انقلابیگری تخیلی!
آخرین وضعیت اپوزیسیون جمهوری اسلامی در گفتوگو با سعید رضوی فقیه
محمد توکلی، انصاف نیوز: سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار سابق و فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه «بخش مهمی از جامعه به رسانههای فارسیزبان خارجی اعتماد دارند»، گفت: علاوه بر تاثیرپذیری از این رسانهها در شبکههای مجازی هم این پمپاژ ناامیدی از اصلاح و تحریک احساسات منفی علیه جمهوری اسلامی و اینکه «جز براندازی و رفتن جمهوری اسلامی راهی نداریم» نوعی انقلابیگری تخیلی که «اینها بروند، هر چه شد»، را تشویق میکند و نه انقلابیگری با برنامه و با مطالعه و تئوریپردازی.
سه قطب اپوزیسیون
آقای رضوی فقیه در گفتوگو با انصاف نیوز دربارهی وضعیت امروز گروهها و چهرههای اپوزیسون گفت: اپوزیسیون خارج از کشور یک قطب نزدیک به اصلاحطلبها دارد که از آقای سلامتیان شروع میشود تا میرسد به عطاءالله مهاجرانی، فرخ نگهدار و امثال اینها. این بخش خیلی تند نیستند و حتی آنهایی که از گذار از جمهوری اسلامی میگویند همچنان سعی میکنند که یک بالشان را به اپوزیسیون اصلاحطلب داخل کشور بدهند. تیپهایی مثل مراد ویسی، حسین باستانی و بچههایی که در بی بی سی هستند و… یک بخشی از اپوزیسیون به این شکل هستند.
وی در ادامه افزود: یک بخشی هم هستند که کاملا براندازند و میشود گفت با جمهوری اسلامی دشمنی خونی دارند که اینها خودشان به دو بخش مجزا تقسیم میشوند و با همدیگر هم تقابل دارند؛ سازمان مجاهدین خلق و سلطنتطلبها. این دو اکستریم اپوزیسیون برانداز هستند که هیچ آلترناتیوی در خود جمهوری اسلامی نمیتوانند پیدا کنند و برنامهشان این است که جمهوری اسلامی به هر شکل و طریقی برود و پس از آن آنها فکر بعدش را کنند.
این فعال سیاسی دربارهی سایر گروههای اپوزیسیون نیز گفت: خیلیهای دیگر از افراد و تشکیلات اپوزیسیون هم ذیل این سه یا در حاشیهی اینها جمع میشوند. چه به شکل فردی یا تشکیلاتی مثل راه کارگر، شورای گذار و… فعالیت میکنند حول اینها میچرخند.
تنها تفاوت اپوزیسیون امروز و دیروز
رضوی فقیه با اشاره به واکنشها به سخنرانی چندی قبل رضا پهلوی گفت: بعد از سخنرانی رضا پهلوی که به شکل بی سابقهای توسط چهار رسانهی خارجی فارسی زبان پخش مستقیم شد خیلیها با این تصور و تحلیل که یک آلترناتیو جدی مطرح شده و قرار است غربیها و قدرتهای جهانی پشت او بایستند و برنامهای برای جابجایی قدرت اجرا کنند به آن سمت شیفت پیدا کردند. اینها اعم از اینکه قطب اصلاحطلب بودند یا برانداز ولی در هر حال سلطنتطلب نبودهاند اما به این سمت میل کردند. نمونههای این مورد را در سایتهای مجازی زیاد میشود دید که حمایتهایی از رضا پهلوی شد. در داخل هم این موضوع را داشتیم که بعضی دوستان مطرح کردند که «فعلا مسئلهی ما جمهوریت نیست، مسئلهی ما دموکراسی است و اگر سلطنت مشروطهای باشد که آزادیهای مردم از جمله آزادیهای سیاسی را تامین کند میشود به عنوان یک دوره گذار با آن کنار آمد».
این تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این سوال که «چه تفاوتهایی میان اپوزیسیون امروز و اپوزیسون یک یا دو دهه قبل هست؟» گفت: هیج پیشرفتی در اپوزیسیون از نظر تدارکات، امکانات، سازماندهی، اتحاد و ائتلاف و همچنین از نظر برنامه داشتن برای آینده نسبت به وضعیت گذشته نمیبینم. برنامه داشتن به این معنا که یک پلتفرمی داشته باشند که بگویند «ما خودمان به تنهایی یا در ائتلاف با دیگران میخواهیم این برنامه را گام به گام پیش ببریم».
