توهینهای دیپلماتیک را بشناسید
گفتوگو با بیدارمغز، رئیس سابق تشریفات
پریسا هاشمی – انصاف نیوز: رئیس سابق تشریفات نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد، نیویورک، گفت: «با آستین بالا زده، نپوشیدن کت و بدون رعایت نکردن پروتکلهای دیپلماتیک نمیتوان برجام به فرجام رساند.»
از ایستادن امیر عبداللهیان در نشست بغداد گرفته تا زیپ شلوار باقری کنی در نشستهای بینالمللی، از موضوعاتی بودهاند که در زمان خود مورد انتقادات بسیار قرار گرفت. اما قوانین و مقررات تشریفات بینالمللی چیست و چگونه باید رعایت شود؟ این سوالی است که انصاف نیوز با علیمحمد بيدارمغز، مدرس تشريفات كاربردی در میان گذاشته است. این گفتوگو از نظرتان میگذرد.
تشریفات و پروتکلهای بینالمللی چیست؟
«تشریفات» کلمهای قدیمی و برداشته از کلمه «پروتکل» در زبان لاتین و مترادف با ترتیباتی است که در صحنه بینالمللی به «دیپلماتیک پروتکل» تبدیل شده. بسیاری از این پروتکلها نانوشته و بخشی از آن مکتوب است اما تمام کشورها در ارتباط خود با دیگر کشورها آن را رعایت میکنند.
شأن نمایندگان مجلس ملی است
تمام مسئولان باید پروتکلها را بلد باشند؟
من این سوال شما را به معنی شأن و شئون مطرح میکنم. اگر یک نماینده در یک شهر کوچک یا روستا نماینده شده و به تهران میآید، باید شأن خود را ارتقا دهد چون شأن ملی پیدا کردهاند. البته شأن او بینالمللی هم میشود چون وقتی موضوعی را مطرح میکند به عنوان صحبتهای نماینده مجلس ملی جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود.
اگر این فرد به عنوان سفیر یا هیات پارلمانی، سیاسی و فرهنگی به خارج از ایران میرود، شأن بینالمللی پیدا میکند. خارج از ایران افراد را به عنوان ایرانی یا شهرستانی نمیشناسند بلکه به عنوان سفیر یک کشور و ملت میشناسند. قاعده این است که نماینده مجلس ملی باید دورههای آموزشی، آداب و رفتار یاد بگیرند چون لباس پوشیدن، غذا خوردن، نگاه کردن، حرف زدن و راهرفتنش مطرح است و باید دوره ببینند. کلاسهای آداب و تشریفات شأن شهری مسئولان را به شأن ملی و شأن ملی را به شأن بینالمللی ارتقا دهند. اگر رفتار نمایندگان خوب باشد اعتبار و شأن آن ملت بالا میرود و اگر رفتارشان بد باشد شأن یک ملت و یک کشور مخدوش شده و تاریخ و تمدن یک کشور زیرسوال میرود.
در حقیقت اشتباهات احتمال دارد شهرت یک کشور را زیر سوال ببرد؟
بله. مثلا ما ژاپنیها را به انسجام ملی میشناسیم. ایرانیها هم به مهمانوازی مشهور هستند و اگر خلاف این رفتار کنند تاریخ مهمانوازی ایرانیان از بین میرود. جالب است که تا چند دهه پیش هتلی در ایران وجود نداشت چون مردم مسافرت میرفتند و هیچ کس کنار خیابان نمیخوابید بلکه در خانهها به روی مهمان باز بود. بنابراین نیازی به هتل نداشتیم اما با ورود خارجیها هتل در ایران ساخته شد. من در بیش از 140 برنامه تلویزیونی و مصاحبههای مطبوعاتی گفتم که هر فردی حتی عادی در کشور دیگر نماینده و سفیر یک ملت، تاریخ و تمدن یک کشور است.
پس مردم عادی هم به نوعی سفیر محسوب میشوند؟
بله. دو دسته سفیر وجود دارد. 1) فردی که به عنوان سفیر استوارنامه خود را از رئیسجمهوری برای کشور دیگر میگیرد و سفیر خاص محسوب میشود. 2) تمام ملتها سفیر فرهنگ، دین، آیین، جغرافیا، تاریخ و سرنوشت کشور خود هستند. اگر یک خارجی را در تهران ببینم نمیگویم: «آقای براون یا تاناکا را دیدم!» بلکه میگویم: «من یک ژاپنی یا یک آلمانی دیدم.» یک معنی در این جمله مستتر است که این فرد نماینده کشور و مردم آلمان یا ژاپن است.
حد و اندازه رعایت پروتکلهای بینالمللی چقدر است؟
پروتکل ترتیبات است. در سفرهای خارجی باید قوانین آن کشور رعایت شود مگر آن که خلاف دین و آیین فرد باشد. مثلا جمهوری اسلامی ایران به صرف این که در خارج از ایران حجاب وجود ندارد، قبول نمیکند که زنان ایرانی حجاب نداشته باشند یا ایرانیان سر سفرهای بنشینند که شراب سرو میشود یا غذایی که میخورند باید حلال باشد. خارجیها هم در ایران باید مواردی را رعایت کنند که قبل از ورود به ایران این موارد را به آنها اطلاع میدهیم.
