آنچه میان ایران و ملکه گذشت!
ایسنا نوشت: «میگویند ۴۰۰ سالی میشود که شاه در انگلیس سلطنت میکند نه حکومت. رسانههای تبلیغاتی غرب تأکید میکنند که نقش آنها در اداره کشور تشریفاتی است. اما آیا سابقه روابط ایران با انگلیس این باور را اثبات میکند. شاه یا ملکه در انگلیس به صورت هفتگی با نخستوزیر دیدار میکند. نخستوزیر با احترامات فائقه گزارش کارش را تحویل میدهد و آنها درباره موضوعات اساسی کشور گپ میزنند. به همین خاطر طبیعی است که ما از بسیاری از اظهارنظرهای دربار انگلیس بیخبر باشیم. چون هر آنچه لازم است در این جلسهها منتقل میشود. انتشار فهرست مذاکرات هفتاد ساله الیزابت دوم با نخستوزیرهایش به ما نشان خواهد داد که آیا نقش او مشورتی و زینتی بوده است یا واقعی.
آنچه در برخی از فیلمها (مثل سریال تاج یا فیلم تاریکترین ساعت) نمایش داده میشود با پروپاگاندای رسانهایشان فرق دارد.
با این همه لابهلای برخی اسناد منتشرشده میتوان دید که الیزابت دوم نقشش در عنوان رسمی «دولت علیاحضرت ملکه بریتانیا» واقعی است؛ دستکم در برخورد با ایران.
ملکه و کودتا
از سوی وزارت خارجه انگلیس در۲۸ فوریه ۱۹۵۳ (۹ اسفند ۱۳۳۱) تلگرامی به وزارت خارجه آمریکا زده شد که در آن عنوان الیزابت دوم میخواست شاه از ایران خارج نشود. وزارت خارجه آمریکا این پیام را به وزیر خارجهاش لویی هندرسون منتقل کرد و او نیز این پیام را به اطلاع شاه ایران رساند.
فردای آن روز اصلاحیهای در وزارت خارجه آمریکا دریافت شد. توضیح داده شد که در متن تلگرام قبلی آشفتگی دیده میشد. منظور از «ملکه الیزابت» در آن پیام «کشتی ملکی الیزابت» بود؛ وزیر خارجه وقت انگلیس با این کشتی عازم کانادا بود و پیام از آنجا فرستاده شده بود.
در سال ۲۰۲۰ شبکه چهار بریتانیا مستندی به نام ملکه و کودتا پخش کرد تا بگوید روح ملکه الیزابت هم از این ماجرا خبری نداشته است.
این اشتباه (به احتمال قوی عمدی) از سوی انگلیس نقش ملکه در مناسبات بینالمللی را نشان میدهد. این نقش هر چه باشد تشریفاتی نیست.
او چند ماه بعد در پارلمان انگلیس گفت: دولت من امیدوار است روابط دوستانهای را که از قدیمالایام بین این کشور و ایران وجود داشته است، دوباره تجدید نماید و مناسبات سیاسی عادی بین دو کشور از سر گرفته شود. (۱)
البته متن این دست سخنرانیها توسط ملکه یا شاه انگلیس نوشته نمیشود.
پیام ملکه به ایرانیها و ملتهای منطقه
او در سال ۱۳۳۹ از ایران بازدید کرد. این بازدید در دل یک مسافرت شش هفتهای به ایران و هند و پاکستان و نپال بود. او پس از این بازدید دریافت اوضاع مساعد نیست. او زودتر از شاه ایران صدای مردم را شنیده بود. او در پیامش همه را به عشق و ایمان و دوستداشتن دعوت کرد. او اول به روی همایونیاش نیاورد و گفت: مردم بریتانیا توسط بسیاری از بخشهای دنیا دوست داشته میشوند. او گفت این موضوع را از ابراز محبت بیشائبه مردم نسبت به خودش فهمیده بود. اما در میانه این ادبیات تکراری و تبلیغاتی دربار انگلیس جملهای توجهها را به خود جذب میکند:
“Oh hush the noise, ye men of strife, and hear the angels sing.” The words of this old carol mean even more today than when they were first written. (۲)
یعنی: سروصدا را خاموش کنید و آواز فرشتگان را بشنوید.
اما منظور الیزابت دوم چه بود؟
We can only dispel the clouds of anxiety by the patient and determined efforts of us all. It cannot be done by condemning the past or by contracting out of the present. Angry words and accusations certainly don’t do any good, however justified they may be.
یعنی انقلابیبازی فایدهای ندارد. خشم و اعتراضهای ستیزهجویانه راهی به دهی نمیبرد؛ هرچند بهجا باشد. او ادامه داد با تلاش و صبوری و خدمت میتوان نظم کهنه را کنار زد.
به نظر میرسد مردم در ایران به این توصیه الیزابت دوم عمل نکردند.
اما شاه ایران هم به روی همایونی نیاورد. بعدها ارتباط بین دو دربار دوستانه دنبال شد. توضیحی از آن دیدارها را اردشیر زاهدی در پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد بیان کرده است.
رویای نافرجام ملکه
الیزابت دوم بعدها هم میخواست از ایران دیدن کند. منتهی زمان پیشبینی شده یعنی فوریه ۱۹۷۹ همزمان با انقلاب سال ۵۷ بود؛ انقلابی که توانست سفر ملکه به ایران را تا زمان سفر ابدیاش به تعویق بیاندازد. (۳)
و بعدها در کوران حوادث بعد از انقلاب «دولت علیاحضرت ملکه» از مرگ محمدرضا پهلوی متأثر شد. کاردار این کشور در مصر هم در مراسم خاکسپاری شرکت کرد. (۴)
آخرین باری که الیزابت دوم رسما درباره ایران اظهار نظر کرد به فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی باز میگردد. خطاب به فرماندار کل در کانادا (یعنی نماینده او در آن کشور) نوشت: من و فیلیپ عمیقا از این ماجرا ناراحتیم.
او گفت فکر و ذکرش کنار مردم کاناداست که متحمل چنین خسارتی شدند. او در پیام خود به ملیت ایرانی جانباختگان اشاره نکرد و به طور کلی به بازماندگان تسلیت گفت.
پانویس
۱. افراسیابی، بهرام (۱۳۶۴)، ایران و تاریخ، نشر زرین، ص ۱۹
۲. از وبسایت رسمی دربار انگلیس به این نشانی
۳. هوشنگمهدوی، عبدالرضا (۱۳۸۴)، سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی ۱۳۵۷-۱۳۰۰، نشر پیکان، صص ۵۸۸-۵۸۹
۴. اخوان توکلی، فرناز (۱۳۸۶)، گاهشمار روابط ایران و انگلیس، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ص ۳۵۹»
انتهای پیام