رضوی فقیه با اشاره به تنها تفاوتی که از نظر او میان اپوزیسیون امروز و گذشته وجود دارد، گفت: این تفاوت به هیچ وجه به توانمندی اپوزیسیون ربطی ندارد. تفاوت با گذشته در این است که با توجه به تکنولوژیهای نوین رسانهای صدایشان بلند شده و حضور اینها را در رسانهها بیشتر میبینید. مجاهدین خلق هم همینطور هستند. آنان با آن لشکر سایبری که در آلبانی هستند توانستهاند سر و صدای زیادی ایجاد کنند و ارتباطاتشان را هم افزایش دهند در حالی که اقلیتی پر سر و صدا هستند.
او در ادامه گفت: سلطنتطلبها هم همینطور با لابی کردن در رسانهها یا حضور فعال در فضای مجازی یا مثلا فعال کردن نیروهایشان یا خریدن آدمها در فضای مجازی اعم از سلبریتیها و … تا حضور پیدا کنند که تمام وقت پروپاگاندا کنند، مقداری سرو صدایشان نسبت به گذشته زیاد شده است.
چرا رضا پهلوی جدی گرفته نشد؟
این روزنامهنگار سابق با اشاره به سخنرانی اخیر رضا پهلوی گفت: تفاوت او با بیست سال قبل در این است که چهار رسانه سخنرانیاش را به طور مستقیم پخش کردند که همان هم خیلی جدی نبود. جریانهایی که پشتوانهی آن رسانهها هستند هیچکدام برنامهی جدی برای آلترناتیوسازی و عبور از جمهوری اسلامی نداشتند. به نظر میرسید که این کار هم برای این بود که آنها میخواهند فشاری به جمهوری اسلامی بیاورند برای اینکه در مذاکرات احیای برجام از خودش نرمش نشان دهد. و الّا برنامهی جدی نداشتند.
وی در ادامه گفت: دیدیم که حمایت از رضا پهلوی و مطرح کردن او تداومی هم پیدا نکرد و نه خودش و تحرکاتش افزایش پیدا کرد نه قدرتهای خارجی روی او مانور دادند و فراموش شد. تا جایی که فرح پهلوی مجبور شد بیاید و با یک پلتفرم جدیدی تعیین ولیعهد کند. در حالی که رضا پهلوی خودش در نوبت است مادرش آمده و ولیعهد بعد از او را هم تعیین کرد. البته این هم جدی گرفته نشد.
این تحلیلگر در جمعبندی این بخش از گفتوگو با انصاف نیوز، گفت: به نظر من چه مجاهدین و چه سلطنتطلبها و چه بقیه اپوزیسیون برانداز خارج کشور هیچ تغییری نسبت به گذشته نکردهاند. تنها مسئله همین است که صدای رسانهای اینها بیشتر شده و بخش مهمی از این سروصدای رسانهای ناشی از این است که قدرتهای جهانی و امپریالیسم رسانهای صدای اینها را بلند میکند و ما فکر میکنیم اتفاق خاصی افتاده در حالی که آنها فقط میخواهند از این سروصدای زیاد در جمهوری اسلامی یک هراسی ایجاد کنند تا وادار به نرمش بشود و برنامهای برای گذار از جمهوری اسلامی ندارند.
تعدادی از اصلاحطلبان به اپوزیسیون نزدیک شدند و این تازگی ندارد
این فعال سیاسی اصلاحطلب دربارهی این فرضیه که طیفهایی از اصلاحطلبان با جریانهای اپوزیسیون همراه یا یه آنها نزدیک شدهاند، گفت: یکسری از اصلاحطلبان یا بر اساس توهم یا شتابزدگی و ناشکیبایی و یا سرخوردگی از بنبستهای پی در پی جنبش اصلاحی به این جریان برانداز نزدیک شدند. آنها به این نتیجه رسیدند که «اصلاحات جواب نمیدهد پس باید برانداز شویم». برای براندازی هم یا بایستی برنامهای داشته باشند یا ذیل برنامهای که دیگران دارند فعالیت کنند. قبول دارم که تعدادی از اصلاحطلبان به اپوزیسیون نزدیک شدند و این تازگی هم ندارد.
