خرید تور نوروزی

امکان تجزیه‌ی ایران وجود دارد اما …

مسعود فروزنده، تاریخ‌پژوه و تحلیلگر سیاسی درباره‌ی نسبت رخدادهای اخیر و خطر تجزیه‌ی ایران گفت: بخشی از اپوزیسیون که استفاده از «خشونت حداقلی» را کنار گذاشته و به «خشونت حداکثری» می‌رسد اعتقاد دارد که می‌توان از نیروهای مسلح گروه‌های قومیت‌گرا (اتنیکی)  برای وارد آوردن ضربات نظامی و بر هم زدن توازن قوا استفاده کرد. اگر بخشی از اپوزیسیون که به این تحلیل اعتقاد دارند دست به چنین کاری بزنند آن موقع معلوم نیست که صحنه‌ی سیاست و توازن قوا چگونه خواهد شد و هر آن امکان دارد که گروه‌های مسلح کُرد مانند حزب دموکرات به این سو بروند که بخواهند یک منطقه را به‌عنوان نقطه‌ی شروع تعیین کنند. در این حالت امکان وقوع تجزیه وجود دارد اما مسئله این است که آیا دولت عراق و اقلیم کردستان از این گروه‌های کُرد ایرانی که اعتقاد به تشکیل یک دولت خودمختار دارند حمایت می‌کند یا نه؟ آنچه بر روی کاغذ وجود دارد این است که اقلیم کردستان و دولت عراق از چنین کاری ممانعت به عمل می‌آورند.

جنبش اجتماعی – فرهنگی ۱۴۰۱ استمرار دارد

آقای فروزنده در گفت‌وگو با انصاف نیوز در مورد اعتراضات ۱۴۰۱ گفت: این یک جنبش اجتماعی – فرهنگی است که استمرار دارد. هسته‌ی پیشران جنبش اخیر، به طبقه متوسط اعم از زنان دانشجویان و دانش آموزان اهل هنر و فرهیختگان وابسته است؛ هسته‌های پیشران متعلق به دانش آموزان و زنان و اکثریت غیررادیکال است، البته سویه‌های رادیکال و شورشگری متمایل به گروه های مجاهدین و حزب دمکرات و … هم در آن دیده می‌شود. این جنبش در راستای جنبش سبز است، اما کاملا غیر ایدئولژیک، لیبرال، رهاشده و بر محور منزلت زن؛ جوانانی که زندگی شخصی آزاد می خواهند تا چه به لحاظ ایدئولژیک و چه اجتماعی سیاسی، قید و بندی نداشته باشند.

این جنبش ربطی به گسل‌های حاشیه – مرکز ندارد

او با بیان اینکه «این حرکت، ناجنبش نیست»، افزود: این حرکت با جنبش معیشتی، صنفی بنزینی که در 98 و 96 رخ داد و به ویژه خط جغرافیایی زاگرس را در بر می‌گرفت، متفاوت است و ربطی به جنبش‌ها و گسل‌های حاشیه – مرکز ندارد. حرکت آنها فورانی – انفجاری بود و در یک بازه‌ی 10 تا 20 روزه رو به افول می‌رفت و انباشت تجربه هم نداشت. اما این حرکت هم تولید ادبیات کرده، هم انباشت تجربه دارد، هم شبکه دارد و هم فرهیختگان و اهل فرهنگ و هنر وارد آن شدند. برای همین باید آن را یک جنبش اجتماعی – فرهنگی دانست.

این تحلیلگر سیاسی درباره‌ی تاثیر عملکرد دولت ابراهیم رئیسی بر اعتراضات اخیر گفت: دولت رئیسی به پایگاه اجتماعی محرومان، کارگران و فقرا و طبقه‌ی زیر متوسط چشم امید بسته و بدان تکیه دارد و نسبت به آمال و آرزوهای طبقه متوسط نه تنها فاصله دارد، که احساس می‌شود به آنها بی اعتنایی کرده است. از سوی دیگر این حرکت، انباشت نادیده گرفته شدن‌های چند ساله بوده است. البته بخشی از طبقه‌ی متوسط هم به لحاظ اقتصادی به گروه محرومان انتقال یافته‌اند. 

