آیا کنشگری جمعی آنلاین در برچیدن گشت ارشاد بی تاثیر است؟ | محمدرضا جلایی پور
✍️ محمدرضا جلائیپور طی یادداشتی نوشت:
در اعتراض به فاجعهٔ مرگ مهسا امینی حدود ۶۰۰ هزار ایرانی در کمتر از سه روز با نامشان در اینستاگرام همصدا شدند: «کثافت گشت ارشاد را جمع کنید». بعضی از منتقدان گفتند که چنین همصداییهایی تقلیلگرا و بیتاثیر است. در پس پارهای از نقدها نوعی انحصارگرایی در شیوه و شکل کنش یا حد اعتراض و عدم پذیرش تکثر دیده میشود. اگر مسالهٔ فعالان واقعا تحقق عملی هدف باشد و نه کاسبی با رنج و اعتراض به تبعیض، قاعدتا باید از هر نوع و میزان همراهی طیف هر چه گستردهتری از شهروندان و نیروها با آن مطالبه و کنشهای متکثرِ همافزا استقبال کنند و توانشان را صرف تخطئهٔ کسانی که شیوه و زبان دیگری را در راستای هدف مشترک موثرتر میبینند نکنند. بسیاری از کنشهای خلاق و متنوع مدنی و خشونتپرهیز این روزها با پیشگامی زنان اثری همافزا دارند. ارزیابی سنجشگرانهتر نشان میدهد همین دو میلیون هشتگ #مهسا_امینی و همصداییها در اعتراض به گشت ارشاد هم نه بیتاثیر است و نه تقلیلگرا.
🔹 چرا بیتاثیر نیست؟
پاسخ به این پرسش بستگی به انتظار ما از سرعت و میزان تاثیر و هدف کنشگری جمعی آنلاین (آگاهیافزایی/بسیج اجتماعی/تغییر حقوقی و سیاستی/تغییر ساختاری و نهادی) دارد. اگر انتظار داشته باشیم در همهٔ موارد کنشگریهای آنلاین به تنهایی و به سرعت به تغییرات ریشهای و بنیادین گسترده بیانجامد انتظار واقعبینانهای نیست. حتی کسانی که با ابزارهای دیگر و پرهزینهتر به دنبال تغییرات ریشهای و ساختاری هستند هم در چند دههٔ گذشته به نتیجه نرسیدهاند و از آنها نیز میتوان پرسید چه دستاورد ملموسی داشتهاند. کنشگری آنلاین اگر واجد پارهای از ویژگیها و با پایهٔ وسیع باشد، نه به تنهایی، ولی به عنوان مکمل سایر کنشهای آفلاین و انواع مقاومت مدنی و رایزنی و کنشگری حقوقی و مداخلات جمعی و متشکل و نهادینه و مستمر میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. در مواردی مثل توقف احداث پتروشیمی میانکاله و دهها هدف سهلالوصولتر در زمان کوتاهی به نتیجه رسید و در موارد صعبالوصولتری زمان و تلاش بیشتری میبرد.
در همین موضوع گشت ارشاد و اجبارِ حجاب همینکه امروز، بر خلاف دهههای پیش، اکثر شهروندان ایران طبق نظرسنجیهای معتبر مخالف اجبار حجاب و گشتهای ارشاد شدهاند، از جمله محصول آگاهیافزاییهای فعالان حقوق زنان در چند دههٔ گذشته و کنش جمعی آنلاین ایرانیان است.
همین که رئیس جمهورِ همان اصولگرایانی که تا پریروز مهسا امینی را وقیحانه «دختر هنجارشکن» میخواندند و سناریوهای مضحک فضایی برای توجیه مرگش منتشر میکردند دیروز با خانوادهٔ مهسا امینی تماس میگیرد و او را «همچون دخترش» میخواند، از جمله محصول همین اعتراض مدنی و مطالبهگری و فشار اجتماعی آنلاین است.