رضوی فقیه در ادامه گفت: این موضوع از همان اوایل دههی هشتاد که ناکامیهای دولت اول آقای خاتمی مشخص شد و در دولت دوم ایشان هم ادامه پیدا کرد؛ بعضی به نظرم به شکل شتابزده به این نتیجه رسیدند که «اصلاحات جواب نمیدهد» و «باید از اصلاحات و خاتمی عبور کرد». البته برای آن هم برنامهای نداشتند. بعضیها تئوری «اصلاحات سخت» را میگفتند یا مسئلهی «انقلاب اصلاحی« یا «اصلاحات انقلابی» و امثال اینها ولی این موارد هیچکدام منتهی به یک پلتفرم مشخصی نشد. برای مثال فردی میگوید «میخواهم جنگ مسلحانه کنم، اول کردستان را آزاد کنم بعد هم کمک میکنم بقیهی ایران را آزاد کنم». او یک برنامهی واقعبینانه یا غیرواقعبینانه چند مرحلهای دارد و عینا میگوید که میخواهد چه کند ولی وقتی میگفتند «اصلاحات سخت» یا «اصلاحات بنیادین» یا «اصلاحات ساختاری» مشخص نیست که میخواهند چه کنند.
اصلاحطلبان چطور میتوانند تغییر ساختار را به حکومت تحمیل کنند؟!
این تحلیلگر با بیان اینکه «اینها عنوان است و پروژه نیست» توضیح داد که: پروژه باید جزییاتی داشته باشد، منابعش مشخص باشد نیرویی که میخواهد تغییراتی در قانون اساسی ایجاد کند معلوم باشد. ما وقتی نمیتوانیم نیروهای حامی شورای نگهبان را وادار کنیم که مثلا بیست درصد کاندیداهای ثبت نام شدهی ما را تایید صلاحیت کند چطور میخواهید قانون اساسی را عوض کنید؟! این اشتباهی است که خیلی از نیروهای سیاسی در اپوزیسیون از ابتدای انقلاب مرتکب شدهاند.
وی در ادامه افزود؛ نمونهی عینی این موضوع سازمان مجاهدین خلق است که کاندیدای ریاست جمهوریاش رد صلاحیت میشود و اینها نمیتوانند تایید صلاحیت او را به حاکمیت تحمیل کنند، وارد فاز تغییر نظام میشوند و وقتی نمیتوانند نظام را تغییر دهند مجبور میشوند به خارج از کشور فرار کنند و بعد وارد فاز تسخیر کشور به شکل نظامی میشوند. یعنی دائما قمارهای بزرگتر و ریسکهای بزرگتری میکنند برای اینکه شکستهای قبلیشان جبران شود. اصلاحطلبان هم همینطور هستند. وقتی نمیتوانند تایید صلاحیت بیست تا سی درصد کاندیداهای خودشان را هم به حکومت تحمیل کنند چطور میتوانند تغییر ساختار را به حکومت تحمیل کنند؟! این روش برای کسی است که برای مثال نیرو دارد ولی برنامهاش انقلاب و براندازی نیست و میگوید «من الان نمیخواهم هزینهی انقلاب را به کشور تحمیل کنم و میخواهم از راه اصلاحات جلو بروم با اینکه نیروی انقلاب را دارم. میخواهم نصیحت کنم و از طریق پارلمانتاریست تغییراتی ایجاد کنم. اگر طرف مقابل به پارلمانتاریسم و اصلاحات رفورمیستی و معمول تن نمیدهد اصلاحات انقلابی اعمال میکنم و عقبهی خودم را به میدان میآورم» ولی نه مایی که هیچ نیرویی برای حضور در حاکمیت برای اصلاحات معمول هم نداشتیم.