تحلیل آماری آنچه در خیابان‌ها می‌گذرد

فروزنده در ادامه به تحلیل آماری آنچه در خیابان‌ها می‌گذرد پرداخت و گفت: اکثریت معترضان جوانان  کلانشهرها هستند که سن آنها بین 17 تا 23 سال است، اما در صحنه‌ی عمل شاید 1.5 تا 2 درصدشان وارد صحنه شدند. از نظر جمعیت‌شناسی کمتر از 1 درصد جمعیت ایران وارد خیابان‌ها شده است. تخمین من از کل کشور، حداکثر 600 هزار نفر در داخل ایران است و البته خارج ایران هم جداگانه است. این با میزان دستگیری‌ها هم تطابق دارد. من برآوردم از کل دستگیری‌ها براساس اخبار رسانه‌ها، ده تا یازده هزار نفر است. مرکزیت شهرها شیراز اصفهان تهران رشت و مشهد است که در این شهرها طبقه‌ی متوسط اجتماعی قدرتمندی وجود دارد.

در شروع ماجرا، سرویس‌های خارجی نقش نداشتند اما…

این تحلیلگر سیاسی با بیان اینکه «در شروع ماجرا، سرویس‌های خارجی نقش نداشتند»، گفت: دلایل کافی برای اینکه سازمان‌های خارجی در نقطه شروع این حرکت آمادگی برای سازماندهی داشتند دیده نمی‌شود. اما در ادامه ماجرا نقش آنها را می‌توان دید. در سویه‌های رادیکال مثل آتش زدن، نقش نیروهای سازمان مجاهدین خلق، حزب دموکرات و دیگر هویت‌گرایان محرز است. این که سازمان‌های اطلاعاتی خارجی توانسته باشند در سازماندهی اقدامات خیابانی نقش ایفا کرده باشند، شک دارم. تا دو روز اول گروهک‌ها نمی‌دانستند چه کنند و فقط حزب دموکرات فراخوان اعتصاب داد. نگاه اتنیکی و قوم‌گرایانه هم دیده نمی‌شود.

اعتراضات، «انقلاب تک‌مرحله‌ای» و خطر تجزیه‌ی ایران

فروزنده پبرامون خطر تجزیه‌ی ایران در چنین ناآرامی‌هایی گفت: از گفته‌ها و تحلیل و تفسیرهایی که از اپوزیسیون می‌شنویم مسئله‌ی «توازن قوا» به گوش‌مان می‌رسد. گویا تحلیل آنها این است که برای مسئله‌ی توازن قوا باید با ایجاد یک حرکت سریع به صورت فشرده و در یک مرحله کارشان را انجام دهند و مانند برخی از تجاربی که در دو دهه‌ی گذشته اتفاق افتاده بخواهند عملیاتی کنند و آن هم «انقلاب تک مرحله‌ای» است. اپوزیسیونی که استفاده از خشونت حداقلی را دارد کنار می‌گذارد و به خشونت حداکثری می‌رسد اعتقاد دارد که از نیروهای مسلح این گروه‌ها برای وارد آوردن ضربات نظامی و بر هم زدن توازن قوا می‌تواند استفاده کند. اگر بخشی از اپوزیسیون که به این تحلیل اعتقاد دارند دست به چنین کاری بزنند آن موقع معلوم نیست که صحنه‌ی سیاست و توازن قوا چگونه خواهد شد و هر آن امکان دارد که گروه‌های مسلح کُرد مانند حزب دموکرات به این سو بروند که بخواهند یک منطقه را به‌عنوان نقطه‌ی شروع (starting point) تعیین کنند. در این حالت امکان وقوع تجزیه وجود دارد اما مسئله این است که آیا دولت عراق و اقلیم کردستان از این گروه‌های کُرد ایرانی که اعتقاد به تشکیل یک دولت خودمختار دارند حمایت می‌کند یا نه؟ آنچه بر روی کاغذ وجود دارد این است که اقلیم کردستان و دولت عراق از چنین کاری ممانعت به عمل می‌آورند.

این تحلیلگر سیاسی پیرامون نقش اپوزیسیون و برخی رسانه‌های فارسی‌زبان در اعتراضات اخیر در کشور گفت: من به هسته‌ی پیشران که یک جنبش دموکراتیک را در روزهای ابتدایی دنبال می‌کرد اعتقاد دارم و هنوز هم آن هسته‌ی پیشران دارند رفتار و شعارهای دموکراتیک را مطرح و دنبال می‌کنند ولی آن سویه‌های میلیشیایی و شبه میلیتاریستی و خشونت‌بار در درون این جنبش وجود دارد و یک پارادوکس ماهوی میان دو راهبرد را در خیابان می‌بینیم. تغلیظ و افزایش سرسام‌آور تبلیغات در فضای مجازی و تمرکز بخشیدن به افکار عمومی ناراضیان که آنها را تحت یک فشار هیجانی – احساسی وارد خیابان کنند راهبردی است که در رفتار برخی از سران اپوزیسیون می‌بینیم و تمرکز آن هم در شبکه‌ی اینترنشنال است.