همینکه ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور که از نهادهای حامی برخورد پلیسی برای تحمیل حجاب بوده و از مردسالار و اقتدارگراترین نهادهای کشور است امروز بیانیهای میدهد که لااقل ظاهرا حامی توقف برخورد پلیسی و قضایی در حوزهٔ پوشش (عملا برچیدن گشت ارشاد؟) است و خواهان برخورد عادلانه و شفاف قضایی با عاملان مصیبت مرگ مهسا امینی میشود، محصول همین فشار افکار عمومی از طریق فضای آنلاین است.
همینکه برای اولین بار در چند دههٔ گذشته دهها حزب و تشکل سیاسی داخل کشور در بیانیههایشان صراحتا خواهان برچیدن گشتهای ارشاد و/یا توقف اجبار حجاب میشوند و رسانههای متعدد داخل کشور چنین مطالباتی را تیتر یک میکنند و ورزشکاران و هنرمندان و چهرههای سیاسی و مذهبی پرشمارتری با این مطالبه همراه میشوند، پیشنیاز ضروریِ تحقق عملی این مطالبات است و از جمله محصول همین آگاهیافزاییها و فضایی است که کنشهای جمعی آنلاین ایرانیان ساخته است.
همین که امروز، بر خلاف گذشته، حتی اکثر اصولگرایان و نهادهای سنتی مذهبی علیرغم اینکه حامی اجبار حجاب و گشت ارشادند به لاک دفاعی رفتهاند و حاضر به دفاع صریح علنی از موضعشان نیستند و حتی در مناظرههای ریاست جمهوری مجبورند موضع ریاکارانه در نقد گشت ارشاد و تبعیض جنسیتی بگیرند، از جمله محصول همین فضایی است که کنشهای آنلاین ایرانیان ساخته است.
بله، هیچیک کافی نیست و متاسفانه هنوز گشت ارشاد و حجاب اجباری برچیده نشده است، اما چنین کنشهای مدنی ارزشمندی هم در پیشگیری از پیشروی اقتدارگرایانِ تحمیلگر سبک زندگی موثر بوده است و هم در صورت همراهی با کنشهای مکمل مدنی میتواند زمان حصول نتیجه در آینده را نزدیکتر کند.
🔹چرا تقلیلگرا نیست؟
اینکه بگوییم مطالبهٔ برچیدن گشت ارشاد و/یا اجبارِ حجاب تقلیلگرا است ایرادگیری بنیاسرائیلی و عجیبی است چون بخش بزرگی از مشارکتکنندگان در این کنش جمعی صراحتا با حجاب اجباری هم مخالفند و در حرکتهای جمعی آنلاین دیگر برای این هدف و رفع سایر تبعیضهای جنسیتی و حتی اهداف ریشهایتر سیاسی فعال بودهاند، حتی اگر شیوهٔ تغییرخواهیشان اصلاحطلبانه (خشونتپرهیز و تدریجیگرا و قانونی) بوده باشد. مثلا نگارنده به عنوان یکی از این ۶۰۰ هزار نفر، در ۱۵ سال گذشته دهها مطلب و از جمله چندین متن تفصیلی در نقد اجبار حجاب و مطالبهٔ اختیاری شدنش منتشر و در چند حرکت جمعی آنلاین برای این هدف و اعتراض به سایر تبعیضهای ساختارمند جنسیتی و سیاسی مشارکت فعال کرده است. بسیاری دیگر نیز چنیناند.
اثبات شیء (در اینجا مطالبهٔ شیء) نفی ما عدا نمیکند. روشن است کسی که مثلا با منع ورود زنان به ورزشگاه یا کودکهمسری یا توقف غربالگری فراگیر مخالفت میکند، همهٔ مطالباتش را به این مطالبات خاص تقلیل نمیدهد و همزمان میتواند مخالف اجبار حجاب و سایر تبعیضهای جنسیتی و سیاسی هم باشد. در این مورد هم مخالفت با گشت ارشاد اغلب همزمان با مخالفت با اجبار حجاب و سایر مصادیق تبعیض علیه زنان و علل نهادی و ساختاری آن است. انواع تبعیضهای ساختارمندِ جنسیتی در قوانین و نهادهای کنونیِ جمهوری اسلامی همه شایستهٔ برچیدنند اما لازمهٔ برچیده شدن هر یک تمرکز و ائتلافسازی هر چه گستردهتر برای هر کدام است.