بعد از جنبش سبز رودربایستیها برای تغییر شیفت از اصلاحطلبی به براندازی خیلی کمتر شد
این فعال سیاسی در پایان این بخش از تحلیل خود گفت: من قبول دارم که بخشی از اصلاحطلبان از دههی هشتاد و به خصوص بعد از فروکش کردن جنبش سبز به این سمت تمایل پیدا کردند. واقعیت این است که بعد از جنبش سبز این مسئله بیشتر شد و رودربایستیها برای تغییر شیفت از اصلاحطلبی به براندازی و برای رفتن به خارج از کشور و مخدوش کردن مرزهایی که قبلا بسیار جدی بود خیلی کمتر شد. بخشی از اصلاح طلبان که به بیرون کشور رفتند دیگر ابایی نداشتند که با گروههایی مثل کومله و دیگر گروههایی که با جمهوری اسلامی جنگ مسلحانه هم داشتند یا سلطنتطلبان عکس یادگاری بگیرند و با آنها وارد گفتگو شوند. نمونهاش آقای مخملباف است و نمونههای دیگر.
نگاه جامعه به عملکرد حاکمیت منفیتر شده
سعید رضوی فقیه در بخش پایانی این گفتوگو در پاسخ به این سوال که «در حال حاضر نگاه جامعه به اپوزیسیون، اصلاحطلبان و عملکرد حاکمیت چگونه است؟»، گفت: جامعه بسیار متکثر است و نمیتوانم بگویم که الان جامعهی ایران کاملا به سمت براندازی رفته یا همچنان طرفدار اصلاحات است یا اینکه اساسا به هر دو فقط نگاه میکند که ببیند اینها چه کار میکنند.
این روزنامهنگار سابق ادامه داد: برای مثال جامعه مرکب از دانشجویانی است که بخشهایی از آن حزباللهی، اصلاحطلب، برانداز، چپ مارکسیست، لیبرال هستند و یا ممکن است اساسا دنبال سبک زندگی خاص خودشان باشند و اصلا به سیاست کاری ندارند. حتی در خود دانشجوها هم خیلی متنوع هستند؛ کارگرها، کارمندان، معلمان هم همینطور. ولی به نظرم میرسد که در یک دههی گذشته نگاه جامعه نسبت به عملکرد حاکمیت خیلی منفیتر از گذشته شده است.
در شبکههای مجازی انقلابیگری تخیلی تشویق میشود
وی دربارهی دلایل این نگاه منفی گفت: دلایل مختلفی دارد، میتواند ناشی از این باشد که تجربهی اصلاح از درون ناکام مانده است و یا اینکه پمپاژ خبری تحلیلی وسیع رسانههای فارسیزبان خارج کشور دیدگاهها را دارد تغییر میدهد. بخش مهمی از جامعهی ما هم به این رسانهها هم دسترسی دارند و هم اعتماد دارند. بنابراین از آنها اعم از شبکهی منوتو، ایران اینترنشنال، BBC ،VOA و… خیلی تاثیر میپذیرند. بخش مهمی از جامعه چه طبقهی متوسط و چه طبقهی پایینتر و همینطور مرفه از این رسانهها تاثیر پذیری دارند. علاوه بر اینکه در شبکههای مجازی هم این پمپاژ ناامیدی از اصلاح و تحریک احساسات منفی علیه جمهوری اسلامی و اینکه «جز براندازی و رفتن جمهوری اسلامی راهی نداریم» نوعی انقلابیگری تخیلی و نه انقلابیگری با برنامه و با مطالعه و تئوریپردازی بلکه یک انقلابیگری آوانتوریست که «اینها بروند، هر چه شد» را تشویق میکنند. میبینیم که خیلی آدمها که هیچ تحلیل سیاسی هم ندارند ممکن است تا خیابانها شلوغ شود به خیابان بیایند و به جمعیت بپوندند و شعار دهند.
این تحلیلگر سیاسی در پایان گفت: از نظر آماری نمیتوانم دقیق بگویم اما حوادث چند سال گذشته از سال 96 به این طرف نشان داده که بخش مهمی از جامعه که قبلا ساکت بوده و نه همهی جامعه مستعد این است که اگر حرکات براندازانهی تندی انجام شود به اینها بپیوندد. البته من این را بدون تعارف میگویم که بخشی از آن را تحت تاثیر رسانههای خارج از کشور و شبکههای مجازی میدانم که یک سری تخیلات و تصورات را بدون پشتوانهی تحلیلی دقیق القا کرده به مخاطبان خودش. اما من فکر میکنم که اکثریت جامعه با توجه به اینکه هر کسی هر عملی را که میخواهد انجام دهد یک محاسباتی برای خود انجام میکند (جز در مواردی که تودهای همراه همدیگر راه میافتد و آن موقع ممکن است روانشناسی رفتار توده چیز دیگری باشد و افراد کاملا تحت تاثیر حرکت جمعی قرار بگیرند) خیلی تابع شورای گذار و سلطنتطلبان و رضا پهلوی و حسن شریعتمداری و.. نمیمانند. به نظرم جامعه به سادگی تن به رهبری این جریانها نمیدهد زیرا توانایی اینکه یک اتوریتهای را ایجاد کنند نداشتهاند چون کاریزمایش را ندارند.
