روزنامه اطلاعات: اگر می خواهید بغض جامعه سر باز نکند، با مردم حرف بزنید
روزنامه اطلاعات نوشت:از بین گزارهها، دو گزاره کاملاً متضاد در رابطه با حوادث اخیر مطرح است. «یکی آنکه به کلی وجود اعتراض را نفی میکند و کلیت آنرا در زیر سایه اغتشاشات هدفدار با صحنهگردانی دشمنان و ضد انقلاب و عوامل جاسوسی بیگانه برمیشمارد که قصدی جز ویرانی دین و نظام و تجزیه کشور ندارد و لذا بیهیچ مسامحه یا مدارایی باید با شدت تمام سرکوب شود.»
«گزاره دیگر اما این اعتراضها و حتی اغتشاشهای تبعی به وجود آمده را به تمامی، مطالبات مردمی و خواسته اصلی جامعه سرکوب شده دانسته و آنرا به عنوان نماینده افکار عمومی و اکثریت جامعه بر شمرده و هرگونه برخورد با آنرا اختناق و دیکتاتوری و سرکوب میداند و معتقد است چون هیچ راه و منفذ و میدانی برای اعتراض باز نیست کار به فریاد و خشونت میکشد و فرجام ایجاد چنین فضایی، همین خشونت و نفرت است.»
بر هر دو گزاره اشکالات اساسی وارد است که عدم واکاوی و تحلیل و بررسی دقیق و آسیبشناسانه آن میتواند به دوقطبیسازی خطرناک جامعه و عدم ایجاد بستر مفاهمه و وفاق یاری رساند و جامعه را از یکپارچگی و نظام را از سرمایه اجتماعی محروم سازد.
در گزاره اول، اشکالات ساختاری در نحوه حکمرانی و ضعفهای مدیریتی و لزوم اصلاحات اساسی در روندها و تصمیمسازیها و رویکردها مغفول میماند و نادیدهانگاری میشود و در گزاره دوم دستهای آشکار و نهانی که با اهداف مشخص و معلوم و شوم درصدد بیثباتی و آشوب و حتی تجزیه و وابستگی کشورند و در فکر خیر و صلاح این ملک و ملت هم نیستند، در پرده میمانند و مورد غفلت قرار میگیرند.
در این میان اما آنها که به فکر امنیت و سرفرازی و قوام این کشور بزرگ با گذشته پرافتخار و با فرهنگ و تمدن دیرپا هستند دغدغههای بزگتری دارند و هوشمندانهتر به بررسی حوادث میپردازند و دوست میدارند دلسوزانه، هم با دولت و حاکمیت وهم با بخش ملتهب جامعه که معترضند به گپ و گفت بنشینند و مطالبات جامعه را با منویات مسئولان و کارگزاران تا حد مطلوب به هم نزدیک کنند.
اینکه بگوئیم یا باور کنیم که مردم فقط همانهایی هستند که چون ما میپندارند و در تصدیق ما همیشه همراه بودهاند و دیگران مشتی خود فروخته و عوامل بیگانه، بردامنه شکاف اجتماعی میافزاید و در درون خود بحران آفرین است.
قدر مسلم هیچ ایرانی وطنپرستی سوختن و کشتن وآتش زدن و بحران آفریدن و امنیت و ثبات کشور به خطر انداختن را تائید نمیکند اما نشنیدن صدای جامعه و عدم درک دردها و آلام آنان و عدم مدارا و تحمل و شکیب برای شنیدن صدای مخالف و اعتراض به غفلتها و ندانم کاریها را نیز بر نمیتابد.
وقتی دهههاست کشور با وجود این همه امکانات و ثروتهای خدادادی و توان بالقوه برای آسایش و رفاه و پیشرفت، با تورم دو رقمی، فاصلههای وحشتناک طبقاتی، ناکارآمدی آشکار سیستم اداری و قضایی و قانونگذاری، انحصارات گسترده در کسب ثروت و تقسیم ناعادلانه درآمد و فساد بالنسبه سیستمی و بحران کار و تولید و مسکن و اشتغال و ازدواج و نابرابری دهشناک اقتصادی و ویژه خواریها و رانتهای آزار دهنده روبروست نمیتواند نسبت به حساسیتهای نسبتاً کم اهمیتتر در مقام مقایسه با معضلات پیچیدهتر اجتماعی و اقتصادی نظام تصمیمگیری اقناع شود و آن را مورد قبول بداند. و یا نمیتواند تنها یک تعریف محدود از دین و واجبات دینی را همه آموزههای دینی مفروض بداند.
شک نکنید که جامعه ایرانی جامعهای دینی است منتهی نه فقط قرائتی که برخی از ما از دین داریم و تنها قرائت خود را از دین مطلوب میدانیم در حالیکه در دین و اندیشه دینی رحمت، عدالت، انصاف، اخلاق، مدارا، محبت، گذشت و شنیدن صدای مخالف و یستمعون القول فیتبعون احسنه… و اطلب العلم ولو بالصین و بسیاری از مولفههای دیگر هم داریم و وقتی میگوئیم دین بهترین آئینه برای زندگی است باید نشان دهیم و میدادیم که در سایه حکومت دینی مردم زندگی بهتری پیدا میکنند و نمایش کارآمدی نظام اسلامی میبایست و باید مهمترین اولویت و دغدغه حاکمان و کارگزاران بوده و باشد.
باید بپذیریم که جامعه متکثر ۸۵ میلیونی را نمیتوان با یک نظر و روش و یا با نگاه یک جمع محدود همفکر که حتی در حوزه مباحث معرفتی و دینی هم توسط دیگر اندیشمندان این حوزه محل نقد و مناقشهاند اداره کرد و حساب این جزم اندیشی را به پای دین و باور دینی نوشت.
کوته سخن اینکه اگر میخواهیم هر بار بغض اجتماعی در هر حادثه کوچک و بزرگی سرباز نکند و بستر دشمن شاد کنی را فراهم نیاورد باب گفتگوهای بین نسلی و شنیدن صدای مخالف را باز کنیم. نه فقط در میانه بحرانها و زودگذر، بلکه به عنوان یک ضرورت همیشگی و مدام فضای مناسب برای اعتراض و نقد حکومت و دولت و تظاهرات اعتراضی مدنی، دکان اغتشاش و آشوب و کشتار و تخریب را تخته میکند. برای اجراییشدن آنچه رئیسجمهور در گفتگوی تلویزیونی اخیر در باب تفکیک اعتراض از اغتشاش (تأیید اوّلی و نفی دوّمی) بیان کرد، باید فکری کرد.
انتهای پیام
پدر جان شما اگر شما فکر مى کنى که امثال شريعت مدارى اين سخنان شما را مى فهمد کاملا در اشتباه هستيد