افرادی که می‌گفتند انقلاب برای ایران سم است رنگ عوض کرده‌اند

او در ادامه افزود: در ماه‌های گذشته خیلی‌ها از موضع سوسیال دموکراسی یا چپ حقوق بشر اعتقادی به واژه‌ی انقلاب نداشتند و با زیر سوال بردن انقلاب بهمن ۵۷ معتقد بودند که اصلا واژه‌ و مفهوم انقلاب برای ایران مضر است و به حرکتی دموکراتیک و اصلاح‌گرایانه اعتقاد داشتند اما تعجب اینجاست که بخش زیادی از همین افراد که می‌گفتند ما از نظر تاریخی ضدِ انقلاب هستیم و انقلاب برای ایران سم است در یک ماه اخیر می‌بینیم که به یکباره رنگ عوض کرده‌اند و با تغییر موضع خود طرفدار انقلاب شده‌اند و مرتباً در فضای مجازی ادعا می‌کنند که انقلاب ایران به مرحله‌ی عینیت رسیده و خودشان را انقلابی می‌خوانند و به حرکت اخیر هم یک مفهوم انقلابی می‌دهند.

حرکت‌های رادیکال مشروعیت سرکوب جنبش را به وجود می‌آورد

فروزنده در مورد تاثیر منفی حرکت‌های رادیکال بر اعتراضات گفت: وقتی حرکت‌های رادیکال مسلح مثل سازمان مجاهدین خلق یا گروه‌های تجزیه طلب یا فشارهایی از سازمانهای اطلاعاتی دشمنان ایران فعال شوند، دیگر این حرکت از حالت جنبش فرهنگی و اجتماعی خارج می‌شود و خیلی زود مشروعیت سرکوب خود را به وجود می‌آورد. به همین دلیل یک تعارض ماهوی بین سران اپوزیسیون درباره این موضوع هست. از کاریکاتورهایی مثل فخرآور، ری استارت، مجاهدین خلق یا الاحوازیه و.. می خواهند این حرکت را به سمت مسلحانه شدن سوق دهند تا کسانی که می‌خواهند آن را جنبش فرهنگی اجتماعی با پیشران دانشجویی ادامه دهند. یک نگاه فمینیستی هم به دنبال عمق دادن به این جنبش در سطح زنان ایران است.

چشم‌انداز اعتراضات ۱۴۰۱ و راه‌حل عبور از بحران

این تاریخ‌پژوه و تحلیلگر سیاسی درباره‌ی چشم‌انداز اعتراضات ۱۴۰۱ گفت: این جنبش، سنت سیاسی چله به چله انقلاب ایران که وقایع را تا سقوط رژیم پهلوی به هم پیوند می‌داد را در خود پرورش نداده و نتوانسته بستر و ظرفی برای شکل‌دهی به دومینو ایجاد کند، چون شبکه ندارد، همان گونه که رهبر و ایدئولوژی ندارد. البته ایدئولوژی مهمتر است. اما این سنت سیاسی را چه کسی می‌خواهد به وجود بیاورد؟ لیبرال دموکرات‌ها؟ دموکرات‌ها؟ سوسیال دموکرات‌ها؟ چپ نو؟ چپ فرهنگی؟ چه گروهی از این اپوزیسیون که خود را درگیر این حرکت کرده‌اند، می‌خواهند سنت و بستر سیاسی را اجرا کنند؟ نوعی اتمیزه شدن و فردگرایی را بعد از 88 در جنبش‌های اعتراضی شاهد هستیم که با نگاه پرسونال برندینگ که هرکس می خواهد خودش را در قالب مخالف، خبرنگار و… مطرح کند. این با انسجام و وحدت‌گرایی و داشتن سازمان مشخص و رهبر در تناقض است. 

فروزنده در پاسخ به این سوال که «راه‌حل عبور از این بحران چیست؟»، گفت: درباره‌ی راهکارها باید به چشم‌انداز فرهنگی مبتنی بر منزلت طبقه‌ی متوسط توجه کرد. طبقه‌ی متوسط دولت را از خود نمی‌دانند و شعارها و رفتارهای فرهنگی دولت برای موجودیت طبقه‌ی متوسط تهدیدکننده است. مسائل انباشت‌شده در این جنبش فوران کرد. این فوران ناظر به تغییر نسلی است. دولت باید به تغییر نسلی بیشتر احترام بگذارد؛‌ نسلی که لیبرالیسم فرهنگی مختص به خودشان را جویا هستند، می‌خواهند خودشان باشند و سیاسی نیستند. احترام و منزلت می‌خواهند، اما نه از جنس نان، بلکه از جنس آزادی.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. ظاهراقراراست فعلارادیکالیزه شدن را ابتداا از معترضین دانست که کاملانادرست وگمراه کننده است…ولی تجزیه…ورودجمهوری اسلامی به جنگ ناجوانمردانه روسیه علیه اوکراین خوداشکارترین هشدار به وطنخواهان است..وفریب عثمانی از المان راتداعی میکند..

    8
    3
  2. نویسنده گرامی مثل روال معمول! ماجرا را فقط از یک بعد تحلیل کرده اند. اپوزیسیون و مردمی که معترضند! پس سهم حاکمیت کجاست دردت به سرم؟! فقط مردم باید در بزنگاه ها از تجزیه بترسند و مثل تمام این چهل و اندی سال سکوت کنند؟! فکر نمی کنم حساب کردن روی چنین سیاستی عاقلانه باشد. خشونتی بی دلیل در غرب و شرق کشورمان و بر علیه مردم مرز نشین اعمال شد تا بلکه کسی دست به سلاح ببرد و داستان «ترس» از تجزیه طلبان دوباره قوی شود. که نشد. انچه حتی مهم تر می نماید و این روزها یکسره متاثر از غفلتهای اگاهانه می باشد نقش حکومت در تبدیل تظاهرات ارام به اغتشاش! است. چند وقت پیش، ویدیویی دیده شد از تظاهرات شبانه مردم نازی اباد که برای اولین بار به خیابان امدند و البته با جمعیتی زیاد که با هیچ کجای کشور قابل مقایسه نبود. پلیس بدون تحریک مردم در کنارشان راه رفت و به خنده و گفتگو با مردم پرداخت تا مخردم به میل خود پراکنده شدند. ان شب با وجود ان جمعیت زیاد در خیابان و ان هم در محله ای همچو «نازی اباد» هیچ خونی نریخت و هیچ چشمی نسوخت و هیچ اتشی هم برافروخته نشد. نویسنده گرامی، اخه تصدقت وقتی پلیس شروع می کند مثل باران گاز اشک اور میزند مردم هم اتش روشن می کنند. وقتی بی رحمانه کتک می زند مردم هم از خودشان خشونت نشان می دهند. این وسط شما از کجا متوجه حضور مجاهدین و کومله و الاهوازیه می شوید دردت به سرم؟! چرا در نازی اباد این خرابکارها حاضر نشدند و یا چرا موفق به خرابکاری نشدند. هم صدا با قدرت نشوید عزیز جان. نشوید تصدقت. نشوید

    18
    4
  3. دسته ای از تحلیل ها وجود دارند- مثل همین تحلیل- که وجود حاکمیت و نقشش در به مخاطره انداختن منافع ملی را نادیده می گیرند، و همه مسؤولیت را به طرف معترضین معطوف می کنند. یعنی اگر خطر تجریه وجود دارد به خاطر برخی معترضین رادیکال است، یا برخی از طرفداران اصلاح الان طرفدار انقلاب شده اند و لذا در این تغییر موضع مقصرند و غیره. سؤال این است که حاکمیت در ایجاد ناامنی و در معرض خطر قرار دادن منافع ملی و همچنین امنیت جانی و روانی مردم چه نقشی دارد؟ چطور حاکمیت با اتخاذ استراتژی ها و سیاست های رادیکال و غیر منعطف باعث چنین انفجار خشمی شده است و چرا به جای انعطاف همچنان تریبون داران طرفدار حاکمیت و حتی سیاستمدران و رهبران بر کوس فشار بیشتر و نادیده گرفتن مطالباتی که به روشنی ابراز می شوند می کوبند. آیا چنین رویکردی در حاکمیت را نمی توان عامل اصلی فروپاشی یا تجزیه احتمالی دانست؟ یا اینکه ترس از تجزیه یا سوریه ای و عراقی شدن ایران تنها برای تشدید فضای امنیتی و اعمال خشونت بیشتر است. بگذریم که ایران به خاطر صبغه تاریخی و خاطره تاریخی مشترک ملی، قابل قیاس با کشورهای ساختگی بالکان (که در دوران جنگ سرد ساخته شدند) و سوریه و عراق (که پس از جنگ جهانی اول ساخته شد و تا جنگ جهانی دوم اصلاً کشور مستقلی نبوند) نیست. به نظرم این تحلیل ها تا حد زیادی ریشه در وابستگی ها و منافع در شرایط موجود دارد. نمی دانم مصاحبه شونده، با آقای محمد فروزنده عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبتی داره یا نه؟ شغل این “مورخ” و “تحلیلگر سیاسی” چیه؟