انتهای پیام
نامه ای خطاب به سران اصلاحات
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود خدمت بزرگواران نکاتی را عرض می نمایم.
اصلاح طلبان برای اثرگذاری در فضای سیاسی کشور باید از گذشته ی جریان دوم خرداد عبرت بگیرتد و با همه ی اهدافی که این جریان دارد باید پرسید چه راه حل شدنی را با توجه به قانون اساسی و مرجع تفسیر آن یعنی شورای نگهبان اتخاذ می کند؟
برای مثال در مسئله ی حجاب بسیاری از اصلاح طلبان از مخالفت با گشت ارشاد دم میزنند اما باید دید با نوع نگاه تصمیم گیرندگان این امر شدنی است؟
تنها راه حل عملی برای مسئله حجاب مذاکره با تصمیم گیرندگان برای کاهش سخت گیری گشت ارشاد بر روسری بانوان و در ازای آن افزایش سخت گیری بر روی سایر پوشش بدن مثل مانتو و شلوار است.
برخی تغییراتی که اصلاح طلبان به دنبال آن هستند به شکل علنی با سیاست خارجی جمهوری اسلامی در تضاد است. باید با مذاکره ی با تصمیم گیرندگان این اطمینان حاصل شود که سیاست های منطقه ای مورد تایید اصلاح طلبان است و در ازای آن اجازه ی مذاکره با کشورهای عربی منطقه و غرب گرفته شود.
اصلاح طلبان باید راه حل شدنی و عملی را به جای شعار به مردم عرضه کنند نه تخیلات و آرزوهای خویش را. تجربه دوره ی ریاست جمهوری دکتر روحانی مردم را با شرایط و حدود شدنی اصلاح در کشور آشناتر کرد.
برای آینده ی کشور به ویژه انتخابات آینده مجلس راهی جز ائتلاف اصلاح طلبان داخلی با اصولگرایان معتدل حول شخصیت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی شدنی نیست. چرا کسانی که از ردصلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری می ترسند نمی آیند برای انتخابات مجلس که به نظر می رسد سخت گیری در تایید صلاحیت کمتر باشد کاندید شوند؟ چرا سید محمد خاتمی برای انتخابات سال 1402 برای مجلس کاندید نشود که حداقل ردصلاحیت او مانند ردصلاحیت هاشمی او را محور موج سیاسی قرار داده تا بتواند با قرارگیری در صدر اخبار جامعه پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان را احیا کند. آیا از دوم خرداد تا کنون آقای خاتمی نمی خواهد ایثاری را برای احیای اصلاح طلبی در کشور انجام دهد؟ اصلاح طلبی جامعه محور محکوم به متهم شدن به براندازی نرم است. راهی جز صندوق آرا و مراجعی که قانون اساسی برای اصلاح مشخص کرده نیست.
با تشکر
اینطور که میفرمائید همه به بن بست رسیده اند، مشکلات روز به روز بیشتر می شود و شرایط طبیعتی مثل آب و هوا و باد وبیماری و … که افزوده شده است و راه حلی برای آنها تدارک دیده نشده است، با این اوصاف چه نتیجه ای میتوان گرفت. می شود کاری کرد یا نمیشود؟
سلام.اینهاتاریخشانگذشتهوازنظر
سیاسیجزءامواتهستندفقطبرای
اینکهگذرانزندگیکنندوبرایادامه
حیاتتوجیهیبیابندیکسروصدایی
میکنندبهنظرمناگربهاصولوشعار
انقلاباسلامیعملشودوپایداربماند
مانندنهشرقینهغربیجمهوریاسلامی
نهشرقینهغربیحکومتعدلعلی.ع.
استقلالآزادیجمهوریاسلامیو….