تمام دولتها حاکمیت برابر دارند
در حوزه دیپلماتیک قواعدی وجود دارد که به آن اتیکت میگویند. اتیکت چیست؟
اتیکت قواعد را به صورت تقابلی مطرح میکند. یعنی اگر یک دیپلمات پایش را روی پا بیندازد طوری که پایش طرف صورت طرف مقابل باشد اجازه میدهد که طرف مقابل هم همین رفتار را کرده و پایش را طوری روی پا بیندازد تا کف پایش به سمت صورت او قرار گیرد. موقع دست دادن هم اگر کسی دستش در جیب شلوارش باشد به طرف مقابل اجازه میدهد که دستش را در جیبش ببرد. چون تمام دولتها حاکمیت برابر دارند. کشورهای کوچک هم مانند کشورهای بزرگ، در قطعنامههای سازمان ملل یک رای دارند. بنابراین دولتها باید با سفیر کشورهای بزرگ و کشورهای میکرونزی (کشورهای بسیار کوچک) یک رفتار داشته باشند. مثلا اگر در ایران هدیهای به سفیر چین داده میشود باید همان را به سفیر کشورهای کوچک هم بدهند. وگرنه آن سفیر به دولت کشورش این موضوع را اعلام میکند و دولتش همان رفتار را با سفیر ما انجام میدهند. این اتیکت رفتاری است که در روابط دیپلماتیک رعایت میشود. مثلا اگر از وزیر ایران در یک کشور استقبال رسمی نشود، ایران میتواند از وزرای آن کشور استقبال نکند.
استقبال از مقامات چگونه است؟ چرا بعضی وقتها یک وزیر به استقبال میرود و گاهی یک رئیس جمهوری؟
استقبال از یک رئیسجمهوری نباید توسط فردی با دو درجه کمتر از مقامش صورت گیرد. یعنی معاون رئیسجمهوری و وزیر به استقبال یک رئیسجمهوری میروند. وقتی وزیری به یک کشور سفر میکند مدیرکل به استقبال او میرود از معاون وزیر یک مدیرکل استقبال میکند. اگر کمتر از این باشد اتیکت آن دیپلمات مخدوش میشود.
این پروتکلها و اتیکتها در ایران هم رعایت میشود؟
این اتیکتها منحصر به ایران نیست و در تمام دنیا رعایت میشود. ما هم فهمیدیم که اگر رعایت نکنیم همان رفتار با ما خواهد شد.
اما در نشستهای بینالمللی به رفتارهای دیپلماتهای ایرانی ایرادهای بسیاری گرفته میشود. این رفتارها به دلیل آموزش ندیدن مسئولان است؟ در وزارت امور خارجه به مسئولان آموزش میدهند؟
بله. وقتی دیپلماتها جوان هستند این مسائل را به آنها آموزش میدهند. من دو کتاب در این مورد نوشتم که یکی از آنها به نام «تشریفات راهبرد موفقیت» است. یعنی آدابدانی در زندگی باعث موفقیت میشود فرقی هم نمیکند که دیپلمات باشد یا فرد عادی، همه باید آداب عمومی را بلد باشند. برای دیپلماتها کلاسهای خاصی وجود دارد که آموزشهای تئوری و عملی دارند تا بدانند در جلسات چگونه بنشینند، دستشان چطور باشد، حرکات بدنشان و حرف زدنشان چگونه باشد، حتی بدانند که نگاهشان هم پیام دارد.
رنگهای قدرت برای مدیران و مقامات
فردی که به مقام بالایی رسیده چگونه آموزش میبیند؟
کمی سخت است که مقامات بالارتبه را بنشانیم و از تشریفات برایشان بگوییم. اما مسائل مهمی وجود دارد که آنها باید بدانند. مثلا رنگهای لباس برای دیپلماتها دو، سه رنگ بیشتر نیست. کت و شلوار آدمها حرف میزند. اول لباس آدمها دیده و بعد رفتارشان مشخص میشود. 1) سورمهای که پیام آن اقتدار، هوشمندی و قدرت دولتمردان است. وقتی روسای کشورهایی که پروتکلها را بلد هستند، یک جا جمع میشوند عموما سورمهای پوشیدهاند. وقتی تجار به کشور دیگری میروند و لباس سورمهای میپوشند یعنی من شایستگی دارم و قابل اعتماد هستم. 2) کت و شلوار رنگ خاکستری به معنای اقتدار و بیطرفی است. 3) کت و شلوار رنگ مشکی به معنای لاکچری و فاخر اما منفی است و جای سورمهای مینشیند. اما بهتر است در اول دیدار رسمی بینالمللی دیپلماتیک، تجاری، اداری و حتی نمایندگان مجلس از رنگ سورمهای استفاده کنند. 4) رنگ قهوهای در آخر و فقط برای روز استفاده میشود. پیام قهوهای محبت و دوستی است اما میگویند در شب خوشرنگ نیست و برای مهمانیهای خانوادگی بیشتر مناسب است.
