجات ترسیم شود. این انسانی که آزادگی مجسم است و شرافت را در اعلی درجه آن برای زمانهٔ خود و آیندگان تصویر کرده است سر مشق کدام رفتارهای زمانهٔ ماست. اگر در آن خواب گران نبودیم و به اندازهای که زخمها و مصائبش را برمیشماریم و برآن اشک میریزیم کلام و مرام او را به کار میبستیم نباید در جامعهای که یاد او و عزای او هر ساله بر پا داشته میشود شاهد رفتارهایی باشیم که فرسنگها با سلوک حسین (ع) فاصله دارد.
چو آن چشمه بدیدید چرا آب نگشتید؟
چو آن خویش بدیدید چرا خویش پسندید؟
از حسین نیاموختهایم که حتی اقامهٔ واجبات دین با شکستن کرامت انسانها در تضاد است. امام حسین (ع) در آستانهٔ جنگ از دشمن فرصت خواست و شب هنگام برای یارانش خطبه خواند و گفت: …رأی من برای شما این است که آزاد و رها باشید از ناحیهٔ من پیمانی بر گردن شما نباشد. اینک شب است و تاریکی همه جا را فرا گرفته از تاریکی استفاده کنید آن را مرکب خود سازید و اینجا را ترک کنید” (تاریخ طبری ج ۴ ص ۳۱۷)
مگر در آن موقعیت جهاد در راه خدا آن هم در کنار فرزند پیامبر (ص) واجب نبود چرا حسین حتی برای ادای چنین واجبی اصحابش را آزاد میگذارد و حتی اجازه نمیدهد افرادی که قصد رفتن دارند سرشکسته شده و از آنان میخواهد در تاریکی شب که کسی دیده نمیشود آنجا را ترک کنند؟
حال چطور ما برای اقامهٔ پارهٔ از ارزشهای دینی حاضریم مقابل دیدگان همگان در کوچه و خیابان کرامت انسانی افراد را ضایع کرده و تخم نفرت بکاریم. این کجاندیشیها چه تناسبی با دستگاه معرفتی امام حسین (ع) دارد؟
حر بن یزید ریاحی سمبل توبه در حادثه کربلاست. میدانیم که او به واسطه ماموریتی که سوی عبید الله داشت کاروان حسین را متوقف کرد، آنان را از بازگشت منع کرد و در زمین بی آب و علف نینوا توقف داد و … اما زمانی که آگاه شد لشکر کوفه قصد جنگیدن با حسین بن علی (ع) و کشتن او را دارد خود را در مرز باریک شقاوت و سعادت دید و راه توبه پیش گرفت. زمانی که حر سوار بر اسب دستش را از روی شرمندگی بر سرش نهاده
با پریشان حالی با امام حسین مواجه میشود و میگوید: آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین با اخلاق کریمانهاش اجازه نداد حر احساس شرمندگی کند و علی رغم غدرخواهی مکرر حر، به او میفرماید: “ارفَع رَاسَک” سرت را بالا بگیر. و پس از آن هم این فرد از اولین افرادی بود که در عاشورا جنگید و به شهادت رسید و یک شبه ره صدساله را پیمود.
این رفتار امام حسین مشق شرافت است. ایشان کسی که به اشتباهش پی برده و اقرار به اشتباه خود دارد را از ابراز شرمندگی در برابر اصحابش بر حذر دارد و به او میفرماید سرت را بالا بگیر. همین اخلاق بلند و کریمانه است که از حر سمبل آزادگی میسازد.
آنگاه ما با کدام توجیه اخلاقی و انسانی مردم جامعه را به تماشای اقرار و اعتراف اشخاص دعوت کرده و از رسانه ملی ابراز ندامت افراد را به تصویر میکشیم. به همین سادگی بدعتها جایگزین ارزشهای دینی و اخلاقی می شور و موجبات دین گریزی را فراهم میکند.
ایراد از کجاست که علی رغم این همه ارادت به آستان حسین با اخلاق و منش او بیگانهایم. آنچه در سلوک او، کلمه به کلمه خطبهها و رجزهای او، نحوه مواجهه او با دشمنانش و کیفیت شهادتش موج میزند و یادش را در صفحه تاریخ ماندگار کرده مفاهیم ناب معرفتی همچون حفظ کرامت انسانی، تفقه در دین، گذشت، سخاوت، آزادگی، پرهیز از خشوونت، شفقت با خلق و… است. مفاهیمی که در جامعه امروز ما رونق و رواج کمتری دارد.
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویب ولیشناسان رفتند از این ولایت
انتهای پیام