خوبآنانتظاروآرزوییکهاحادمردم
داشتهودارندعدالتواقعیو….خوباگر
آنشعارهاووعدههاینشاتگرفتهاز
قوانیناسلامتحققیابداپوزیسیونی
درکارنخواهدبودوالااگرازآنشعارها
فاصلهگرفتهشودخودنسلهایبعدی
بیگانهباآنشعارهامیشوندوبراساس
مصلحتهاومقتضیاتومنافعزمانی
کشورمسیریمیپیمایددرحالیکهنام
انقلاباسلامیوجمهوریاسلامی
همهستمثلااکنونگرایشبهبیحجابی
وخالکوبیعجیبوغریبو…دربینملت
درحالشیوعاستتاکیدبهاینکهایرانیت
فقطبافارسیبودنمعنیپیدامیکنددر
تمامسیاستهایاتخاذیحکومتجای
خاصداردهرچنددرحرفگاهانفیکنند
یامحدودیتقائلنشدنبهثروتاندوزیها
توسطاشخاصیا….تغییراتدرونیدر
سیاستهایخارجیهمحتماتاثیرگذار
میشودآنتوریستفرضیخارجی
علاقمندبیستسیسالدیگرکهبهایران
میآیدآنوقتمیبیندایرانکشوریست
مثلامانندترکیهیامصریامراکشیا
وبرایدانستنانقلاباسلامیباید
بهموزههاوکتابخانههارفتهیاباافراد
صدسالهمصاحبهوخاطراتآنهارابشنود
پساپوزیسیونواقعیبیتفاوتبودن
وفراموشییامصلحتاندیشینسبت
بهاصولاولیهانقلاباسلامیاستمثلا
چهراحتاصل۱۵قانوناساسیراکنار
گذاشتند
نامه ای مهم به حسن روحانی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض خسته نباشید با توجه به لزوم شنیدن صدای همه ی اقشار مردم نامه ای را خطاب به شما برای ترغیب به حضور فعال در سیاست در آینده و پر کردن جای خالی جناب آقای خاتمی برای مردم با توجه به درک صحیح شما از شرایط کشور از سال 88 تا کنون و آشنایی نزدیک شما با مشکلات و موانع رویکرد اصلاح طلبی مطالبی را عرض می نمایم.
وقتی که دوم خردادی ها از عدم تایید صلاحیت کاندید دلخواه خود در انتخابات 1400 معترض شدند باید بدانند که به نقطه ای پس از 88 رسیدیم که کاندیدی نمایندگی آن قشر از مردم را به عنوان پایگاه اجتماعی دوم خرداد و دولت های یازدهم و دوازدهم با توجه به وقایع 88 می تواند داشته باشد که به شکلی مورد تایید و حتی مشخص شده از سوی شورای نگهبان برای آنان باشد نه دل به خواه آنان. همین رویکرد را در انتخابات های پسا88 به ویژه انتخابات سال 92 دیدیم. در پسا 88 دیگر فقط اصلاح طلبان نمایندگی آن بخش از جامعه که خواهان زندگی نوین و مدرن در سایه ی استقرار جمهوری اسلامی هستند را بر عهده ندارند. امروز و در شرایطی که در پسا88 به وجود آمده است اصلاح طلبی دیگر محدود به قبیله اصلاح طلبان نمی باشد حتی سیاستمداران مستقل و اصولگرایان معتدل نیز می توانند بلندگوی این قشر از مردم باشند. همان قشری که مقام معظم رهبری در انتصاب رییس موسسه اطلاعات به آن اشاره نمودند. مردم باید از شرایط آگاه شوند و برای آینده بدانند که با وجود اینکه اصلاح طلبان شرایط حضور در انتخابات و فضای سیاسی کشور را ندارند و واقعا هم نخواهند داشت ولی منش و رویکرد اصلاح طلبی همچنان در کشور برای همیشه زنده خواهد بود. دلسوزان نظام و مردم به ویژه ی جنابعالی نگذارند که ضد انقلاب بلندگوی این قشر از مردم بشوند. امروز باید برای مردم تکرار کرد که چه می خواهند تا قوت قلب بگیرند. امروز هر دلسوزی در این سرزمین که رویکرد اصلاح طلبی دارد و نسبت به خواسته ی این قشر و بافت جامعه و دیگر اقشار شناخت دارد باید به میدان بیاید. اشتباه اصلاح طلبان این بود که شعارهایشان هیجانی و راهکارشان نشدنی بود. برای مثال در مسئله ی حجاب بانوان می شود به جای نفی گشت ارشاد و به کل حجاب با دقت مسئله را بررسی کرد و در مورد روسری و مقنعه خانم ها نرمش نشان داد و در مورد مانتو و شلوار به جای آن سختگیری کرد. نمونه ی این تدبیر در دولت جنابعالی در مسئله ی پر پیچ و خم هسته ای و برجام و جلوگیری از جنگ در پسابرجام دیده شد و می توان این نوع رویکرد را به سایر معضلات کشور تعمیم داد.
بنده حقیر به نمایندگی از بخشی از مردم که شنیدن صدای آن از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی توصیه شده است و هر روز و هر شب ماهواره ها و شبکه های معاند و ضد انقلاب برای آنها انواع عملیات فریب افکار عمومی را به کار می برند تا آنان را از اصلاحات دلسرد کنند این نامه را خطاب به شما و همه ی سیاستمداران معتدل ارسال می کنم و می گویم امروز بیش از هر روز باید در میدان سیاست حضور داشت و صحنه ی انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1402 را نباید به راحتی به رقیب واگذار کرد.
شما در شرایطی کشور را پس از 88 تحویل گرفتید که این قشر که متفاوت از مسئولان در مورد مسائل می اندیشد و اخیرا نیز در رسانه های منتقد غربگرا معرفی میشود و نا امید بودند را جانی دوباره بخشیده و منسجم کردید بیایید بار دیگر به صحنه برگردانید و اجماع ملی در کشور با توجه به همه ی اختلافات سلیقه را ایجاد کنید. چه بخواهیم چه نخواهیم تاریخ معاصر ایران چالش بین افرادی بوده است که مدرن می اندیشیدند و در کنار آنها افرادی که مذهبی و معتقد بودند قرار داشتند. بیاییم یک کل منسجم را با پذیرش شکل کل ساختار کشور و راههای مشخص و باز برای اصلاح طلبی بسازیم. به امید آینده ای درخشان و ایرانی قوی و سربلند که پایه های آن در سال 57 شکل گرفت و تاکنون تثبیت شده است و می خواهد آزاد و قوی بماند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
جالب این است که در 10 سال گذشته 8 سالش را همین اصلاح طلبان همه کاره حکومت بوده اند و حالا طلبکار شده اند مزحک است
سلام – مضحک ( مجید جان ) نه ، مزحک …
مضحک ..اول برو چندتا کتاب بخون بعد بیا به ما اصلاح طلبان ایراد بگیر
پیامی به اصلاح طلبان
به نام خدا
با سلام و درود خدمت بزرگواران نکاتی را در ارتباط با انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1402 عرض می نمایم.
با توجه به عدم امکان حضور جبهه اصلاحات در انتخابات های پسا88 که با توجه به تصمیم احساسی آنان در آن بازه ی زمانی شکل گرفت. جریان اصلاحات باید از سیاستمداران معتدل و مستقل توسعه گرا که رویکرد اصلاح طلبی دارند در انتخابات حمایت کند حتی اگر اصولگرا باشند. مانند : عبدالناصر همتی – حسن روحانی – علی لاریجانی – سید حسن خمینی – … . آنچه که اصلاح طلبان خواستند و آنچه که تحقق پیدا کرد در دولت سازندگی و پسادوم خرداد در سینما – فرهنگ – اقتصاد – سیاست خارجی – رسانه – … نسخه ای از مدرنیته و نوگرایی بود که با مدرنیته پهلوی تفاوت هایی داشت و مورد خواست آن بخش از مردم بود که هم به دنبال مدرنیته بودند و هم به دنبال احترام به دین مبین اسلام. اصلاح طلبی منحصر در اصلاح طلبان نیست. اصلاح طلبی یک روش و فکر است . اصلاح طلبی درمان دردها و شکافهای بافت تشکیل دهنده جامعه از پسامشروطه تا کنون به واسطه ی ارتباط جامعه ایرانی با غرب و پیشرفت های آن است. اصلاح طلبی وفاداری به شعارهای اساسی انقلاب اسلامی یعنی استقلال آزادی جمهوری اسلامی است. اصلاح طلبی یعنی هم اسلام و هم نوگرایی سازگار با آن.