با این تفاسیر لباس داخل کمد آقایان سه، چهار رنگ بیشتر نیست و سورمهای رنگ اول است چون دیپلماتها میخواهند بهم نشان دهند که قدرتمند و هوشمند هستند. 67 درصد روانشناسان گفتند که مردم از رنگ سورمهای خوششان میآیند.
فقط رنگ لباس مهم است یا پوشیدن آن هم آدابی دارد؟
آستین پیراهن یک دیپلمات باید بلند و از زیر آستین کتش بیرون باشد. جلوی پیراهن یک دیپلمات نباید بیشتر از 7 دکمه داشته باشد. اگر دیپلماتی در ملاقاتهای رسمی از پیراهن یقه دیپلماتیک استفاده میکند حتما باید دکمه یقه را ببندد و در صورتی که پیراهنش یقه دیپلماتیک نیست میتواند یک دکمه باز نگه دارد. این هم منحصر به ما ایرانیهاست که پیراهن بدون کراوت و دکمه باز را مد کردیم. فرد دیپلمات در صورت ایستادن یا راه رفتن باید دکمه بالای کتش را ببندد و اگر کتش سه دکمه باشد دکمه وسط و بالا را ببندد. بستن دکمه دیپلمات به معنی جدی و حرفهای بودن یک دیپلمات است. اما موقع نشستن باید دکمه کتش باز باشد.
برخی از مسئولان به ویژه زنان در خارج از ایران رنگ قرمز میپوشند. این رنگ به چه معناست؟
قرمز به معنای دلانگیزی و جذابیت زنانه است. جذابیتی ایجاد میشود برای رأیگیری و انتخابات خیلی خوب است. هیلاری کلینتون در زمان انتخابات ریاست جمهوری و مناظرهها از رنگ قرمز استفاده کرد. اما قرمز برای مهمانیهای رسمی خوب نیستند.
مقامات گاهی سبز و زرد هم میپوشند.
سبز و زرد آخرین رنگهای انتخابی برای مقامات است. مقامات نباید رنگ بژ استفاده کنند چون آدمها را کمهوش نشان میدهد. سبز تازگیها مد شده که به معنای طراوت و زندگی و زرد به معنای امید است. البته زرد یک زمانی به معنای یاس و ناامیدی بود و بعد از انقلاب فیلیپین به رنگ امید و انگیزه تبدیل شد.
باز بودن دکمه دیپلمات ایستاده چه معنایی میدهد؟
اگر کسی ایستاده و دکمه کتش باز یا رنگ کت و شلوارش غیر از این سه رنگ باشد جدیت و حرفهای بودن را رعایت نکرده است.
رنگهایی که توضیح دادید مخصوص مردان است؟
به هیچ وجه. این رنگها زنانه و مردانه ندارد. این رنگها برای مدیران و مقامات است. رنگ بر اساس مناسبت، زمان و مکان انتخاب میشود. همیشه باید زیر سقف لباس رسمی پوشید. لباس شب حتما باید تیره باشد. اگر به زاکربرگ توجه کنید همیشه یک تیشرت یقه گرد به تن دارد. اما برای حضور سنای آمریکا یا کاخ سفید کت و شلوار و کراوات به تن میکند. چون پروتکلها را میداند. البته در مناسبتهای دیپلماتیک رسمی در کارت دعوت لباس مهمانان تعیین میشود.
مثلا مینویسند لباس سورمهای بپوشید؟
مینویسند آفیشال، یعنی کت و شلوار یک رنگ باشد و برای خارجیها کراوات و برای ما یقه دیپلماتیک است.
انتخاب رنگ توسط یک کاندیدای انتخاباتی به چه معناست؟
این انتخاب به معنای لوگو است. مثلا رنگ روحانی بنفش بود. انتخاب رنگ در انتخابات یکی از المانهای جلب توجه است. وقتی زمان روحانی همه از رنگ بنفش استفاده کردند، یعنی المانی که او انتخاب کرده را برگزیدند. یا آن یکی رنگ سبز داشت به معنی سلامت و صحت بود. این رنگها ایجاد هماهنگی میکند و وقتی طرفداران یک نفر از یک رنگ استفاده میکنند، علائق و همبستگی خود را نشان میدهند.