گشت ارشاد، اجبار حجاب، اجبار پوشش خاص در مدارس و ادارات، منع ورود تماشاچیان زن به ورزشگاهها، اجزای مختلف قانون خانواده و سیاستهای جمعیتی، انواع تبعیض و نابرابری جنسیتی در بازار کار و نهادهای حکمرانی و … همه از مصادیق تبعیض جنسیتی و مردسالاری و عناصر زنستیز نهادها و ساختارها و رویههای حاکماند، اما برای برچیدن هر کدام نیاز به مجموعهای از کنشهای متمرکز موثر است که متاسفانه بعضا تحققشان هم زمان میبرد و مداومت در کنشگری میطلبد.
از طرفی لازمهٔ اثربخشی بیشتر هر کنش جمعی، هدفگذاری هر چه دقیقتر و مرحلهبندیشده و تحققپذیر و ساختن ائتلافهای هر چه گستردهتر است. اگر ۶۰۰ هزار ایرانی با نامشان با جریانی همراه میشوند و طیف گسترده و متنوعی را همراه میکنند احتمال اثربخشی عملیشان بیشتر از حالتی است که هدفی انتخاب شود که به خاطر پرهزینه بودن همراهان کمتری مییابد و از نظر طیف گستردهتری از شهروندان در این مرحله قابل تحقق نیست.
اتفاقا در همین روزها و با استفاده از همین قابلیت افزودنی در استوریهای اینستاگرام (add yours) جریانها و فراخوانهای با اهداف رادیکالتر هم راه افتادند و توسط صفحات بسیار پرمخاطبتر هم حمایت شدند. چرا هیچکدام حتی یکصدم این پویش همراه پیدا نکردند؟ چرا فراخوان رادیکال ضد حجاب ۲۱ تیر ۱۴۰۱ که از خارج از ایران داده شده بود موفق نبود و چند روز بعد از آن جریان مدنی آنلاینی که در داخل ریشه داشت و ضد گشت ارشاد و اجبار حجاب بود و به براندازی گره نخورده بود از جمله با همراهی بخشی از محجبهها و طیف گستردهتر و متنوعتری فضاسازتر و موثرتر و میلیونی شد؟
به نظرم پاسخش این است که هنوز اکثر شهروندان ایران ترجیح میدهند و نتیجهبخشتر میبینند که در راستای اهداف دستیافتنیتر و مرحلهبندیشده از شیوههای خشونتپرهیز کمهزینهتری که سرکوب خشن و خونین نمیشود بهره بگیرند. این شهروندان متوجهند که اگر هنوز توان نیروها در حدی نشده که به شیوهٔ خشونتپرهیز پارهای از اهداف محقق شوند، به طریق اولی توانشان در این مرحله در حدی نیست که به شیوهٔ خشونتپرهیز اهداف بزرگتر از آنها را محقق کنند. و حتی اگر این اهداف بزرگتر قابل تحقق فوری باشند، پایداریشان مستلزم شرایط و زمینههایی است که دفعتا قابل حصول نیست. درسگیری از سرنوشت انقلاب ۵۷ و بهار عربی بخش بزرگی از این جامعه را نسبت به پایداری و مطلوبیت تغییرات دفعی و جهشی در جامعهٔ متکثر و چندپارهٔ ایران دچار تردید کرده است. این تردید تحقیرکردنی و ناسنجیده و لزوما برآمده از محافظهکاری نیست و از قضا برآمده از خردی ژرفنگر و توجه به اقتضائات و زمینههای تحقق عملی و پایدارِ دستاوردها در جهت خیر همگانی است.
از تکثر و همافزاییِ انواع شیوههای کنش جمعی و مدنی و هر نوع و میزان کمک نیروهای متنوع برای تحقق هر بخش از اهداف مشترکِ تحققپذیر باید استقبال کرد. نشانهٔ مقاومت و زنده بودن جامعه است و تاثیرگذار، ولو تاثیر آن دفعتا مرئی نشود.
انتهای پیام