خرید تور تابستان

سپیدجامگان حزب توده بهانه سقوط دولت مشروطه

علی‌محمد اسکندری‌جو، نویسنده‌ی کتاب «نیچه‌ی زرتشت» در یادداشتی با عنوان «سپیدجامگان حزب توده بهانه سقوط دولت مشروطه» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

محنت مصدق و نسیان تراژیک ما

حال که از مرداد، ماه مشروطه، ماه “مصدق” چند روزیست عبور کردیم پس شایسته نیست تنها به نامی و یادی از این دو در آن ماه اکتفا کرده باشیم و مگر نه اینکه پیر ایران (به بیان اخوان ثالث) در شهریور بازداشت پادگانی شده زیر بازجویی‌ست اما به کدام جرم؟

دیری‌ست هرگاه تاریخ می‌خوانم دو “اگر” بزرگ برای دو روایت همواره در ضمیرم بازتاب می‌شوند؛ بارها کوشیدم پاسخی برای این دو قید شرطی بیابم که اگر چنان می‌شد (که نشد!) آنگاه تاریخ چگونه ورق می خورد.

یک «اگر» بزرگ و سرنوشت ساز (لااقل برای جهان اسلام) اینکه چنانچه “تیمور لنگ” هفتاد ساله در آستانه عبور از دیوار چین و حمله به خاندان سلطنتی “مینگ” و استیلای اسلام بر فرهنگ و تمدن کنفوسیوسی و برافراشتن بیرق “لا اله الا الله” بر فراز دیوار چین، ناگهان این فرمانده مسلمان متعصب به “ذات الریه” مبتلا نمی‌گشت (که دو ماه بعد درگذشت) چه می‌شد و امروز نقش و نقشه “ژئوپولتیک” چین در نگرش به اسلام و مسلمانان چگونه می‌بود.

«اگر» دوم هم معطوف به تاریخ معاصر ایران و آن کودتای ننگین است، اینکه اشرف پهلوی پس از مشورت با سازمان سیا و (ام. آی. سیکس) انگلیس مخفیانه از تبعید به ایران بازگشت تا برادرش را به انجام کودتا راضی کند، چه می شد (اگر) خبر ورود او زودتر به وزیر امور خارجه “دکتر حسین فاطمی” می‌رسید تا با هشیاری مانع ورود نابهنگام وی به تهران و دیدار با برادرش در دربار شود.

برخی هم اصرار دارند “ثریا اسفندیاری” دو رگه ایرانی آلمانی و زیباترین ملکه جهان و دومین همسر محمدرضا پهلوی (از بخت بلند شاه نخستین همسر او نیز بنام فوزیه فاروق، دورگه مصری فرانسوی به اعتراف نشریات آن زمان زیباترین ملکه زمان بود) را عامل اصلی رضایت شاه به انجام کودتا می‌دانند. بی گمان نمی‌توان این ادعا را تایید کرد چرا که طراحان کودتا به‌خوبی از نفوذ اشرف پهلوی در دربار و نزدیکی او با شاه اطلاع داشتند که ناچار وی را مخفیانه و بدون اجازه دولت به تهران فرستادند.

در پیشنویس طرح کودتا که توسط “دونالد ویلبر” معروف به معمار کودتا (او در واقع آرشیتکت بناهای باستانی و فارغ التحصیل از دانشگاه پرینستون امریکا بود) در مورد نقش سفیر وقت امریکا در ایران “لوی هندرسون” و ارتباط او با اشرف پهلوی اندکی اشاره شده است. کودتایی که بند بند آن با هماهنگی مثلث تهران، نیکوزیا (قبرس) واشینگتن تنظیم شده بود و تعلل و عدم موافقت محمدرضا شاه ظاهراً باعث گشت که انجام آن چند هفته به تاخیر بیافتد.

به نظر می رسد علت اینکه سازمان سیا برخلاف روال معمول سی ساله افشای اسناد محرمانه، حتی تا سال ۲۰۰۰ میلادی که دونالد ویلبر درگذشت نام بسیاری از ایرانیانی که در این کودتا نقش داشته را همچنان مخفی نگهداشت، این باشد که حیثیت “بازماندگان” این اشخاص آسیب نبیند. شاید هم به لحاظ اخلاقی (و نه سیاسی) ایرانیان کودتای بیست و هشت مرداد 1332 در آغاز چندان تمایلی به شرکت در سرنگونی این دولت “مشروطه” نداشتند.

