ناجی ناکام | یادداشت تحلیلی احمد زیدآبادی درباره گورباچف
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «ناجی ناکام» در روزنامهی هممیهن نوشت:
برخی تحلیلگران، میخائیل گورباچف را عامل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میدانند، اما او در واقع آخرین تیر ترکش حزب کمونیست شوروی بود که برای حفظ امپراتوری شوراها از کمان رها شد.
گورباچف هنگامی زمام امور اتحاد شوروی را بهدست گرفت که علائم بحرانی خردکننده در تمام شئون اداره امپراتوری در افق نمایان شده بود.
گورباچف به قصد و انگیزه غلبه بر این بحرانها و نجات اتحاد شوروی از خطر فروپاشی، به رهبری حزب کمونیست رسید اما در آن برهه، دیگر کار از کار گذشته بود و فروپاشی بهعنوان «سرنوشت محتوم» امپراتوری شوروی در انتظار آن نشسته بود.
عوامل فروپاشی اتحاد شوروی بهاندازه کافی در طول ۳۰ سال مورد تحلیل و بررسی پژوهشگران قرار گرفته است و در اینجا فقط به دونکته اساسی آن اشاره میشود.
عامل مهم در فروپاشی نظام شوروی، آغاز انقلاب در صنعت ارتباطی و استفاده از فناوری انفورماتیک در زمینههای مختلف بود. نظام بسته شوروی امکان تطبیق خود با این تحولتازه را نداشت. در اتحاد شوروی کشور بهصورت کاملا محرمانه اداره میشد. بهعبارت واضحتر، نهفقط توده مردم از آنچه در کشور میگذشت به کلی بیاطلاع بودند بلکه بدنه آماسکرده و غولپیکر بروکراسی حاکم بر کشور نیز صرفا بهعنوان پیچومهرههای یک دستگاه عظیم، مورد استفاده قرار میگرفتند و حق اطلاع از اسناد و مدارک و نوع کار سایر دوایر دولتی نداشتند.
صنعت انفورماتیک این مرزها را درهمشکست و نوعی شبکه ارتباطی در مجتمعهای صنعتی و اداری پدید آورد که پنهان داشتن اطلاعات معمول از کارکنان آنها ممکن نبود.
در دنیای غرب که «گردش آزاد اطلاعات» بهعنوان یک ارزش و فضیلت سیاسی بهحساب میآمد، گسترش صنعت انفورماتیک با استقبال مواجه شد و به روند توسعه، سرعتی بیسابقه بخشید.
اتحاد شوروی بهعنوان رقیب «دنیای سرمایهداری» که میکوشید خود را در حوزههای علمی، صنعتی، نظامی و اقتصادی موفقتر از رقیب نشان دهد، در بهکارگیری صنعت انفورماتیک با مشکلی بنیادی مواجه شد. نظام شوروی اگر به استفاده از فناوری انفورماتیک رویخوش نشان نمیداد و آن را نادیده میگرفت، از رقیب بهشدت عقب میافتاد و نهایتا مغلوب آن میشد. بهکارگیری فناوری انفورماتیک هم با نظام سیاسی کاملا بسته و تصمیمگیریهای یکسره مخفی و محرمانه در تمام سطوح همخوانی نداشت، بنابراین سطحی از باز شدن جامعه را طلب میکرد.
گورباچف با برنامه پرستروئیکای خود درصدد باز کردن تدریجی نظام سیاسی شوروی برآمد اما با هر گامی در این جهت، حاکمیتمطلقه حزب کمونیست بر تمام شئون جامعه شوروی، ترک تازهای برمیداشت و به سمت فروپاشی نزدیکتر میشد.
عامل دیگر در فروپاشی شوروی، مسابقه تسلیحاتی بیسابقهای بود که رونالد ریگان، رئیسجمهور آمریکا بر رقیب کمونیست خود تحمیل کرد. اقتصاد دولتی اتحاد شوروی بنیه چندان قدرتمندی نداشت بهخصوص در دوران سلطه استالین عمدتا از طریق استثمارکشنده میلیونها ناراضی تبعیدشده به گولاک، دست به انباشت سرمایه میزد.
ریگان با ابتکار جنگستارگان که برنامه دفاعموشکی بیسابقهای را بهاجرا میگذاشت، دولت شوروی را در تنگنای اقتصادی شدیدی قرار داد بهطوریکه اگر اتحاد شوروی درصدد برمی آمد که با آمریکا وارد مسابقه تسلیحاتی در حوزه دفاع موشکی شود، تمام سرمایهاش صرف این رقابت میشد، از اداره دیگر بخشهای جامعه باز میماند و اگر در این زمینه سرمایهگذاری نمیکرد، باز هم از رقیب قدرتمند خود در حوزه نظامی عقب میافتاد و درنهایت مغلوب آن میشد. گورباچف که این مشکلات را میشناخت نهایت تلاش خود را بهکار گرفت تا هم اتحاد شوروی و نظام کمونیستی آن را سرپا نگه دارد و هم زمینه را برای تطبیق شرایط کشورش با پدیدهای جدید فراهم آورد. چنین کاری در مقطع زمامداری او اما عملا ناممکن بود بهخصوص اینکه حضور اشغالگرانه ارتشسرخ در افغانستان، هزینههای اقتصادی و نظامی سنگینی را برای شوروی بههمراه داشت. گورباچف برای کاهش هزینهها، ارتشسرخ را از افغانستان فرا خواند اما بلافاصله پس از آن زلزله شدید ارمنستان، میلیاردها هزینه بهدوش دولت گورباچف گذاشت. گورباچف زلزله ارمنستان را یکی از دلایل ناکامی خود معرفی کرد اما درواقع تناقضاتی که از چنددهه قبلتر نظام شوروی را همچون تارعنکبوت گرفتار خود کرده بود، شانسی برای موفقیت او باقی نگذاشت. ازاینرو، گورباچف را با هیچ حسابی نمیتوان عامل فروپاشی شوروی دانست. او بهعنوان ناجی شوروی در رأس حزب کمونیست قرار گرفت اما عمق مشکلات و گرفتاریها بسیار بیش از آن بود که تلاش و تقلای او چارهساز باشد.
انتهای پیام