اصلاح طلبی به دنبال مدرنزاسیون ماشینی جامعه و مدرنیته زوری و ضد دین و دولتی نیست. اصلاح طلبی خواستار توسعه ی ایران در همه ی عرصه های اقتصادی – فرهنگی – سیاسی – … از طریق شکل گیری انسجام یک ملت با هر رنگ و مذهب و دین و سلیقه مختلف در کنار هم در زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران است. اصلاح طلبی یعنی نو شدن و نو شدن یعنی قوی شدن و اصلاح طلبی یعنی صدای قشر نوگرای جامعه بودن همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای حکم انتصاب جناب آقای سید عباس صالحی به عنوان نماینده ولی فقیه و رییس موسسه و روزنامه ی اطلاعات فرمودند : ” روزنامهی کهنسال اطلاعات در دوران نظام جمهوری اسلامی همواره نماینده و نمایشگر یکی از اضلاع نظام و انقلاب و سخنگوی قشرهائی از مردم عزیز بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس مییافته است. چند وجهی بودن نگاهها و سلایق سیاسی در میان نخبگانی که در اعتقاد راسخ به انقلاب و نظام اسلامی مشترکند، وجود روزنامهئی با این خصوصیت را مفید و شاید الزامی میکرده، و اکنون نیز آنچنان است. ”
به طور مثال و به عنوان یکی از بلندگویان قشر نوگرای جامعه یعنی روزنامه ی اطلاعات به فرموده ی مقام معظم رهبری : نماینده و نمایشگر یکی از اضلاع نظام و انقلاب و قشری از مردم که عموما در گذشته پایگاه اجتماعی جریان دوم خرداد به شمار میرفتند بوده است. بیاییم در انتخابات پیش رو در سال 1402 و حتی قبل از آن به دنبال یک گفت و گو میان سیاستمداران مستقل با شورای محترم نگهبان باشیم تا سیاستمدارانی که شاید از جناح و قبیله ای خاص نباشند اما رویکرد اصلاح طلبی و توسعه گرا داشته باشند تا بلندگوی این ضلع از اضلاع نظام و قشر مهمی از مردم باشند. لزوما همیشه اصلاح طلبان بلندگوی این قشر تا قیامت نخواهند بود. بیاییم نگذاریم این سیاستمداران و این قشر که ائتلاف حماسی سال های 92 و 94 را آفرید و پس از دولت یازدهم هدف عملیات روانی و جنگ نرم و فریب رسانه های فارسی زبان مورد حمایت غرب و ائتلافش در منطقه قرار گرفت از داخل نا امید شده و بی صدا بماند و خدای ناکرده به ضد انقلاب امید ببندد و در دام شیطان بزرگ قرار بگیرد. بیاییم در صدر خواسته های این قشر و به خاطر همدلی با بخش های دیگر جامعه که منتقد یکدیگر نیز به شمار می آیند اولویت احیای برجام و ایجاد روابط سازنده ی همه جانبه به خصوص اقتصادی با جهان و همسایگان و حفظ ثبات و امنیت کشور را تابلوی خود قرار دهیم.
با تشکر
تنها راه تشکل های اصلاح طلبانه و اصلاحات هست.
راه دیگری موجود نیست.فشار برای اصلاحات
تنها راه تشکل های اصلاح طلبانه و اصلاحات هست.
راه دیگری موجود نیست.فشار برای اصلاحات
فرح خیلی موجود جالبیه.میگه نورپهلوی بشه رهبر.
آخه نور پهلوی چه میفهمه اگزیستانسیالیسم و
لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی چیه ؟
خانم فرح دیبا جوکه خودش.
منتها اصلاحاتی که لیدرهای قوی مثل زیباکلام و
هوشنگ ماهرویان داشته باشه نه مثلا یکی مثل همتی
که دنبال رای جمع کردن و پوله. اصلاحات مطالبه گر
خانم فرح دیبا حرف هایی میزنه خنده دار. ایشون فراموش کرده که چه ژستی جلوی کنفدراسیون میگرفت و چه حرکاتی میکرد که ما رفتنی نیستیم
امروز هم میگه نورپهلوی ( که عمرا تفاوت سوسیال دموکراسی با لیبرالیسم رو بدونه ) بشه رهبر.
حتی میمون و سوسک هم خندش میگیره از این حرفها.
برای خودشون رهبر تعیین میکنن. خیلی جوکه