دونالد ویلبر احتمالا توانسته بود مقامات سازمان سیا و نیز وزارت امورخارجه (به خاطر نقش لوی هندرسون سفیر در تهران) را قانع سازد که تا نسل سوم و شاید هم تا نسل چهارم از افشای نام ایرانی‌ها خوداری کنند. برای نمونه، حتی سفیر وقت امریکا که از بازیگران اصلی طرح کودتا بود و در طول ماموریت در ایران به تخمین خویش حدودا شصت بار با محمدرضا شاه و به همین تعداد نیز با دکتر مصدق جداگانه دیدار داشته است حتی در کتاب خاطراتش نقش خود را افشا نمی‌کند و نمی‌نویسد که چرا و چگونه با هواپیمای اهدایی نیروی دریایی امریکا که پس از پایان جنگ جهانی دوم و ترک ایران، در اختیار سفارت قرار داده شده بود، جناب سفیر بارها از ایران خارج شد تا در کوران “جنگ سرد” مبادا جاسوسان روسی به مقصد و نیت او از علت این سفرها آگاه شوند. اندرسون فقط در یک جا اشاره به تعطیلات تابستانی در سواحل دریای مدیترانه و کوه‌های آلپ می‌کند آن هم به مدت سه ماه؛ همان سه ماه سرنوشت‌ساز منتهی به کودتا!

علاوه بر آن دو «اگر» نکته دیگر اینکه یک ایده یا یک بهانه سخیف به عنوان دلیل اصلی انجام کودتا انتخاب شد که ربطی به ملی شدن صنعت نفت نداشت. هنگامی که “آورل هریمن” فرستاده ویژه “ترومن” رئیس جمهور امریکا به منظور پیدا کردن راه حلی وارد ایران شد، هر دو بار هم هواداران “حزب توده” تظاهرات عظیمی علیه امریکا به راه انداختند و حتی توانستند کارگران پالایشگاه آبادان را همزمان به اعتصاب بکشانند و در تهران و اصفهان مقابل سفارت و کنسولگری امریکا هزاران تظاهر کننده حزبی را به رخ بکشند. اندکی دقت و ظرافت در پژوهش تاریخ معاصر این حزب “سفید جامگان” را افشا می‌کند که چگونه ناخواسته و شاید هم ندانسته آب به آسیاب کودتا ریختند و روس‌هراسی را در ایران ترویج دادند. شعار مرگ بر شاه و زنده باد “استالین” آن هم مقایل سفارت امریکا و دفاتر کنسولگری این کشور در تهران و اهواز و اصفهان آیا بهترین بهانه روس هراسی نیست؟ از سوی دیگر، در آغاز دهه 1950 میلادی جوانان سوسیالیست اروپا برای جلوگیری از یک جنگ هسته ای هولناک، ایده مشهور به “سپید جامگان” را با تظاهرات خیابانی به اجرا گذاشتند اما جالب است که در ایران و از طریق رسانه های چپ (شوروی) تظاهراتی برپا می‌شود آنهم علیه امریکای هسته ای و نه علیه شوروی اتمی!

برپایی این تظاهرات بخشنامه ای به سفارش رایزنی سیاسی سفارت شوروی با پوشیدن پیراهن سفید توسط هواداران حزب توده (که در بسیاری از تصاویر آن زمان مشهود است) بهانه بسیار به موقع “روسوفوبیا” را به هندرسون سفیر امریکا بخشید. بی سبب نیست که سفیر پس از شکست کودتای اول (در بیست و پنج مرداد) و پیش از کودتای دوم که عجولانه با همان هواپیمای معروف وارد تهران می‌شود، دکتر مصدق حتی پسرش را برای استقبال از وی به فرودگاه می‌فرستد تا شاید سفیر لب بگشاید اما هندرسون چندین ساعت با نخست وزیر دیدار می‌کند بدون آنکه اشاره‌ای کند.