    12
    1
  4. بنظر میرسه این جناب فروزنده متعلق به طیف نزدیک به حکومت یا جناح محافظه کاره. موضعگیری شدیدش نسبت به حزب دموکرات کردستان نشون میده که ایشون یا محافظه کاره یا ناسیونالیسته. یک جوری تحلیل میکنه که بیشتر مقامات حکومت بپسندن، مثل اینکه میگه این جنبش با رادیکال شدن باعث میشه سرکوب اون مشروعیت پیدا کنه! اما از اون طرف همینکه میگه این جنبش استمرار داره خودش خیلیه. همین باعث امیدواریه که یه تحلیلگر نزدیک به حکومت چنین ارزیابی ای ارائه میده و کاش همین تحلیل در دستگاه حکومتی بازتاب پیدا کنه.
    جدای از همه اینها خطر تجزیه رو نباید از یاد برد و خوبه همه مردم درگیر در این جنبش اجتماعی-فرهنگی نسبت به این خطر حساس باشن. دست آخر باید به این جناب عرض کرد که تا این لحظه احزاب کردستان هیچ عملیات مسلحانه ای انجام نداده ن و در عوض این نیروهای نظامی ایران بوده ن که عملیات تحریک آمیز در کردستان ایران و عراق انجام داده ن. درنتیجه بیشتر این نظامیان ایران بوده ن که خطر تجزیه رو تشدید کرده ن!!!!!!!!!!!!!!!1

    9
    5
  5. تحلیلگر محترم تعمدا از ارائه راهکار کوتاه مدت برای بحران جاری طفره میره ( بدلایل معلوم).
    و راهکار ایشان فرض میکنه که مشکل فرهنگیه که مردم دارند و اگر مردم ارشاد و هدایت فرهنگی شوند به واقعیتها پی خواهند برد و بحران حل خواهد شد.
    واقعا بحران ریشه فرهنگی داره؟

    2
    2
  6. سلام‌اگرتجمیع‌بیت‌المال‌‌اعم‌از‌
    دولتی‌ونهادی‌وخصولتی‌وهرنوع
    سرمایه‌گذاری‌ناشی‌از‌بیت‌المال
    باتوازن‌وترازو‌دربین‌مناطق‌کشور‌
    صورت‌میگرفت‌وشفافیت‌بود
    توسعه‌متوازن‌درکشور‌اتفاق‌
    میافتاد‌واصل‌۱۵‌‌وبقیه‌اصول‌قانون
    اساسی‌اجراگردد‌دیدگاههای
    تجزیه‌طلب‌نمیتوانند‌یارگیری
    کنند‌‌بقیه‌افراد‌خارج‌نشین‌هم‌با
    اضمحلال‌شبکه‌اینترنشنال‌خود‌
    بخودحذف‌میگرددآنهاهیچ‌وزنه‌ای
    درصحنه‌سیاسی‌نیستندقشر‌اصلی
    ملت‌وقعی‌به‌انها‌نمی‌نهند.البته‌در
    صحنه‌بین‌الملل‌رابطه‌باکشورها‌
    بایستی‌به‌گونه‌ای‌تنظیم‌گردد‌که
    تجمیع‌خصمانه‌بر‌علیه‌کشور‌راه
    نیفتداصل‌نه‌شرقی‌ونه‌غربی‌باید
    ادامه‌یابد

    5
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا