انقلابیونِ ضدانقلاب
روح الله جمعهای، مشاور رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی، در یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
هر انقلابی بر اساس اصول و مبانی مشخصی استوار است و انقلابیونی که متعهد به آن اصول باشند را انقلابی و هرگونه ضدیت و تعارض با این اصول را عملی غیرانقلابی یا ضدانقلابی مینامند.
شاخصههای به وجود آورنده انقلاب اسلامی نیز دو اصل اساسی جمهوری و اسلامی میباشد. مقام معظم رهبری در تبیین این مبانی در قالب نظریه جمهوری اسلامی دو اصل اساسی اسلامیت و جمهوریتِ منبعث از اسلام را مبنای شکل گیری انقلاب اسلامی توصیف کرده و تصریح داشتند: “اینکه دین باید حاکمیّت کند و در این حاکمیّت باید مردم حضور داشته باشند، یعنی مردمسالاری دینی”
با تعریف فوق به خوبی و با شفافیت مشخص است هر اقدام و گفتار و عملی در هر جایگاهی چنانچه با دو اصل فوق تعارض داشته باشد عملی ضد انقلاب اسلامی محسوب میشود.
اگر انقلابی بودن را محافظهکار نبودن، ایستا نبودن، دیندار بودن، پرکار بودن، کمتوقع بودن، مردمی بودن، ضد نظام سلطه بودن، ضد فساد بودن و مسائلی از این قبیل بدانیم (کیهان مهر 1401) لذا هر اقدامی مغایر این اصول، عملی ضدانقلابی محسوب میشود و چنانچه فرد یا گروهی ولو با ظاهر و پوشش متصف به انقلابی بودن و شاغل بودن در سازمان یا نهادی انقلابی و یا حتی بیان شعارگونه همین معیارها، به این اصول مبنایی اعتقاد قلبی و التزام عملی نداشته باشد یک ضدانقلاب و در خوشبینانه ترین حالت یک غیرانقلابی است.
در این میان سرآمد مبانی انقلاب اسلامی، مردمی بودن یا همان جمهوریت نظام است که اساس مردمسالاری دینی را شکل میدهد، هیچ ایدئولوژی بدون مردم مجال ظهور و بروز ندارد و بر همین اساس حفظ کرامت و منزلت شهروندان از امهات و بدیهیات یک جامعه مردمسالار است. بنابراین ایجاد هر نوع محدودیتی که مانع اختیار تعیین سرنوشت شهروندان جمهوری اسلامی باشد اقدامی ضدانقلابی محسوب شده و با روح و ماهیت انقلاب اسلامی در تعارض است.
در انقلاب اسلامی مردم آزاد هستند که نوع سبک زندگی خود را انتخاب کنند، آزادانه پوشش متناسب با تمدن ایرانی، اسلامی داشته باشند و آزادانه فکر کنند و در مباحث سیاسی و اجتماعی فعال باشند. بر اساس حقوق بشر انقلاب اسلامی، حاکمیت دخالتی در حیطه شخصی و خصوصی شهروندان ندارد و نباید قیم مآبانه برای سرنوشت شهروندان تعیین تکلیف نماید بلکه صرفاً وظیفه ارشاد و هدایت با استفاده از توان تبیین و اقناع را دارد.
مبارزه با و عدم همراهی و همدلی و توجیه شقوق مختلف فساد به ویژه فساد مالی از دیگر مبانی انقلاب اسلامی است. اگر فساد اخلاقی را جلوه درونی تباهی بدانیم قطعاً فساد اقتصادی جلوه بیرونی نابودی یک جامعه به شمار میرود چون فساد اقتصادی و اختلاس منشأ بروز تبعیض و فقر و تولید کننده موج یاس و ناامیدی در جامعه است. سکوت و عدم برخورد قاطع و سریع با فساد اقتصادی و از همه بدتر متهم و آلودگی به این رذیله هم نوعی رفتار ضدانقلاب اسلامی است.
با تعریف فوق چه بسا افرادی هستند که با وجود ادعای انقلابیگری، اما در واقع یک ضدانقلاب میباشند که با هدف تمامیت خواهی به دنبال استحاله انقلاب اسلامی هستند. این افراد برای انقلاب کوچک خود قطاری متصور هستند که در هر ایستگاه منتقدان و مخالفان خود را با عنوان ضد انقلاب یا غیر انقلابی پیاده میکنند تا به توهم خود قطار را تصاحب و مصادره کنند در حالیکه خود از قطار انقلاب پیاده شدهاند اما از درک جاماندگی عاجز هستند.
انتهای پیام