از منظر اخلاقی و اجتماعی، فساد در فولاد مبارکه قبیحتر است یا بیعدالتی در توزیع کاغذ؟
ابوالقاسم شهلایی مقدم، مدیر مسئول انتشارات نقشونگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت
متأسفانه تخلفات مالی سنگین در سازمانهای رسمی دولتی و شبهدولتی و نهادهای عمومی به اخبار روزمره و عادی تبدیل شده است. تخلف و فساد سه میلیارد دلاری (به قیمت امروز) در فولاد مبارکه، آنطور که در خبرها آمده، که معادل همان تخلف سه میلیارد دلاری ۱۰ سال پیش (به قیمت آن روز) در بانک ملی است نشان میدهد نهادهای نظارتی و قانونهای مصوب و گزارشهای تحقیق و تفحص و حساسیتهایی که در جامعه و خود دستگاههای دولتی در بارهی فساد پدید آمده توفیقی در دفع و رفع آن نداشته است.
اینکه ریشهی پدیداری فساد و سبب گسترش وسیع آن در کشوری مانند ما چیست خارج از موضوع این نوشتار است، اما مسلم است که در هر نهادی که قدرت و پول فراوان و خصوصا انحصار هست، زمینهی فساد بسیار فراهم است. تأسیس نهادها و ابداع روشهای نظارت قانونی بر دستگاههای دولتی و عمومی با توجه به همین خطر است. البته یکی از ستونهای اساسی جلوگیری از وقوع فساد یا کشف آن پس از وقوع، رسانههای جمعی به عنوان رکن چهارم و چشم ناظر دموکراسی است. این ستون در کشورهای توسعهیافته در جلوگیری از فساد، به دلایل بسیار، از جمله پشتوانهی قانونی و سیاسی، کارکرد بسیار مؤثرتری ازکشور ما دارند.
در نهادهای مدنی، که رکنی از ارکان دموکراسی و واسطهی ملت و دولتند و از متن مردم و نخبگان روییده، که نه از قدرت و مکنت و بودجهی دولتی برخوردارند و نه از سرمایه و پول بیحسابوکتاب، و ادارهکنندگانش منتخب اعضای نهاد مدنی، وقوع فساد و نیز ارتکاب بیعدالتی، تبعیض، منفعتطلبی باندی و چیزهایی از این دست، ولو با حربههای قانونی یا شبهقانونی، قبیحتر از فساد در دستگاههای دولتی و توسط مدیران آنهاست که انتصابیاند نه انتخابی.
اما وقوع فساد در نهادهای مدنی بخش فرهنگ*، قبیحترین نوع فساد است؛ زیرا فرهنگ، جان جامعه و وحدتبخش اجزا و عامل قوام آن است، رشتهای است که اجزای جامعه را به هم میپیوندد، بنیان هر پیشرفت و توسعهی اقتصادی و اجتماعی است؛ وقوع هر فسادی در آن به ریشهی حیات جمعی جامعه لطمه میزند. رخدادن فساد اقتصادی در بخش فرهنگ، نفوذ فساد است در بنیان جامعه، خیانت است به تکتک اعضای جامعه، و بهآسانی زدودنی نیست، بنابراین، هر فساد کوچکی در آن، بزرگ است. این نوع فساد، جامعه را به فرهنگ و اهل فرهنگ بیاعتماد و اهل فرهنگ سالم، کم توقع و دلسوز را نسبت به کار فرهنگی و صرف عمر در آن دلسرد و ناامید میکند. تأثیر فساد در بخش نشر کتاب، که از هر بخش فرهنگی دیگر مهمتر، حساستر و زیربناییتر است، به دلیل نفوذش در ذهن و زبان همهی اعضای خانواده و جامعه، باز هم عمیقتر است.
فساد در بخش نشر کتاب، یا در حمایت تبعیضآمیز و غیر عادلانهی نهادهای دولتی از افراد یا گروههای وابسته یا نزدیک به خود، نمایان میشود یا در بیعدالتی و تبعیض و سوق یافتن امکانات اقتصادی به افراد و باندهای ذینفوذ در اتحادیهها، انجمنها و تعاونیهای صنفی؛ حال این تبعیض و بیعدالتی، در توزیع کاغذ یارانهای باشد یا در خرید کتاب از ناشران توسط نهادهای مربوطه یا در توزیع یارانههای خرید کتاب برای عموم. این نوع از فساد، نه تنها مانند سایر فسادها قبیح است، بلکه به دلایلی که گفته شد، بسیار قبیحتر و زشتتر از فساد در سایر بخشهای اقتصاد است و این قبح و زشتی، به تعبیر اهل حکمت، ذاتی، فینفسه و عام است؛ یعنی نه تنها فعلی است ذاتا قبیح، بلکه هر که آن را مرتکب شود یا از آن منتفع شود زشتکار است و مهم اینکه، در قبح و زشتی این نوع از فساد، مقدار و کم و زیادی عدد و رقم تأثیری ندارد و نباید و نمیتوان آن را با سایر فسادها مقایسه کرد. تأکید میشود: هر فساد هر چند کوچکی در آن، فسادی است بزرگ.
و سخن آخر اینکه، پایش اهل فرهنگ، بهویژه ناشران و کتابفروشان، در بخشهای مربوط به خودشان، از وقوع فساد، تبعیض، بیعدالتی، باندبازی، پارتیبازی، رفیقبازی، آییننامهسازیهای صنفی که گروه هدفش باندهای خاصاند، تشکیل الیگارشی از دارندگان ثروت یا وابستگان به قدرت، پولشویی و چیزهایی از این قبیل، باید با حساسیتی حرفهای و نظارتی سامانمند و کارساز باشد. باید بر شفافیت نهادهای اجراییشان اصرار ورزند؛ زیرا به تأیید تجربهی سالیان، با قاطعیت میتوان گفت هر کس از شفافیت فرار کند و از اتاق شیشهای به اتاق امن، پناه برد هدفی جز فساد ندارد، چه در بخش فرهنگ باشد یا غیر آن.
*همهی گزارههای این بخش به صورت قضیهی حقیقیه است، نه خارجیه.
انتهای پیام