انتقادات استاد زبانهای باستانی دانشگاه تهران به وقایع اخیر در مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا
سیداحمدرضا قائممقامی، استاد زبانهای باستانی دانشگاه تهران در یادداشتی دربارهی وقایع اخیر در مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا در کانال تلگرامی خود نوشت:
اشارهای دربارهٔ فرهنگ تاریخی
در بحثهایی که این روزها دربارهٔ لغتنامهٔ فارسی درگرفت، بعضی نیز دربارهٔ این که فرهنگنویسی چگونه باید باشد و نباشد چیزهایی طرح کردند. بعضی از این سخنان نشان از ناشناخت داشت. این که زبان فارسی فلان خصوصیات صرفی و لغوی را دارد، پس فرهنگنویسی مهم است، چه دخلی به بحث دارد؟ این که فرهنگ را امروز باید به کمک رایانه و بر مبنای “پیکره” نوشت هم دلیل بر این نیست که نوشتن آن لغتنامه، که فرهنگی است تاریخی، در صلاحیت زبانشناسان است و در صلاحیت ادیبان نیست. این که شنیده شد فردی گفته که دیگران “در شش ماه دانشنامه مینویسند، این که لغتنامه است” از بدترین سخنانی بود که در این باره شنیده شد. اگر این سخن راست باشد، گویندهاش نه دانشنامه را میشناسد نه لغتنامه را و نه احتمالاً حساب سال و ماه را.
باری به اشاره عرض میکنم: فرهنگ تاریخی نیازمند یک همکاری مستمر چندینساله در میان ادیبان و زبانشناسان است و چون خواندن درست و فهم درست متنهای کهن فارسی اول شرط توفیق در این کار است، دست بالا در این همکاری باید با ادیبان باشد، اما ادیبان توانا و ورزیده که حتیالمقدور از ریاضیات و نجوم قدیم و مانند این علوم نیز چیزی بدانند یا اگر ندانند، از اهل آن علوم یاری بخواهند.
ولی البته پیداست که امر به این جا ختم نمیشود. هزار ریزهکاری در طی کار خود را نشان میدهد که اگر بنا باشد حق آنها ادا شود و سرسری از آنها نگذرند، هر یک گاهی نیازمند ساعتها تأمل و “فکرسوزی” است. راه هنوز ناکوفته است. گرههای دستوری درهمپیچیدهای هنوز در کار است که دستوریان به درستی نگشودهاند و فرهنگنویس ناگزیر است که ولو موقتاً راهی برای آنها بیابد؛ متنهای باصطلاح مصحَّح هنوز پرند از خطاهایی که اگر فرهنگنویس در کار خود پارسایی بورزد، لازم است که آنها را تصحیح کند؛ فرهنگهای قدیم پرند از اغلاط و تصحیفات و لغات غیر واقعی که تصمیم برای آوردن و نیاوردن یکی از آنها در یک فرهنگِ تازه گاه نیازمند چند روز تتبع در مجموعهای از همان فرهنگها و در متون قدیم است؛ انتخاب مثلاً ده شاهد بجا و مناسب، گاه بعد از غربال حدود پنجاه هزار شاهد، برای یک لغت نیازمند روزها فکر و تأمل و مداقه است؛ و …
اینها کلیاتی است از دشواریهای کار. بنده به واسطهٔ تجربیات سالهای اخیر خود تکرار میکنم که دشواریها در جزئیات کار بسیار است و غلبه بر آنها همیشه آسان نیست. اینها را البته به اهلش میتوانم عرض کنم. اگر کسی تصور میکند که مثلاً یکساله میتوان چند جلد کتاب لغت تاریخی نوشت، تا قیامت هم برای او از دشواریهای کار بگوییم، البته فایده نخواهد کرد.
در نهایت، هوش و سواد انسانی و در درجهٔ اول ادبایی است که فرهنگ تاریخی را میتواند به سرانجام برساند. اما البته به یاری زبانشناسان و فیلولوگها و هم فنآوریهای جدید کارها را با سرعت و دقت بیشتر میتوان به پیش برد و این، تا آنجا که به لغتنامهٔ فارسی مربوط میشود، بار دیگر به معنای آن چیزی است که بنده در یک جلسهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه عرض کردم: راه در آشتی و همکاری است؛ در همکاری گروه ادبیات و گروه زبانشناسی.
و اشارهٔ آخر: تصمیم اخیری که در “دهخدا” گرفتهاند که به جای لغتنامهٔ فارسی، لغتنامهٔ متون را بنویسند، یعنی مثلاً “فرهنگ تاریخ بیهقی”، “فرهنگ قابوسنامه” و جز اینها بکلی غلط و به منزلهٔ از معنی تهی شدن آن سازمان است. در جای دیگر میتوان در این باره صحبت کرد. دربارهٔ کلیات طرحشده در این یادداشت هم به جای خود با مصادیق میتوان سخن گفت تا گمان نبرند که مقداری سخن کلیِ خالی از مصداق و معنی است. امیدوارم که بنده یا همکارانم در آینده بتوانیم لااقل بعضی از اینها را به زبان روشن بیان کنیم تا بعضی توهمات از قوهٔ واهمهٔ کسانی که دستی از دور بر آتش دارند یا اصلاً ندارند پاک شود و در ضمن علاقهمندان را به طرح و حل مسائل و معضلات “فرهنگ تاریخی زبان فارسی” برانگیزد.
انتهای پیام