سه جزیره مادری | محمود اشرفی
محمود اشرفی در روزنامه شرق نوشت: در انتهای دهه 60 قرن بیستم بهیکباره انگلیس تصمیم گرفت نیروهای خود را از شرق سوئز خارج کند. امارات متحده عربی در ردپای این کنش سیاسی-نظامی شکل گرفت. سرزمینهایی که تا قبل از تشکیل کشور امارات در سال 1971 شیخنشینهای تحتالحمایه انگلیس و بارانداز دزدان دریایی بودند. کشورهایی از این دست را میتوان در فهرستگان کشورهای مصنوع و هندسی قرار داد؛ سرزمینهایی که محدوده آنها براساس خطکش استعمارگران مشخص و بهعنوان کشور معرفی شدهاند. کشورهای نوپای کرانه جنوبی خلیج فارس از جمله امارات متحده عربی فاقد هویت ملی، یکپارچگی و پیشینه تاریخیاند. ازاینرو فاقد قلمرو تاریخی بوده و حق حاکمیت آنها بر محدوده ملی کنونی آنها ناشی از تمهیدات نیروهای خارجی بهویژه انگلیس است. درمورد شکلگیری کشور امارات متحده عربی ابتدا قرار بود فدراسیونی متشکل از شیخنشینهای تحتالحمایه انگلیس شارجه، دبی، عجمان، فجیره، رأسالخیمه، ابوظبی، امالقوین، قطر و بحرین بهعنوان کشوری جدید تشکیل شود. اما قطر و بحرین با عضویت در این فدراتیو مخالفت کرده و ترجیح دادند کشورهای مستقلی باشند. شیخنشین رأسالخیمه نیز با یک سال تأخیر به کشور نوپای امارات پیوست. ترتیبات سیاسی و شیوه شکلگیری امارات نشان میدهد که امارات متحده عربی فاقد هویت و یکپارچگی ملی است. حق حاکمیت آن بر محدوده ملی کاملا مصنوع و فاقد پشتوانه تاریخی است. در چنین شرایطی امارات چگونه میتواند ادعای اراضی نسبت به سه جزیره ایرانی تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی داشته باشد. ایران کشوری باستانی با حق حاکمیت بر سرزمین مادری است. حقوق حاکمیتی ایران ریشهای هزارانساله در سرزمینی مستقل دارد. حدود جغرافیای سیاسی ایران در پهنه آبی خلیج فارس دارای مستندات باستانی بوده و خدشهناپذیر است. ایران اکنون از برخی حقوق حاکمیت سرزمینی خود که درنتیجه تمهیدات قدرتهای بزرگ سلب شده است، تنها به خاطر دوام صلح بینالمللی چشمپوشی میکند. حق حاکمیتی ایران بر بحرین در این فهرستگان جای میگیرد. مذاکره بر سر سه جزیره ایرانی خلیج فارس که از سوی امارات مطرح میشود با موازین حقوق بینالمللی ناسازگار است. حفظ تمامیت ارضی ایران و دفاع از سرزمین مادری خط قرمز ایرانیان با هر گرایش سیاسی و مسلک سیاسی است.
انتهای پیام