چرا سفیران ایرانی ماهی دوست دارند؟
نوع مواد اولیه و سرو غذا، نوشیدنی و خوراکیها هم پروتکل دارد؟
مقامات و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور باید مطمئن باشند که غذایشان حلال و ذبیحه است. این وظیفه تشریفات است. وقتی سفرای کشورهای دیگر سفیر ایران را در نیویورک را دعوت میکردند، من زنگ میزدم و میپرسیدم: «غذا چیست؟» آنها که با موضوع حلال بودن غذا آشنا بودند میگفتند: «آشپز ما مسلمان است و غذایمان را از جای حلال میخریم.» اگر به حلال بودن غذا آشنا نبودند من میگفتم: «سفیر ما به ماهی علاقهمند هستند و دوست دارند غذایشان قزلآلا باشد.» در حقیقت غذا را من تعیین میکردم. یادم هست که در سفر به سریلانکا تا زمانی که در کلمبو بودیم غذای اسلامی به ما میدادند. وقتی به شهر «کندی» رفتیم اکثرا بودایی بودند و غذای حلال پیدا نکردیم. معاون وزیر گفت: «به نظرت چی بخوریم؟» گفتم: «اولین انتخاب نان و پنیر است که هر دو حلال هستند.» رفتم به آشپزخانه سری زدم و گفتم: «هم تخم مرغ هست هم گوجه. املت هم میتوانیم بخوریم.» من رئیس تشریفات هیات ایرانی بودم اما آستینهایم را بالا زدم و ماهیتابه را شستم و برای معاون وزیر املت درست کردم.
معاون وزیر چه کسی بود؟
این داستان 25 سال پیش و در دوره آقای ولایتی اتفاق افتاد. آقای بروجردی معاون وزیر بودند.
مهمترین وظیفه رئیس تشریفات چیست؟
در یک جمله باید بگویم: «رئیس تشریفات حافظ شأن و حیثیت مقامات است.»
در حال حاضر این حفاظت انجام میشود؟
این حفاظت باید انجام شود. الان نمیدانم انجام میشود یا خیر. یکبار نخست وزیر هند در سازمان ملل آقای دکتر خرازی، وزیر خارجه را برای ناهار دعوت کرد. قبل از شروع به محل مهمانی رفتم. 40 نخست وزیر، وزیر و معاون نخستوزیر مهمان شده بودند. دیدم که یک طرف دکتر خزاری، وزیری نشسته که آن زمان با آن کشور رابطه نداشتیم و طرف دیگر هم خانمی نشسته بود. در مهمانیهای تشریفاتی پارچه لباس خانمها یا از بالا یا از پایین کم میآید یا خیاط فراموش میکند درز قسمتی از لباس را بدوزد. جمهوری اسلامی ایران ترتیبات خاص خود را داشت. به همین دلیل به رئیس تشریفات (همتای خودم) گفتم: «جای وزیر امور خارجه ما را عوض کنید!» گفت: «وزیر امور خارجه شما یکی از 40 مهمان اینجاست. من میگویم کجا بنشیند!» محکم گفتم: «بله. حق با شماست. اما اگر جای ایشان را عوض نکنید من به وزیر امور خارجه توصیه میکنم که در این مهمانی شرکت نکنند!» جا خورد. جایی بین دو وزیر از کشورهایی که با ما روابط دوستانه داشتند را پیدا کردم و گفتم: «وزیر ما اینجا بنشیند لطفا.»
در تشریفات وقتی کارت را بلد باشی و محکم صحبت کنی کارت انجام میشود. مثلا وقتی یکی از مقامات ایران با همتای خود قرار ملاقات داشت، اول میرفتم ببینم مقام مقابل حضور دارد بعد اجازه حرکت مقام ایرانی را میدادم. چون میزبان باید حضور داشته باشد تا از همتای خود استقبال کند. ما اجازه نمیدهیم کسی شأن مقاماتمان را مخدوش کند. این موضوع در تشریفات بسیار مهم است. ولی در یکی از دولتها دیدم که وزیر ایران را ایستاده در سالن نگهداشتند تا وزیر طرف مقابل وارد شود. اینجا تشریفات نقص دارد.
در سفر آقای رئیسی به کرملین هم دیدیم که مدیر تشریفات سراسیمه به یک خودروی تشریفات میگوید: «Go…Go…» و این موضوع دستمایه تمسخر برخی از رسانههای خارجی شد.
تشریفات قبل از این که آقای رئیسی از سالن بیرون بیاید باید اتومبیلها را به خط میکرد نه این که در خیابان به آن شکل رانندهها را صدا بزند و رئیس جمهوری دم در ایستاده باشد. برای حفظ شأن مقامات قبل خروج از محل جلسه باید اتومبیلش آماده باشد و حفاظت کنار در خودرو ایستاده باشد که مطمئن باشند که ماشین امن است. رئیس تشریفات باید خیالش راحت باشد که اتومبیل امن است.
وقتی مقامات ما نیویورک میآمدند به اندازه مقام همتای خودشان حفاظت داشتند. مثلا وقتی رئیس جمهوری ایران به سازمان ملل میرفت تک تیراندازها روی ساختمانهای بلند بودند و تمام خودروها چک شده و ایمن بودند. در جلسات سازمان ملل فقط چمدان و بدن روسای جمهور را نمیگردند ولی تمام افراد و هیات همراه را چک میکنند. در جلساتی که وزیر امور خارجه حضور دارد هم فقط وزیر را چک نمیکنند چون مسئله تامین امنیت بالاترین مقام جلسه است. گاهی سفیر از کاروان امن جدا میشد. وقتی برمیگشت به راحتی نمیتوانست وارد کاروان شود. اول باید ایمن میشد بعد به کاروان میپیوست.
مشخصات ماشین ویژه پوتین
نظرتان در مورد اسکورت پوتین در تهران چیست؟ حدود 10-15 خودرو او را همراهی میکردند.
اسکورت پوتین همیشه قوی و ماشینش ویژه است. اسکورت با 10-15 خودرو یک رئیس جمهوری معمول است. کشورها با توجه به مسائل داخلی حفاظت این تعداد خودرو را به عهده دارند. رئیس جمهوری ایران هم در نیویورک این اسکورت را دارد. این اسکورت متشکل از چند ماشین اطلاعات و دو ماشین پلیس عقب و جلوی کاروان است. در خارج از ایران ماشین پلیس عقب راه را باز میکند اما در ایران ماشین جلویی راه میگیرد. در این موارد تفاوتهایی وجود دارد. اما جالب این است که شاید پوتین به لحاظ امنیتی سوار خودروی مخصوص خودش نشود و در ماشین رئیس پلیس بنشیند تا اگر خطری علیه اوست خنثی شود.
چرا پوتین اسکورت و خودروی مخصوص خودش را آورده بود؟
مرسوم است که روسای جمهوری خودروهایشان را با خود میبرند اما حفاظت از آن مقام بر عهده کشور میزبان است و مهمان نمیتواند حفاظت خود را برقرار کند چون توهین به کشور میزبان و خلاف قاعده است. پوتین فقط خودروی خود را آورد و حفاظت او با ایران بود. ماشین پوتین در ارتباط با نیروهای مسلح است. ویژگیهای خاصی دارد. آنتنهای خاصی دارد که همزمان با ماهواره ارتباط داشته و ضد گلوله است. حتی با کالیبرهای بزرگ هم نمیتوان به ماشین پوتین حمله کرد. رئیس جمهوری هر کشوری ماشین خاص خودش را دارد. مثلا رئیس جمهوری آمریکا هم ماشین خاصی دارد. رئیس جمهورهای بعضی از کشورها که مردمی هستند، ماشینهای معمولی و اکثرا ماشین ساخت داخلی دارند. ولی عموما برای حفاظت ماشینهای ضدگلوله سوار میشوند.
یادم هست که میگفتند احمدینژاد سوار موتور میشود و از دست محافظانش فرار میکند. نظر شما درباره این رفتارهای هیجانی چیست؟
مقامات باید مقررات امنیتی را رعایت کنند. یکبار رئیس شرکت پتروشیمی که معاون وزیر نفت است، از من پرسید: «میخواهم در خیابان از ماشین پیاده شوم. ایرادی ندارد؟» گفتم: «شما معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران هستید و مقام شما مهم است. اگر اتفاقی برای شما بیافتد نمیگویند فامیلی شما چیست. میگویند حادثهای برای معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران رخ داده است. چند ساختمان بلند هم اطراف ساختمان شما وجود دارد و مطمئن نیستید که همه این ساختمانها ایمن هستند. ممکن است یک خطری شما را تهدید کند. بهتر است در پارکینگ پیاده شوید!» کار حفاظت و تشریفات با هم عجین شده و به دلیل این که من از لحاظ حراستی هم هوشیار هستم.
نظرتان درباره میز 6 متری پوتین در کرملین و دیدار با آقای رئیسی چیست؟ آیا رئیس تشریفات باید در این مورد اقدامی انجام میداد؟
این میز 6 متری فقط در دیدار با رئیس جمهوری ما نبود بلکه دیدار با مکرون هم همانجا انجام شد. پوتین مدعی بود که نباید به کرونا آلوده شود. اما آن کشور میزبان بود و ما مهمان بودیم. اما وقتی پوتین به ایران آمد ما هم میتوانستیم چنین رفتاری با او داشته باشیم.
پس چرا این رفتار با او نشد؟
شما بگویید چرا؟ (خنده)
توهین بزرگ دیپلماتیک
مواردی که دیدید یا شنیدید که برخلاف پروتکلهای دیپلماتیک بود را بفرمایید.
در کشور برزیل یکی از اعضای هیات پایش را روی پا میاندازد رئیس جمهور برزیل دستور میدهد که او جلسه را ترک کند چون کف کفش رو به صورت رئیس جمهور بوده است.
پس پا روی پا انداختن در پروتکلهای دیپلماتیک توهین است؟
این حرکت توهین بزرگی است. پا قسمت پایینی بدن است. کفشی که پا را میپوشاند هم بیاعتبار است. اگر خاطرتان باشد منتظر الزیدی، خبرنگار عراقی تلویزیون البغدادیه در نشست خبری کفشش را به سمت بوش پرتاب کرد. گاهی رنگ میپاشند یا تخممرغ پرت میکنند اما کفش از هر دوی اینها بدتر بود. کفش از تخممرغ هم بیاعتبارتر است. وقتی دو دیپلمات نشستهاند نباید پایشان را روی پا بیندازند. به محض این که پا را روی پا بیندازند طرف مقابل میتواند مثل خودشان رفتار میکند.
برای مقامات ایرانی هم این اتفاق رخ داده است؟
من دیدم که خارجیها با مقامات ما این کار را کردند اما برخی از مقامات ما متوجه این موضوع نبودند.
یعنی مقامات ما از تشریفات دیپلماتیک آگاهی کمی دارند؟
بله. در دنیا زنان برای هیچ کسی بلند نمیشوند. حتی دختر 22 ساله آمریکایی برای رئیس جمهور آمریکا هم بلند نشد و نشسته با او دست داد. یادم میآید یکی از آقایان با زنان نشست داشت. مهمانان زن اول وارد سالن شده و نشسته بودند. من را صدا کردند و گفتند: «چرا آقا وارد شد زنان بلند نشدند؟ به آنها اعتراض کنید!» گفتم: «این در دنیا یک قاعده است. زنها برای خود این شأن را قائل هستند. خوب بود آقا سالن بود بعد زنان وارد میشدند.»
پای لخت مردان نباید پیدا باشد
در ایران هم این رعایت نشدن پروتکلها وجود داشته است؟
به خاطر ندارم. من در تمام سخنرانیهایم میگویم: «من را کنار خودتان ببینید.» شده ساعت 12 شب به من زنگ زدند و گفتند: «من در کفشفروشی هستم چطور خرید کنم؟» گفتم: «رنگ چرم کفش، کمربند، بند ساعت و کیف باید یکرنگ باشد.» در حقیقت چرمیهای لباس باید رنگ هم باشد. آقایان هم بیشتر از دو رنگ مشکی و قهوهای کفش ندارند. جوراب باید رنگ شلوار باشد که اگر کفش را درآوردند جلوه زشتی نداشته باشد. نه تنها رنگ جوراب مهم است بلکه باید ساقه بلند باشد که اگر شلوار بالا رفت پای لخت دیده نشود. در تشریفات پای لخت مردان نباید دیده شود.
در ایران تشریفات و پروتکلها چقدر رعایت میشود؟
باید کامل رعایت شود وگرنه به طرف مقابل اجازه میدهیم عینا همان رفتار را با ما بکند.
چند بار عینا با ما رفتار شده است؟
یادم نمیآید اما این یک قاعده کلی است. مثلا اوایل انقلاب وقتی مهمان میآمد به استقبال او نمیرفتند. میرفتیم خارج آنها هم به استقبالمان نمیآمدند. وقتی اعتراض میکردند، میپرسیدم: «در ایران از آنها استقبال کردید؟» جواب میدادند: «نه!» استقبال آداب و رسوم خود را دارد که درجه آن را توضیح دادم. این هم مهم است که حتی در شرکتهای تجاری نباید راننده به استقبال یک مقام برود. یادم میآید سالیان پیش قرار بود یک سرمایهدار اوکراینی بخشی از سهام شرکت فولاد در خوزستان را خریداری کند. یک راننده با پژوی 405 پای هواپیمای شخصی این سرمایهدار فرستادند. او با هواپیمای شخصی برای سرمایهگذاری 100 میلیون دلاری آمده بود. واقعا ماشین بهتری برای استقبال او نداشتند؟ چرا مدیرعامل یا معاونان و مشاورانش به استقبال این سرمایهگذار نرفته بود؟ در قواعد و مقررات راننده و تشریفات باید به دنبال جا به جایی بار و… باشد یک مقام هم از مهمان استقبال کند.
استقبال VVIP از مایکل جکسون
چرا فرش قرمز پهن میکنند؟
پهن کردن فرش قرمز برای مقامات به معنای اجل بودن شأن مهمان است. گاهی هم فرش سورمهای پهن میکنند. فرش قرمز و سورمهای به معنای VIP (بسیار مهم) بودن مهمان است. البته ما VVIP (بسیار، بسیار مهم) هم داریم که سلاطین و ملکهها هستند. فرش قرمز برای میهمانان عالی رتبه در سطح رئیس جمهوری، معاون رئیسجمهوری و نخستوزیر پهن میشود. البته برای هنرپیشه و سلبریتیهای معروف دنیا هم فرش قرمز پهن میکنند. یادم هست نیویورک بودیم به استقبال وزیر ما آمده بودند. آن زمان مایکل جکسون هم وارد فرودگاه شده بود. همه هواپیماها متوقف شده و تعدادی وزیر در هواپیما ایستاده بودند تا از جکسون به صورت VVIP استقبال شود.
در ایران اما در مراسم عروسی هم فرش قرمز میاندازند.
میخواهند تشریفات به کار ببرند و میگویند: «طرف خوشش میآید!» این که نشد حرف. مقام فرد باید در سطح فرش قرمز باشد. فرش قرمز حساب و کتاب خودش را دارد. متاسفانه این موضوعات در ایران رعایت نمیشود. مثلا کلمه «جناب» را باید برای سطح وزیر تا رئیس جمهوری یعنی وزیر، نخست وزیر،معاون نخست وزیر، معاون رئیس جمهوری و رئیس جمهوری استفاده شود. اما در ایران به هر کسی میرسند میگویند: «جناب آقای.»
کلمه «جناب» در درجههای نظامی هم استفاده میشود؟
بله. در سیستمهای نظامی برای درجهدارها و افسران جزء از کلمه «سرکار» و برای افسر ارشد «جناب» استفاده میشود.
شده که یک تلویزیونی ببینید و از رعایت نکردن پروتکلها حرص بخورید؟
بله. گاهی در مراسمها هم حرص میخورم چون ترتیبات را رعایت نمیکردند. در مراسمها مجری خیلی صحبت میکند و من حرص میخورم چون مجری باید دو سه جمله بگوید و برنامه را اداره کند. برخی از مسئولان هم پشت تریبون میروند و پشت سر هم حرف میزند. یکی نیست بگوید: «سنگر گرفتی پشت تریبون؟ بیا جلو و مستقیم با مردم حرف بزن!» بعضی وقتها به آنها گیر میدهم چون نمیتوانم تحمل کنم اشتباه کنند. مثلا بلد نیستند غذا بخورند و با دست میخورند یا لقمه بزرگ میگیرند یا ساندویچ را گاز میزنند. گاهی هم بلد نیستند با کارد و چنگال غذا بخورند.
در دولت دهم بدون کت و آستینهای بالا زده مذاکره کردند
در رابطه با استقبال یا مذاکره با مهمانان هم حرص خوردید؟
بله. مهمان همیشه باید دست راست مقام میزبان باشد. گاهی میبینم استقبال مهمان سمت چپ آنها ایستاده است. پرچم ایران باید سمت راست سخنران قرار گیرد اما بعضی وقتها جای دیگر قرار میگیرد.
برای درست کردن این مشکلات تذکر هم میدهید؟
بله. یکبار تذکر دادم و به من گفتند: «تشریفات من گفته باید اینطوری باشد! من شما را قبول ندارم.» گفتم: «در زمینه تشریفات ده نفر اول این مملکتم. میدانی یعنی چه؟ یعنی در تشریفات یک تا 10 من هستم و بعد از من نفر یازدهم است. وقتی چیزی را به شما میگویم حتما درست است.»
پس شده به مسئولی تذکر بدهید اما قبول نکنند؟
بله. سالها قبل لباس و رفتارش یک شهرداری خوب نبود. من به او گفتم: «تخصص من تشریفات است. میتوانم مسائل تشریفاتی را برای شما توضیح دهم؟» گفت: «تشریفات تو کَتِ من نمیرود!» در حالی که شهردار پایتخت از لحاظ اجرایی در جایگاه بعد از رئیس جمهوری و وزرا قرار میگیرد.
بنابراین شما این قواعد را آموزش هم میدهید؟
بله. چند دوره کلاس برگزار کردم و حالا قرار است از 30 شهریور کلاسهای «تشریفات، ارتباطات و تصورات» را در دانشکده آزاد معین تدریس میکنم. وجهه سازی هم میکنم. من فقط آموزش تشریفات ندارم، آموزش ارتباطات، پذیرایی و… را هم تدریس میکنم. من 7 نوع آداب مذاکره دارم که یکی از آنها مختص شخص خودم است. در 500 جلسه مذاکره من یا رئیس تیم تشریفات یا عضو این تیم بودم.
تشریفات چند درصد در مذاکرات تاثیر دارد؟
مذاکره 25درصد به دلیل عدم رعایت تشریفات بهم میخورد و 75 درصد به دلیل عدم رعایت اصول و فنون. جالب است تشریفات از اول مذاکره شروع و تا بعد از آن ادامه دارد و اگر کسی آن را رعایت نکند، ممکن است مذاکراتش قطع شود.
بنابراین برجام هم از این قاعده مستثنی نیست.
بله. اصلا دقت کردید که مقامات چطور کنار هم میایستند؟ به ترتیب حروف الفبای انگلیس. C چین، E اروپا، F فرانسه، G آلمان، I ایران، R روسیه، UK انگلیس، US آمریکا. حالا که آمریکا نیست فقط آخرین گزینه در ایستادن یا نشستن حذف شده است. در جلسات بینالمللی تفاهم میکنند که چگونه بایستند یا بنشینند.
تشریفات در عقب افتادن برجام موثر بوده؟
نه. چون پروتکلها را رعایت کردند. ایران و اتحادیه اروپا رئیس مشترک اجلاس هستند و در این جلسات دیپلماتیک قواعدی تعیین شده که از دوره ظریف رعایت شده و هنوز هم اجرا میشود.
نمره قبولی ظریف و ولایتی در تشریفات دیپلماتیک
با ورود آقای ظریف به وزارت امور خارجه، تغییری در تشریفات ایجاد شد؟
عکسی از دولت دهم دارم که عضو هیات ایرانی کت به تن ندارد و آستین پیراهنش را هم بالا زده است. یکی نیست بگوید: «اینطور مذاکره میکنی که برجام را به فرجام برسانی؟» در نتیجه «اولی هاینونن»، معاون البرادهای در جلسه ساعت 9 کت خود را درآورد چون هیات ایرانی کت به تن نداشتند و به او بیاحترامی کرده بود. در جلسات رسمی حتی جلسه ناهار اعضای هیات دیپلمات نباید کت خود را در بیاورند.
توجه کردید که در سمینارها اغلب آقایان کت خود را در میآورند و روی دسته صندلی میاندازند؟ بعد هم آستینها را بالا میزنند شروع میکنند به خوردن. آقا نیامدی برای غذا خوردن آمدی برای مذاکره، پس اینقدر غذا نکش! بشقاب غذا هم آداب دارد.
چقدر باید غذا در بشقاب بکشند؟
کم. ما بشقاب را به صفحه ساعت تشبیه میکنیم. ساعت 12 خالی است. ساعت 6 پروتئین (مرغ، گوشت و ماهی)، ساعت 3 نشاسته (چلو و سیب زمینی) و ساعت 9 سبزیجات (سالاد و سبزیجات) آنهم به مقدار کم میکشند. میز بوفه برقرار است، باید مقدار کمی غذا در بشقاب بکشند اگر اشتها داشتند دوباره سر میز بروند البته نه با بشقاب چرب و چیل. باید یک بشقاب دیگر بردارند و غذا بکشند. خلاصه کسی برای خوردن سر میز نمینشیند بلکه مینشیند تا مذاکره کند. این میز همان میز مذاکره است، تبلت و کاغذها را برمیدارند بشقاب به جایش میگذارند. آداب میز و خوردن را باید بلد باشند تا به طرفهای مقابل توهین نشود. من از نیویورک که آمدم 437 مهمانی تشریفاتی آموزشی برای مقامات رسمی، تجار و مقامات تجاری برگزار کردم.
کدام یک از مسئولان، توصیههای شما را راحت میپذیرفت؟
آقای ظریف خودش عامل این موضوعات بود. آقای ولایتی هم خیلی خوب بود. بقیه هم در حد خود توصیههای من را میپذیرفتند. برخی هم بدون تشکر توصیه من را انجام میدادند. درست است که باید تشکر کنند اما من کاری ندارم که تشکر میکنند یا نه. چون رعایت این پروتکلها توسط نماینده، سفیر و فرستاده کشور به نفع کشور و ملت ایران است.
چقدر در مقابل توصیههای شما مقاومت کردند؟
بخشی از مردم فکر میکنند تشریفات مثل مهمانی ریختن چای و قهوه است. عدهای معتقدند که تشریفات قواعد مهمی است که عدم رعایت آن شأن فرد را مخدوش میکند. مثلا یک بار رفتم اتاق معاون وزیری و مامور پذیرایی با دمپایی وارد اتاق شد. تعجب کردم و گفتم: «چرا با دمپایی آمدی؟ کجا با دمپایی میروند؟» اسم یک جایی را آورد. معاون وزیر آمد و دیدم که او هم دمپایی به پا کرده است. خیلی نگران شدم که مبادا مامور پذیرایی به معاون وزیر بگوید: «بیدارمغز میگوید: چرا دمپایی پوشیدی؟ دمپایی مال کجاست؟» خوشبختانه نگفت. مشکل این است که بعضی فکر میکنند اگر با دمپایی در اداره راه بروند نشانه تواضع اوست. در حالی که اصلا اینطور نیست.
در صحبت کردن هم باید این موضوعات رعایت شود؟ مثلا بعضی از مسئولان میگویند من نوکرت هستم.
دلیلی ندارد این را بگویند. مسئولان ما خدمتگزار هستند ولی نوکر نیستند. امام هم گفت: «من خدمتگزار شما هستم!» کلمه نوکر مقبول نیست. در دنیا هم ریاست خدمتگزار گسترش پیدا کرده است. یعنی رئیس یک شرکت چند ده میلیاردی در خدمت کارمندانش است. کارمندانش را آموزش میدهد، امکانات فراهم میکند و حقوق و جایگاهشان را ارتقا میدهد. به این میگویند رهبر خدمتگزار. ولی به این معنا «نوکر» بودن او نیست. البته مهمترین مسئله کلمه نیست. یعنی در مذاکرات کسی به کلمات شما توجه نمیکند، طرز بیان کردن آن مهم است. کلمات 7درصد، آهنگ و لحن و صدا 38درصد و زبان بدن 55 درصد در ارتباطات تاثیرگذار است.
بعضی از مسئولان هم دستشان را روی سینه میگذارند این حرکت هم تاثیر دارد؟
اگر روی سینه باشد فایدهای ندارد باید روی قلب باشد. وقتی یک نفر دست روی سینه میگذارد و میگوید: «مخلصتم!» از جناغ سینه مخلص من هستی؟ بعضیها هم دست روی شکمشان میگذارند یعنی از روی معده مخلص هستند؟ دست باید روی قلب باشد تا نشان دهد از صمیم قلب مخلصم.
انتهای پیام
واقعا عالی بود