سفیر در این دیدار اعتراض دارد که چرا توده‌ای‌ها تظاهرات ده هزار نفری از سفیدپوشان را در برابر کنسولگری به راه انداخته‌اند و هشدار می‌دهد اگر نخست وزیر اقدامی نکند احتمال سقوط دولت او توسط ایادی شوروی بسیار جدی خواهد شد! طنز یا طُرفه (irony) تاریخی اینکه جناب سفیر چراغ به چپ می‌زند اما به راست می‌پیچد! پیچیدنی نابخشودنی که آرمان‌های والای انقلاب مشروطه و یک دولت منتخب و دموکرات و ملی را در ضمیر هر ایرانی آزاده شکست.

باری، این نوع تظاهرات “نابهنگام” سپیدجامگان حزب توده که بی گمان تعداد بسیار زیادی از آنان از زنان و مردان دلسوز و عدالت‌خواه این مرز و بوم بودند، آنقدر بهانه محکمه‌پسندی برای سرویس‌های جاسوسی انگلیسی و امریکایی فراهم آورد که حتی “هندرسون” را یک روز پیش از کودتای دوم، در یک “برزخ” یا دو راهی اخلاقی گرفتار کرده بود که به تنها نخست وزیر پاک‌نهاد مشروطه ایران می‌خواسته غیر مستقیم هشدار دهد که این آخرین دیدار آنهاست و دولت او، فردا شبی در خاک و خون خواهد نشست؛ خانه و کاشانه وی نیز ویران خواهد شد و خود او هم به زندان خواهد افتاد و سرانجام وزیر جوانش (دکتر حسین فاطمی) هم به کینه شخصی شاه و اشرف، تیرباران خواهد شد. من اما همچنان “درنگ” آن دو اگرم (!) و در حیرتم برخی از فرزندان آن “سفیدپوشان” توده ای در پیوند با روسوفیل‌ها، حال که چندیست چراغ به “شرق” می زنند مبادا ناگهان به غرب بپیچند! شاید این “کنایه” قلیایی من، تلنگری باشد بر رفقا که روزی “جبران مافات” آن کودتا کنند و اندکی مشروطه‌خواه و ایران‌دوست شوند و به‌جای “استالین” شعار زنده باد مصدق سر دهند گرچه نرود میخ آهنین در سنگ!

دیری‌ست هنگام درنگی بی درنگ بر این اگرها و افسوس‌ها و افسون‌های تاریخ، به یاد “سهراب” کاشانم که سرود:

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. بعد از سالها که اسناد کودتا بیرون امده و اهداف ان مشخص شده این چه تحلیل مسخره ای است که تظاهرات افراد یک حزب در تصمیمات سفیران امریکا و انگلیس تغین کننده بوده است

  2. دکتر اسنکندری-جو انگشت خودرا روی دو واقعه بسیار مهم گذاشتند… با اینکه تیمورلنگ به ادامه اسلام و قدرت کشائیش در چین موفق نشد ولی تخم و ترکه هایش در بخش هایی از چین بجا مانده… در مورد واقعه ٢٨ مرداد توده از عوامل مهم آن واقعه بوده در كنار عواملي چون آمريكا و انگليس.. ولي رل خود زنده ياد مصدق و گروهش در انجام آن واقعه را نبايد فراموش كرد كه آبروي شخصي خودرا به منافع مردم و ايران ترجيح دادند—حال بايستي به امروز تمركز كنيم كه … ❗️

  3. سپید جامگان حزب توده آمدند با تظاهرات‌شان راه کودتای آمریکایی را هموار کردند؟؟!!!! به حق چیزهای نشنیده!!!
    آدم حتماً نباید سردبیر روزنامه کیهان باشد که «تحلیل»‌های شریعتمداری‌طور کند… جناب دکتر، تاریخ قرن بیستم، علی‌الخصوص بعد از جنگ جهانی دوم را ورقی بزنید، مشاهده می‌کنید که ایالات متحده منتظر بود مردم کشورهای آسیا و آمریکای جنوبی «نفس» بکشند تا صدای نفس کشیدن آنها را به «کمونیسم» تعبیر کند و کودتاچیان و ارتش خود را برای نجات آنان از شر کمونیسم بسوی‌شان ارسال کند. لابد مردم همه جا باید ساکت و خاموش می‌ماندند که مبادا «بهانه روسوفوبیا» به دست قلدران جهان می‌دادند. مثلاً کتاب «دشمنان بیشمار» نوشته جاناتان کویتنی را بخوانید بد نیست. در کل جناب آقای دکتر کمی مطالعه کنید بد نیست!

    1
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا